كشتي آزاد رشته اي است كه ايرانيان در آن بيشترين مدال ها را از زمان آغاز رقابت هاي بين المللي شان، يعني از المپيك 1948 لندن كسب كرده اند، با اين حال قهرماني ايران در مسابقات جهاني كشتي تهران در سال 1998 در قياس با صعود ايران به جام جهاني فوتبال فرانسه هيجان كمتري برانگيخت؛ ملي گرايي به اوج خود رسيد، چراكه بسياري كنش جمعي (Collective Action) را در قياس با استعدادهاي فردي، ملاك و گواهي اصيل تري براي روح يك ملت مي دانستند.
گذر از كشتي به عنوان محبوب ترين ورزش ايران به فوتبال ، بازتاب دهنده تغييرات اجتماعي و سياسي می باشد كه در كشور رخ داده است. جالب توجه این كه چگونگي اين تغيير در ذائقه ها، مفهوم دوركهيمي گذار از (همبستگي مكانيكي )به (همبستگي ارگانيكي) را تداعي مي كند. كشتي كه در آن همه ورزشكاران كار يكساني انجام مي دهند، قرابتي با همبستگي مكانيكي دارد. همبستگي كه ناشي از شباهت اعضاي گروه به يكديگر است، در حالي كه فوتبال نمونه همبستگي ارگانيكي مي باشد كه اين نوع همبستگي بر مكمل بودن مبتني بر تقسيم كار دلالت دارد. فوتبال به عنوان يك بازي ورزشي گروهي و رقابتي ابتدا توسط ايرانيان از غرب برگشته و غربي هاي ساكن ايران به مردم ما معرفي شد.

اولين بازي فوتبال در كشور ما توسط انگليسي ها و ارامنه ايران در سال 1898 در اصفهان برگزارشده است. پسران حاكم استان يعني ظل السلطان، شاهد بازي بودند و به داخل بازي نيز راه يافتند.
به طور كلي مي توان گفت فوتبال از سه مجراي نوسازي (Modernization) به ايراني ها معرفي شد. مدارس مبلغان مذهبي (ميسيونري)، صنعت نفت و ارتش . براي مثال تربيت بدني بخش مهمي از برنامه درسي مدرسه آمريكايي (كه بعدها به موسسه البرز معروف شد) را تشكيل مي داد. مدير اين مدرسه دكتر ساموئل جردن در كوششي آگاهانه براي جا انداختن ارزش تلاش هاي دسته جمعي و همكارانه، دانش آموزان را وادار كرد تا بيل و كلنگ بردارند و به ساخت زمين فوتبال مدرسه كمك كنند.
در حالي كه مدارس مذهبي (مسيحي) فوتبال را به پسران نخبگان ايراني معرفي كردند، ايرانيان طبقه كارگر از طريق كاركنان شركت نفت انگليس – ايران با اين بازي آشنا شدند. فوتبال در ميدان هاي نفتي آبادان و مسجد سليمان بازي مي شد و حتي در مسجد سليمان يك ليگ فوتبال و مسابقه بين المللي بين تيم هايي از انگليس و اسكاتلند برگزارشد. كارگران ايراني ابتدا فقط نظاره مي كردند و سپس به صورت انفرادي جايگزين خارجي ها شدند تا اين كه در نهايت تيم خودشان را تشكيل دادند.
در تهران نيز انگليسي هايي كه با امور مرتبط با سفارت، كنسولگري، بانك شاهنشاهي و اداره تلگراف هند و اروپا سروكار داشتند، بازي ها را غالبا در ميدان مشق كه بعدها به ميدان توپخانه موسوم گشت، برگزار مي كردند. بازي هاي آن ها توجه مردان جوان تماشاگر را جلب كرد. در سال 1908 جوانان ايراني كم كم در تيم هاي انگليسي به صورت فردي جايگزين بازيكنان آنها مي شدند و به زودي فوتباليست هاي ايراني تيم خودشان را شكل دادند.

در جاهايي كه نشان چنداني از خارجي ها وجود نداشت، مثل اردبيل، فوتبال در دهه 1920 توسط مردان جواني كه مدتي را در قفقاز به سر برده بودند، معرفي شد.
در سال 1926 در مسابقه اي كه بين تيمي از ايران و تيمي از انگلستان برگزار شد، براي اولين بار ايراني ها، انگليسي ها را در بازي فوتبال شكست دادند. با به دست آوردن اعتماد به نفس در فوتبال در پاييز آن سال كابينه ايران تصميم گرفت تيمي متشكل از 15 فوتباليست ايراني را به سرپرستي رئيس مدرسه تربيت بدني يعني ميرمهدي ورزنده به نشانه ارتقاء روابط با شوروي (سابق) به تورنمنتي بين المللي به باكو اعزام كند. اين تيم چهار بازي برابر تيم هاي مختلف باكو انجام داد كه نتيجه آن سه شكست و يك پيروزي بود.
