روستاها نبض زندگی را بر زمین بر دست دارند و به زیست شهرها جان میدهند. جستوجو در لایههای فرهنگی زندگی روستاها مطالعهای ژرف و پیچیده است. زندگی در گذر تاریخ بر بستر روستاهای ایران در کویر و جنگل و کوهستان با مسائل و مشکلهایی همراه بوده است. زمانی که سختیها فزونی گرفته، اوضاع ناامن شده، اقتصاد در آستانه ویرانی جای میگیرد و گاه که طبیعت روی برمیگرداند، زندگی آنچنان تلخ و زهرآگین میشود که هر کس برای بقای خود راه و چارهای میاندیشد. ماندگاری جامعه کوچک روستایی و امتداد زندگی در آن اما به فردگرایی و جستن سود فردی وابسته نیست. دستههایی همدل و همراه از اینرو شانه به شانه همگام میشوند تا از وضعیت سخت به گونهای آسودگی برسند و از بحران بگذرند. نبود یا کمبود آب در این میانه در بخش جامعه روستایی ایران، شکلهایی از همیاری برای بقای زندگی آفریده است. این همیاریها در روزگاران دور و دراز تاریخ تا امروز از این نشان دارد که آدمیان با واکنشی هوشمندانه در برابر بلاها، خطرها و مسائل گوناگون توانستهاند همدلانه بر مشکلات پیروز آیند و شعله گرم زندگی را در میانه بلا و سختی بیفروزند.
در روستاهای گلپایگان جایی که گفته میشود توسط همای دختر بهمن کیانی جان و رونق گرفته است، زندگی با شیوههای گوناگون این همیاریهای روستایی، از گذشتههای دور تا امروز تدوام یافته است. فقر، تهیدستی و کمبود زمین در روستاهایی که در پهنه گلپایگان نفس میکشند، با پاسخی انسانی و ویژه روبهرو میشود. بر اساس یافتههای مرتضی فرهادی در نوشتاری با نام «فرهنگ یاری در کشتکاری»، روستای وانشان در راه خوانسار به گلپایگان، موردی ویژه برای مطالعه است. بیل زدن در این روستا به دلیل سودی که در کشاورزی دارد، در زمینهای کوچک و بزرگ صورت میگیرد. زمینهای بزرگ با شیوه «مردامردی» یا همیاری بیل زده میشود. زمینهای کشاورزی در روستای دیگر این منطقه به نام رباط حسینیه، از شمال به رود گلپایگان و از جنوب به صحرای بادارون و از جانبهای بیگر با زمینهای حسن حافظ و رباط نعلبند، محصور و به همین دلیل سهم کشاورزان از زمین اندک است. شیوه همیاری در کار کشاورزی از اینرو سنتی است که اهالی پاس میدارند و به کار میگیرند. شخم زدن در این روستا با همیاری و به اصطلاح محلی «آدم کار» صورت میگیرد. فرهادی درباره شیوه کشت زمینهای این روستا مینویسد «بیشتر زمینهای رباط حسینیه از قدیمالایام زیر کشت سبزی بوده، و کشاورزان آن در این کار تخصص یافتهاند. نزدیکی به شهر سبب شده است تا بتوانند از این زمینهای محدود حداکثر استفاده را به عمل بیاورند». مردم بدینسان در روستاهای یادشده دوشادوش هم و برای هم کار میکنند. نبض زندگی روستا با این همیاری همواره در تپش است و بر همین اساس جریان زندگی در کنار هم گونهای استحکام پیوند اجتماعی را به تصویر میکشد. این شیوه، گونهای برابری را نیز در خود دارد و از پدید آمدن قشری با عنوان همیشهفقیر در جامعه روستایی جلوگیری میکند. سودمندیهای چنین آیینهایی از همیاری، تا بدانجا است که جامعه روستایی در نبود چنین سنتهایی با مشکلهایی فراوان روبهرو میشد و شعله زندگی در آنجا به خاموشی رو میگذاشت.