حسين مفتاح يكي از بازيكناني كه در باكو بازي كرده بود، درسي سازنده از اين شكست ها ارائه كرد و بعدها نوشت: سفر به باكو اين مزيت را داشت كه ما دريافتيم دريبل زني و تكروي فايده اي ندارد... ما در حركات فردي خوب بوديم و اين چيزي است كه مردم دوست داشتند اما وقتي بازي هاي خارجي و تيم هاي باكويي را ديديم، آموختيم كه هدف فوتبال متفاوت از آن چيزي است كه ما تاكنون دنبال مي كرديم.
به طور خلاصه فوتبال در ايران، پيش از جنگ جهاني اول تا اواسط دهه 1930 با معرفي ورزش هاي غربي به اقليتي كوچك از ايرانيان همراه بود و فوتبال كه توسط مقامات دولتي مورد حمايت قرار مي گرفت، تا حد زيادي در انحصار نخبگان باقي ماند.
حمايت دولتي از اين رشته ورزشي در قلمرو سريعا روبه رشد نيروهاي مسلح و نظام آموزش همگاني و بخصوص ورزش هاي دانشگاهي، فوتبال را به سرگرمي محبوب براي جوانان مبدل كرد.

جام ملتهای فوتبال آسیا در سال 1968 بالای دستان ملیپوشان وقت ایران پس از پیروزی بر اسرائیل
با عبور از فراز و فرودهاي تاريخي فوتبال از دهه 1930 تا 1970 خاطر نشان مي سازم كه سال 1968 سالي تعيين كننده در تاريخ فوتبال ايران است . از يك لحاظ مرگ تختي در ايران كشتي را از تحسين برانگيزترين چهره اش محروم كرد، اما مهم تر از آن در سال 1968 ايران و رژيم اشغالگر قدس (اسرائيل) فيناليست هاي جام ملت هاي آسيا بودند. تنها يك سال پيش از آن (1967) اسرائيل همسايگان عربش را در جنگ شش روزه شكست داده بود و اين امر همدلي بسياري از مردم ايران را با ملتهای عرب موجب شده بود. در پايان بازي تيم ملي فوتبال ايران با نتيجه 2-1 اسرائيل را شكست داد. اين پيروزي درخشان همچون ستاره اي فروزان همواره در آسمان استاديوم امجديه تهران (شهيد شيرودي ) مي درخشد.
با قهرماني ايران تماشاگران تا دو ساعت در استاديوم ماندند و سرودهاي ميهن پرستانه سردادند. مردم هم با پخش شيريني، خوشحالي زايدالوصفي از خود بروز دادند.
بدون ترديد، پيروزي سال 1968 كه ميليون ها نفر آن را پاي گيرنده ها به نظاره نشستند و يا از طريق راديو گزارش لحظه به لحظه آن را شنيدند، فوتبال را در ايران به يك پديده مردمي تبديل كرد.
بعد از اين رويداد تاريخي بود كه توپ هاي پلاستيكي در كوچه هاي خاكي و زمين هاي متروك حتي در ميان روستائيان رايج شد و فوتبال به بازي همگاني در ميان مردم و به طور ويژه جوانان تبديل گرديد. عكس هاي فوتباليست ها حتي در خانه ها نصب شد و بازيكنان فوتبال به عنوان الگوي زندگي جوانان تبديل شدند.
هر چند نخستين بازي رسمي تيم ملي فوتبال ايران در چهارم شهريور ماه 1320 آن هم در برابر تيم ملي فوتبال افغانستان انجام شد ، اما نقطه پيوند اجتماعي شدن فوتبال در ايران پيروزي بر تيم رژيم صهيونیستي بود. در اين جا بود كه فوتبال در ايران پيوند محكمي با جامعه بست، پيوندي كه تا امروز ناگسستني باقي مانده است.
با عبور از تونل زمان به سال 1376 مي رسيم كه پس از افت و خيزها ايران پس از نتيجه تساوي با تيم ملي فوتبال استراليا به شانزدهمين دوره مسابقات جام جهاني 1998 فرانسه راه يافت و هنگامه عظيمي در سطح شهرستانهاي بزرگ بخصوص تهران ايجاد شد.
اگرچه قبل از انقلاب نيز تيم ملي فوتبال ايران به مسابقات جام جهاني آرژانتين در سال 1978 راه يافته بود كه در جاي خود حائز اهميت مي باشد، اما راهيابي به فرانسه با آن همه تلاطم در بازي ها،در حالي كه كمترين اميدي به صعود ايران نبود، واكنش منحصربه فرد و خيره كننده اي را به همراه داشت.
اينجانب پس از پايان بازي در خيابان طالقاني تهران و ميدان وليعصر شاهد آن لحظات وصف ناپذير از شور و نشاط مردمي بودم. زن و مرد ، روستايي و شهري، پير و جوان، و ... به پايكوبي وشادماني پرداختند و به راستي خاطرات آن روز فراموش نشدني است.
صاحب نظران علوم انساني در همايش هايي كه به اين موضوع اختصاص داشت، خاطرنشان ساخته اند كه اين اتفاق يعني خيزش ناگهاني مردم در ايجاد شور و شعف مي تواند دستمايه پژوهش هاي اجتماعي بوده و موضوع هاي جديدي را براي تحقيقات علمي فراهم سازد.
اين حضور گسترده خياباني بار ديگر پس از پيروزي تيم ملي فوتبال ايران بر آمريكا در جام جهاني 1998 تكرارشد. در شب پيروزي مردم تا صبح بيدار مانده و به پايكوبي و دست افشاني پرداختند. دامنه خوشحالي به ساير مناطق جهان نيز كشيده شد، به ويژه در مناطق شيعه نشين لبنان، مردم وفادار به حزب الله شكست تيم ملي آمريكا را جشن گرفتند و روزنامه البيان هر گل ايران را در جام جهاني شلیک به قلب اسرائيل توصيف نمود.
تب فوتبال در اواخر دهه 1990 بدون شك به افزايش همبستگي ملي در ايران منجر شد. زنان و مردان در هر رده سني در پرتو حمايت از تيم ملي اتحاد يافتند و نتايج فراز و نشيب دار آن را با لذت واضطراب دنبال مي كردند.
آنچه تاكنون در اين مقاله مطالعه نموديد، به سير ورود فوتبال به ايران و نفوذ در ميان مردم اختصاص داشت. متاسفانه سهم جوانان ما از فوتبال فقط برخوردهاي هيجاني، احساسي و سطحي است. ما هنوز از فوتبال و ماهيت آن نتوانسته ايم راهكارهاي عملي براي زندگي بهتر و كيفي تر برگزينيم. ادعاي نگارنده اين است كه ما مي توانيم از مكتب آموزشي فوتبال دستاوردهاي گرانبهاي فرهنگي و اجتماعي داشته باشيم.

از اين رو علاقمندان به اين ورزش محبوب و دوست داشتني را دعوت مي كنم كه بازي هاي جام جهاني بخصوص بازي هاي تيم ملي فوتبال ايران را با نگاهي ژرف تر از گذشته تماشا كنند و از اين فرصت طلايي، اندوخته هايي فراتر از برد و باخت و اشك و لبخندهاي تيم ها را مورد توجه قرار دهند.
از آنجا كه اين متن طولاني شد، ترجيح مي دهم آنچه را در اين زمينه مورد نظر دارم، در مقاله ديگري با ياري خداوند بعد از پايان مسابقات جام جهاني خدمت شما عزيزان تقديم نمايم.
با آرزوي توفيق براي تيم ملي فوتبال كشورمان، اميدواريم كه با سلاح غيرت و جوانمردي و روحيه پهلواني كه از مولاي متقيان حضرت علي (ع) آموخته اند، در آوردگاه جام جهاني نماد فرزانگي، اخلاق و فرهنگ ايران اسلامي باشند.
در پايان جا دارد به ياد همه بازيكنان مخصوصا همشهري عزيزمان، جواد نكونام كاپيتان شايسته تيم ملي فوتبال ايران كه هرچند متولد شهر ري مي باشد، اما ريشه واصل او سعيد آبادي و گلپايگاني است، اين بيت شعرحضرت حافظ را که مورد علاقه او مي باشد، يادآور شوم.
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
***********************************************
عبور از جام بیستم
فراتر از اشك ها و لبخندها
نظر را نغز كن تا نغز بینی گذر از پوست كن تا مغز بینی
نظر گر برنداری از ظواهر كجا گردی ز ارباب سرائر
توجانش را طلب، از جسم بگذر مسمی جوی باش ،از اسم بگذر
معانی هرگز اندر حرف ناید كه بحر بیكران در ظرف ناید
شمس مغربی
مسابقات بیستمین جام جهانی فوتبال، با تمام فراز و نشیب ها به پایان رسید و دستاوردهایی را برای جهانیان به یادگار گذاشت.
آلبركامو نویسنده و فیلسوف مشهور قرن بیستم در جایی گفته بود تمام آنچه را از اخلاق و تعهد گرفته ام، مدیون فوتبال هستم. او كه از فوتبال برای زندگی اش درس گرفته بود، اعتقاد داشت در حالی كه سیاستمداران می كوشند مسائل را از آنچه كه هست، پیچیده تر نشان دهند تا در نهایت مردم به اهداف آنها متمایل شوند، اخلاق و ارزش های ساده زمین فوتبال مجال و فرصت خوبی برای انسان هاست. شاید حق با كامو باشد زیرا اگر فوتبال امری اخلاقی نبود، نمی توانست جهان شمول شود.
چه گوارا نیز تاكید می نمود كه فوتبال را تنها یك بازی نبینید، بلكه این ورزش، یك سلاح برای انقلاب است.
تردیدی نیست كه فوتبال اكنون چنان نقشی در جوامع پیدا نموده كه از یك بازی ورزشی صرف فراتر رفته و به یك سبك در زندگی و روابط اجتماعی تبدیل شده است. به عبارت دیگر فوتبال یك پدیده اجتماعی بوده و به عنوان یكی از منابع هویت بخش جوامع مختلف شناخته می شود به طوری كه می توان گفت وزن ورزشی فوتبال كمتر از تاثیرات اجتماعی آن است.
در دنیای كنونی فوتبال به یك زبان بین المللی تبدیل شده است. انسان ها در هرنقطه عالم كه زندگی می كنند، با لغت فوتبال به یكدیگر نزدیك می شوند. تا به حال هیچ زبانی نتوانسته این گونه پیوندی به وجود آورد، به طوری كه وقتی صحبت از توپ چرمی می شود، كارگران با استادان همزبان می شوند و بین بورس بازان وال استریت در قلب آمریكا و گرسنگان قازه سیاه تفاوتی وجود ندارد و این از معجزات فوتبال می باشد.
هنگام تشرف اینجانب به حج در سال های 1375 و 1380که مقارن با برگزاری جام فوتبال ملت های آسیا و مسابقات مقدماتی جام هفدهم جهانی بود، در مكه و مدینه و حتی روستاهای این دو شهر هرگاه صحبتی با مردم كوچه و بازار، رانندگان تاكسی و ... به میان می آمد، بلافاصله سخن از فوتبال ایران در میان بود و با شوقی وصف ناپذیر از یكایك فوتبالیست های ایران یاد می كردند. در واقع رشته وصل ما با آنها فوتبال بود و...
فوتبال یكی از جهانی ترین آئین های ورزشی در دنیای امروز است كه می تواند مقولاتی نظیر گسترش صلح، همكاری و توسعه تعاملات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و...را فراتر از نهادهای رسمی بین المللی نظیر سازمان ملل متحد و زیرمجموعه هایش تحت تاثیر قراردهد.
فوتبال نه تنها به لحاظ جغرافیایی، بلكه به لحاظ عمق نفوذ، نافذترین آئین ورزشی است. نقش فوتبال در تعلیم و تربیت، جامعه پذیری و مدنی شدن انسان مدرن دارای برجستگی است. به عنوان مثال ما از طریق بازی فوتبال به نوعی بدن انسان امروز را تحت فرمان درآورده و شكل هایی از انضباط را درونی می سازیم و به صورت های مختلف آموزش می دهیم كه چگونه سالم، بی خطر، بی آزار و مدنی بوده و با مقررات جامعه و فرهنگ امروز سازگار شوند.
بازی فوتبال به نوعی خشونت نهفته در ذهن و ضمیر انسان امروزی را به نوعی رقابت فرهنگی، انسانی، جمعی ، آرام و مدیریت شده تبدیل می كند. علاوه بر آن فوتبال بیان كننده شكلی از یاری گری و تعاون در جامعه امروز است. به زبانی دیگر فوتبال امكان تلاشی سازمان یافته و جمعی را برای تبدیل تضادها به شكلی از تعاون فراهم می سازد.
در یك كلام می توان فوتبال را ماكت كوچكی از مدیریت، درایت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست دانست كه همه روزه در معرض قضاوت و همه پرسی قرار می گیرد.
جام جهانی 2014 همانند ادوار گذشته هواداران فوتبال را گردهم آورد و بر اساس اغلب گزارش ها سه و نیم میلیارد بیننده را پای گیرنده ها میخكوب كرد.
نزدیك شدن سطح فوتبال كشورها به یكدیگر، نقش آفرینی دروازه بان ها به عنوان دفاع آخر، ظهور نسل جدید مربیان، ضد حملات تعیین كننده ، انتخاب سیستم های انعطاف پذیر و ... از ویژگی های این تورنمنت بود. اما در ورای خصوصیات ذكر شده ، برداشت های خودرا در چند پرده تقدیم می نمایم.
پیروزی علم و منطق بر هیجان و احساس
از نكات حائز اهمیتی كه در این تورنمنت خودنمایی می كرد، نقش كلیدی مربیان در فوتبال مدرن بود. برخلاف سال های دور و دهه های پیشین كه نبوغ ستاره ها تعیین كننده سرنوشت بازی ها بود، امروز نتایج تیم ها بیش از هر عامل دیگری به هنر مربیان و تفكرات آنها بستگی دارد. اینجا با "برتولت برشت" هم صدا می شویم كه می گوید: "كشوری موفق است كه نیازی به اسطوره ها نداشته باشد".
به جرات می توان گفت در این جام تفاوت سطح دانش مربیان سبب تمایز تیم ها از یكدیگر بود. به عبارت دیگر رقابت بین دو تیم فوتبال تقابل اندیشه های مربی های آنهاست زیرا بازیكنان باید تفكرات سرمربی را در زمین عملیاتی سازند. در واقع مربی مظهر خردجمعی است و احترام به او حرمتگذاری به دانش است. از سوی دیگر مربی ها هم امروز تن به دموكراسی می دهند و در مقابل هر تصمیمی كه می گیرند و هر انتخاب و تعویضی كه صورت می دهند، باید پاسخگو باشند. شاید بهترین صفت برای این جام را بتوان این گونه مطرح ساخت كه "ما یكی از علمی ترین تورنمنت های بین المللی تاریخ راپشت سر نهادیم."
یوآخیم لو سرمربی موفق تیم ملی فوتبال آلمان در مصاحبه ای اظهارداشت :"قهرمانی آلمان حاصل یك پروژه ده ساله بود. بسیار كار كردیم و همه در كنار هم یك مجموعه یكپارچه ساختیم و در نهایت سزاوار جام بودیم."
دستیار یوآخیم لو در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد نحوه برنامه ریزی تیم آلمان برای جام بیستم گفت : "برای شناخت و آمادگی تیم های آمریكای جنوبی یك تیم 50 نفره از دانشجویان رشته ورزشی دانشگاه كلن را به خدمت گرفتیم و مجموعه اطلاعات دقیق جمع آوری شده آنان را كه شامل مشاهده مسابقات آنها، مقالات ورزشی روزنامه ها و ... بود، مورد تجزیه و تحلیل دقیق قراردادیم و از این طریق باشناختی جامع با آنها مبارزه نمودیم. "
در همین راستا، اشاره به هلند صاحب عنوان سوم جام جهانی 2014 و گرایش تیم ملی فوتبال این كشور به تكنولوژی و علم خالی از لطف نیست.
هلند كشور كوچكی است و مهندسی فضا در آن اهمیت بسزایی دارد. این موضوع كه به دغدغه جمعی مردم تبدیل شده، به فوتبال هلند نیز راه یافته است. شما در فوتبال هلند می بینید كه استفاده از فضاهای خالی چقدر اهمیت دارد. در هلند بازیكنان تقسیم فضا در بازی تهاجمی را چنان خوب انجام می دهند كه مساحت زمین برای تیم مدافع بزرگ می شود. این یكی از سنت های فنی و علمی فوتبال هلند است.

یوهان كرایف اسطوره فوتبال هلند اعتقاد دارد كه فوتبال یك ورزش فكری است. كرایف جامعه فوتبالی این كشور را به جامعه ای مناظره گر و مباحثه گر تبدیل كرد.
"رودگولیت" یكی از بهترین بازیكنان هلند نظریه جالبی دارد. او می گوید: فوتبالیست های هلندی در رختكن همگی خود را تئوریسین می دانند و با مربی خود بحث می كنند.
در واقع فوتبال در كشور هلند به كانون مركزی گفتمان علمی تبدیل شده و همچون قانون ظروف مرتبطه ،همبستگی مستقیم و معنی داری بین شئونات علمی در عرصه های صنعت، كشاورزی و ... با فوتبال وجود دارد.
حالا كه به اینجا رسیدیم اجازه دهید تا یكی از خدمات بزرگ كارلوس كی روش به فوتبال ایران را متذكر شوم.
ارزنده ترین خدمت كی روش به فوتبال ایران به كارگیری تكنولوژی در تمرین و مسابقه بوده است. استفاده از علم برای بالابردن كیفیت تمرین، به كارگیری جدیدترین روش ها برای به دست آوردن اطلاعات و آمار بازیكنان، ایجاد یك ساختار منظم و مدرن برای ثبت اتفاقات و پیشرفت های تمرین و مسابقه و در كنار آن نهادینه ساختن نظم و انضباط در فوتبال ایران و مقابله با باندبازی و بازیكن سالاری بوده است.

با استناد به موارد فوق دكتر سعید معدنی جامعه شناس ایرانی پیرامون رابطه فوتبال و توسعه می گوید، تحقیقات نشان می دهد كشورهایی كه فوتبال پیشرفته ای دارند، گام در مسیر توسعه گذاشته اند. كشورهایی نظیر آرژانتین یا برزیل بخشی از توسعه و پیشرفت خود را مدیون فوتبال هستند.

اخلاق مداری
دكتر مسعود كوثری استاد ارتباطات دانشگاه تهران در یادداشتی تحت عنوان "برد و باخت ورزشی" نوشت: جام جهانی شروع شد و دومین بازی را باختیم. اما این باختن با گل مسی نبود، این باختن از فحش و ناسزاهایی بود كه بلافاصله در شبكه های اجتماعی نصیب مسی و داور كردیم. او می افزاید: كاری كه با داور كردیم: جفا به خودمان بود. زیرا فیفا به مظلومیت ما توجهی نخواهد كرد. فیفا اگر اخلاق دینی ندارد، اما از اخلاق حرفه ای دفاع می كند و براساس این اخلاق كسی حق توهین و هتاكی به دیگری ندارد ( به ویژه به یك داور بین المللی فوتبال)
نمونه های دیگر از بداخلاقی در صفحه فیس بوك لیونل مسی قابل رویت است. اقدامی همه جانبه كه با ضرباهنگی تهاجمی صفحه این فوق ستاره فوتبال را به خاك و خون كشید و او را مجبور ساخت تا با دستپاچگی برای مدتی كوتاه صفحه اش را از دسترس خارج كند.
حالا مناسب است تا به اظهارات دل بوسكه بعد ازشكست 5 بر یك مقابل هلند نظری بیفكنیم. مردم اسپانیا تحقیر برابر رقیب قدیمی، هلند را روی دوش خود حس كرده وشرایط برای این پیر مرد (منظور خودش می باشد) ، بسیار سنگین و سیاه است. او می افزاید: به تیم حریف تبریك می گویم . آنها عالی بازی كردند و ما خیلی پر اشتباه بودیم. من مقصر این تحقیر هستم و به همه مردم اسپانیا اعلام می كنم در جنگ تاكتیكی با فان خال شكست خوردم.
فان خال سرمربی تیم ملی فوتبال هلند نیز در مصاحبه مطبوعاتی خود از افسرخبری فیفا می خواهد میكروفن را ابتدا در اختیار خانم خبرنگاری از استرالیا قرار دهد كه قبلا در مقاله بسیار تندی در تایمز او را فردی پول پرست و بی تعصب دانسته كه فوتبال هلند را رها نموده و به باشگاه منچستر یونایتد دل بسته است.
پس از گفتگویی دوستانه و مملو از احترام خبرنگار زن در پایان سوالش از او به خاطر مقاله اش عذرخواهی می كند.
برزیلی ها نیز پس از شكست سنگین در مقابل آلمان، نه مشكل را به گردن داور انداختند و نه از آسمان و زمین گلایه كردند. آنها با متانت در باره علت این شكست به مردم خود توضیح دادند و بالاتر از آن از مردم كشورشان عذرخواهی كردند.

و جالب آن كه سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان و بازیكنان این تیم هرگز از پیروزی پرگل خود سرمست نشدند و برزیلی ها را تحقیر نكردند. حتی با آنها همدردی کرده و از بازیكنان حریف دلجویی نمودند.

پای بندی به ارزش ها
یكی از زیباترین بازی های جام بیستم بین دو تیم آلمان و الجزایز برگزار گردید. تیم فوتبال الجزایر را باید فخر قاره آفریقا نامید. نمایش خیره كننده تیم ملی فوتبال الجزایر ترس را به جان آلمان قهرمان افكند. آنها شانه به شانه آلمان پیش رفتند و فقط فقدان انرژی بود كه آنها را از پای در آورد.
الجزایز در حالی با جام وداع كرد كه هنگام ترك آن سرش را بالا گرفته بود و در بازگشت به كشور خود ،مردم آن كشور همچون قهرمانان از آنها استقبال نمودند.
انجام سجده شكر پس از زدن گل، روزه داری در ماه مبارك رمضان، خودداری از پوشیدن پیراهن تیم هایی كه روی آنها نشانه های تبلیغاتی شركت های تولیدات مشروبات الكلی یا قمار حك شده است، ازجمله اقدامات ارزشی بازیكنان این تیم بود.
تقارن ماه مبارك رمضان با جام جهانی فوتبال و روزه داری بازیكنان مسلمان توجه بسیاری از خبرنگاران را به خود جلب كرد.
شاید برای بسیاری از علاقه مندان به فوتبال جالب باشد كه بدانند مردانی چون فرانك ریبری، كریم بنزما، سمیر نصری، زلاتان ابراهیموویچ، اریك آبیدال و برادران توره همگی در ماه مبارك رمضان با دهان روزه در تمرینات سخت و حرفه ای تیم های باشگاهی خود حضور پیدا می كنند. فردریك كانوته بازیكن سرشناس اسپانیایی خاطره انگیزترین بازی خود را دیدار در سوپر جام اسپانیا می داند كه با زبان روزه دوبار دروازه بارسلونا را گشود. خاطره ای نظیر آن را عبدالقادر غزال، بازیكن الجزایری هم داشت كه توانست با زبان روزه، دروازه حریف نام آشنای خود یعنی میلان ایتالیا را در سری A بازكند تا به همه بگوید روزه داری چقدر به لحاظ روحی به او كمك می كند.
اما از موارد جالب توجه این كه "اسلام سلیمانی" مهاجم تیم ملی فوتبال الجزایر در هنگام استقبال مردم اعلام نمود: "همه اعضای تیم توافق كردند پاداش و دستمزد خود را برای حمایت از مردم فلسطین و اهالی غزه اهدا كنند."
این اقدام انسانی خشم روزنامه انگلیسی ایندیپندنت را برانگیخت و خواستار مجازات تیم ملی فوتبال الجزایر از سوی فیفا شد.
ایندیپندنت در مقاله ای نوشت وقتی بازیكنان الجزایر تاكید می كنند پاداش و دستمزد خود را كه در جام جهانی 2014 برزیل به دست آورده اند، به مردم فلسطین اختصاص می دهند، یعنی این كه ورزش را وارد سیاست كرده اند.
علاوه بر آن باید از مسعود اوزیل بازیكن مسلمان و ارزشمند تیم ملی فوتبال آلمان به نیكی یاد كرد كه تمام پاداش جام جهانی خود را (معادل 300 هزار پوند) به كودكان غزه تقدیم نمود.
اگر بخواهیم به عملكرد اعضای تیم ملی كشورمان در این زمینه بپردازیم باید از اقدام زیبا، خداپسندانه و انسانی علیرضا حقیقی دروازه بان تیم ملی كشورمان در عزیمت به موسسه محك یادكنیم. او به جایی رفت كه پر بود از بچه های طرفدار فوتبال؛ بچه هایی كه با غول بزرگی به نام سرطان مبارزه می كنند.
حقیقی رفت و با گل و جیغ و هورا از او استقبال كردند! بعد هم درون دروازه ایستاد تا بچه ها به او پنالتی بزنند. بچه ها می خندیدند و می دویدند و توپ را شوت می كردند. شوت زدند و حقیقی از همه ی آنها گل خورد!

این تازه همه ماجرا نبود. او پیراهنی را كه در بازی با آرژانتین پوشیده بود، به موسسه محك اهدا كرد و به جای آن پیراهنی را گرفت كه روی آن نقاشی بچه ها كشیده شده بود. بعد هم نوبت عكس یادگاری شد و بچه ها با او عكس گرفتند. در پلاكاردی كه بچه ها آن را در دست داشتند. این جمله نوشته شده بود: "امید ادامه دارد"

همزمان با آغاز بازی های جام جهانی برزیل، با ابتكار عادل فردوسی پور، "كارلوس دونگا" كاپیتان و سرمربی تیم ملی فوتبال برزیل در موسسه محك حضور یافت. كودكان سرطانی موسسه محك پیغام خود را از طریق دونگا به جهانیان ارسال نمودند. پیام آنها به كودكان مبتلا به سرطان جهان این بود كه قهرمانانه با سرطان مبارزه كنید و باور داشته باشید كه "سرطان پایان كودكی نیست"
قرار گرفتن نماد یوزپلنگ بر روی پیراهن بازیكنان ایرانی و طراحی زیست توپ
به جرات می توان گفت تلاش مشترك سازمان محیط زیست و فدراسیون فوتبال در مطرح ساختن نام یوزپلنگ آسیایی در آوردگاه جام جهانی اقدامی ستودنی و در خور تقدیر بود.
با اصرار كارگروه یوز و تلاش های شبانه روزی آنها و با گام بلند خانم ابتكار در دیدار با "سپ بلاتر" رئیس فیفا این اقدام نتیجه داد و در نهایت فیفا با قرارگرفتن نقش یوزپلنگ ایرانی روی پیراهن تیم ملی در بازی های جهانی موافقت كرد. بلاتر پس از آن هم در نامه ای به خانم ابتكار حمایت جدی خود و فیفا را از یوز ایرانی اعلام نمود.

از این طریق ما توانستیم توجه افكار عمومی را در سطح جهانی به وضعیت 50 یوزپلنگ باقیمانده در تمام آسیا جلب كنیم. 50 یوزی كه حالا قلمرو آنان از 44 كشور به دشت های ایران محدود شده است.
در كنار این اقدام قرار شد كاپیتان تیم ملی فوتبال ایران آقای جواد نكونام زیست توپی را كه بر روی آن 32 گونه حیوانی در حال انقراض از كشورهای شركت كننده در این جام نقش بسته بود، به لیونل مسی در مسابقه ایران و آرژانتین اهدا کند تاافكار عمومی را به لزوم حفظ تنوع زیستی جلب نماید.
خانم ابتكار در باره زیست توپ این گونه اظهار نظر كرد: این توپ كه بر روی آن تصاویر مختلفی از پستانداران و پرندگان توسط هنرمندان ایرانی نقش بسته، در بر دارنده تنوع زیستی برای علاقه مندان به فوتبال و تماشاچیان و شركت كنندگان در جام جهانی است.
در واقع جمهوی اسلامی ایران سعی كرد با به صدا آوردن زنگ جنبش و بیداری محیط زیست در بستر فوتبال نسبت به گونه های در معرض خطر دنیا این فرصت را مغنم شمرده واعلام بیدار باش نماید.
واقعیت و خیال
در جام جهانی فوتبال"رئالیسم جادویی" گابریل گارسیا ماركز جامه حقیقت پوشید. حذف ایتالیا و انگلستان و اسپاینا توسط كاستاریكا در جام جهانی برزیل قبل از مسابقات تنها در عالم خیال می گنجید.
انگیزه و ایستادگی تیم ملی فوتبال الجزایر در مقابل آلمان تا قبل از مسابقه باوركردنی نبود. و كشورهایی همچون شیلی و كلمبیا تا آخرین لحظات مردانه مقاومت نمودند و از همه مهم تر برای هیچكس مقابله پایاپای تیم ملی ایران با تیم ملی فوتبال نیجریه که به عقابهای سبز قاره افریقا مشهور بوده و در سال ۱۹۹۴ موفق به دستیابی رده پنجم رنکینگ فیفا و بالاترین رتبه در قاره افریقا شد و نیز پایداری تیم ملی فوتبال ایران در مقابل نائب قهرمان جهان یعنی آرژانتین قابل تصور نبود.
واقعیت این است كه بازی با آرژانتین یك بازی حماسی برای ما بود كه همه ایران، آن را تحسین كرد و غرور ملی فرو خورده و مهجور ما را دوباره احیا كرد. بازی با آرژانتین، مسابقه ای بود نظیر مسابقه ایران با استرالیا و تقابل ایران با آمریكا ؛ این بازی در تاریخ فوتبال ایران ماندگار خواهد شد. زیرا حماسه بود و هر حماسه بیشتر تابع احساس و شور است تا عقلانیت.
دكتر محمدعلی كاتوزیان اقتصاددان و جامعه شناس و استاد دانشگاه آكسفورد، طی سال های گذشته، نظریه ای را به عنوان جامعه كوتاه مدت در ایران مطرح كرده است. یعنی برنامه ریزی "زود بازده" ؛نكته اصلی همان كوتاه مدت بودن است. یعنی جامعه ای كه در آن چشم انداز بلند مدتی در زندگی وجود ندارد.
دیدگاه دكتر كاتوزیان را با وضعیت فوتبال ما می توان هماهنگ دانست كه به صورت موردی حماسه خلق می كند اما دارای تداوم نیست. كما اینكه وضعیت ما در مقابل تیم ملی بوسنی به گونه ای متفاوت از دو مسابقه قبلی برابر نیجریه و آرژانتین رقم خورد.
امیدواریم با تمدید قرارداد كارلوس كی روش بتوانیم با تغییرنسل و تغییرسبك و كشف استعدادهای تازه عقلانیت و دانش مداری را بیش از گذشته همچون خونی حیات بخش به پیكر فوتبال در این سرزمین وارد كنیم . خوشبختانه جامعه ایرانی با این رویكرد به میزان 89 درصد موافقت نموده است. این رقم در نظرسنجی برنامه 2014 به دست آمد.
فرآیند پیشرفت تیم ملی فوتبال آلمان كه با اتكا به علم و خردجمعی حاصل شد، پیش روی ماست و می تواند الگوی دست اندركاران فدراسیون فوتبال قرار گیرد.
در اینجا ذكر خاطره ای را در مورد تاثیر فوتبال بر كنش های علمی نگارنده مناسب می دانم. در سال 1999 میلادی مسابقه فینال لیگ قهرمانان اروپا بین دو تیم بایرن مونیخ و منچستر یونایتد برگزار گردید. تیم بایرن مونیخ که علی دایی را نیز به همراه داشت ،تا دقیقه 90 با گلی كه از طریق یك ضربه آزاد به دست آمد ،پیشتاز بود و همه بر این باور بودند كه بایرن مونیخ فاتح جام خواهد بود.
اما با اعلام 3 دقیقه وقت اضافی از سوی داور چهارم ، ظرف دو دقیقه تیم منچستر یونایتد با دو گل پی در پی با فاصله یك دقیقه 2 بر یك پیش افتاد و بهت و حیرت را در میان همگان حاكم ساخت و قهرمان شد.
اینجانب در آن مقطع زمانی از پایان نامه كارشناسی ارشد خود دفاع نموده و مشغول رفع كاستی ها و اصلاحات تاكید شده از سوی استادان بودم. آن زمان اینترنت در دسترس من نبود و مانند امروز فراگیر نشده بود. یكی از مواردی كه حداقل 4 ماه با آن دست به گریبان بودم، فراموش نمودن آدرس (Refrence) یك پاراگراف در متن مبانی نظری بود. این پاراگراف حلقه اتصال حائز اهمیتی میان بخش های مطالب به شمار می رفت. پس از تلاش 4 ماهه و مایوس شدن از به دست آوردن آدرس این پاراگراف تصمیم گرفتم كه از كنار آن عبور كنم. بخصوص پس از دفاع، استادان در این موارد دقیق نمی شدند و ... اما پس از مشاهده صحنه های فوتبالی بالا اراده جدیدی در من برای یافتن آدرس مورد نظر پیدا شد. با خود اندیشیدم كه نباید امید را از دست داد. تیم منچستر یونایتد هم با چاشنی امید در لحظات وقت اضافه نیمه دوم و در حالی كه در ذهن و باور هیچكس خطور نمی كرد، جام لیگ قهرمانان را در دست گرفت . پس از دو هفته تلاش بی وقفه، به هدف خود رسیدم و آدرس مورد نظر را در ماهنامه اطلاعات سیاسی ، اقتصادی پیدا كردم. بدون شك اگر آن مسابقه را تماشا نمی كردم، هرگز به فكر تلاش مجدد نمی افتادم.
اما نکته تاسف بار این بود که اخبار و جاذبه های جام بیستم افكار عمومی را از جنایات داعش و بخصوص رژیم منحوس صهیونیستی كه اوج ددمنشی خود را در مواجهه با فلسطینی های مظلوم در غزه و جنبش حماس به نمایش گذارد، غافل ساخت.یكی از روزنامه ها در مقاله ای تحت عنوان "جنگ در سایه جام جهانی" نوشت: واقعیت این است كه جای دندان های سوارز بر شانه كیه لینی بیشتر از جمجمه متلاشی شده كودك فلسطینی دیده می شود و زوزه موشك های اسرائیلی و ضجه مادران غزه در هیاهوی مسابقه جام جهانی گم شده است و درد آور این که از طریق یک پیامک از مردم ایران خواسته می شود تا برای پیروزی تیم ملی فوتبال برزیل دست به دعا بردارند. آیا نمی توان حدس زد که انتخاب زمان حمله صهیونیست ها به غزه با روزهای اوج گیری هیجان های ناشی از جام جهانی برزیل حساب شده و دقیق بوده است؟
در پایان جا دارد حدیثی را از مولای متقیان حضرت علی (ع) نقل كنم كه فرمود:
ما اكثَرَ العِبَر وَ اقَلَ الاعتبار - عبرت ها فراوانند و عبرت گیرندگان اندك می باشند.
می توان این گونه نیز برداشت كرد كه خوشبخت ترین آدم های جهان آنهایی هستند كه می توانند از شكست هایشان نیز لذت ببرند. امیدوارم كه ما در زمره خوشبخت ترین انسانها باشیم.