صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود
شب یَلدا یا شب چلّه، یکی از کهنترین جشنهای ایرانی، در راه است. در این جشن، طیشدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم سؤال از علم خیزد هم جواب
پیش از اشاره به این آیین کهن، به 12 سؤال پیرامون آن و انقلاب زمستانی، جواب میدهم. این پرسش و پاسخ کمک میکند تا شب یلدا را با دید تازهای ببینیم.
س: فصل های سال حاصل چیست؟
- فصلهای سال حاصل حرکت انتقالی زمین بهدور خورشید و متمایل بودن محور چرخش زمین نسبت به صفحه حرکت انتقالی است.
س: منظور از «متمایل بودن محور چرخش زمین نسبت به صفحه حرکت انتقالی» چیست؟
- محور گردش زمین نسبت به خط عمود بر صفحهٔ گردش آن 23٫4 درجه «انحراف» دارد. بعبارت دیگر، محور زمین بر صفحه مداری آن عمود نیست. اگر غیر از این بود هیچکدام از فصول سال از جمله زمستان به وجود نمیآمدند و بهاری هم در راه نبود.
س: اینکه محور زمین بر صفحه مداری آن عمود نیست چه پیامدی غیر از پیدایش چهار فصل سال دارد؟
- این مسأله باعث تغییر شدّت تابش نور خورشید در طول سال میشود. تغییرات آب و هوا در مناطق قطبی و معتدل نیز به همین دلیل است.
س: آیا تابستانها زمین به خورشید نزدیکتر است و زمستانها دورتر؟
- خیر، کژی محور زمین، تعیین میکند نور خورشید چگونه به زمین برسد و هر بخشی از آن چه مدت زیر تابش خورشید باشد.
س: انقلاب زمستانی چیست؟
- انقلاب زمستانی، در ستارهشناسی، نام لحظهای است که خورشید از دید ناظر زمینی در بیشترین فاصله زاویهای با صفحه استوا در آن سوی نیمکره ناظر قرار دارد.
س: آیا مراسم شب یلدا ربطی به انقلاب زمستانی دارد؟
- آری، انقلاب زمستانی منشاء بسیاری از آئینهای باستانی مانند یلدا، حَنوکا و کریسمس است.
س: چه زمانی با انقلاب زمستانی مواجه میشویم؟
- شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه که جشن یلدا هم برگزار میشود. (21 دسامبر هر سال)
س: چرا شب یلدا، شب چراغ و چهل چراغ نامیده شده؟
- گذشتههای دور در شب یَلدا، هر میهمانی برای رفتن به شب نشینی، چراغی را همراه خود میبُرد و بدلیل فراوانی چراغها، آن شب، شب چراغ و چهل چراغ هم نامیده شدهاست.
س: چرا به شب یَلدا، شب چله نیز گفته میشود؟
- جدا از اینکه عدد چهل نزد نیاکان ما گرامی بوده، چلّه، برگرفته از چهل و مخفف «چهله» و صرفاً نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزاماً چهل روز) است. ضمناً زمان قدیم گاهشناسی بر اساس چله (چهلروزه) بودهاست که آثار آن را در چلهبزرگ، چلهکوچک، چلهسرما، چلهنشستن و چلچله میبینیم.
س: آیا واژه یلدا، فارسی است؟
- بر خلاف چله، یَلدا واژهای فارسی نبوده و برگرفته از یک واژهٔ سُریانی به معنای «زایش» و «تولد» است. یَلدا با مسیحیان سُریانی به سرزمینهای آریایی آمد و از آن روزگار تاکنون این واژه در ایران ماندهاست.
س: جوهر و مضمون شب برگزاری مراسم شب یلدا چیست؟
- ظلمت، برای نیاکان ما، نماینده اهریمن بود و چون در طولانیترین شب سال، تاریکی بیشتر میپاید، آنان با برافروختن آتش و غلبه بر ظلمت نشان میدادند که شبهای ظلمانی هرچقدر هم دیر بپاید سپری خواهد شد.
از همین رو، ایرانیان قدیم گاه شب یَلدا را تا دمیدن صبح در دامنهٔ کوههای البرز به انتظار طلوع خورشید مینشستند و برخی به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند.
س: انتخاب میوههایی چون انار و هندوانه و سیب سرخ یا سنجد خرمایی رنگ، برای شب یلدا نشانه چیست؟
- رنگ سرخ برای نیاکان ما که به میترائیسم(آئین مهر) دلبستگی داشتند، ارج و قرب داشت، بخصوص که نماد درخشش خورشید بود. از این گذشته، خرمدینان که خود را از مزدکیان میدانستند (از جمله بابک خرم دین)، شعار و پرچم سرخ داشتند و سرخجامه بودند (سرخ جامگان)
بابا نوئل و کاردینالهای مسیحی هم لباسشان قرمز است اما نباید شبیهسازی کرد و نتایج دلخواه گرفت
س: معمولاً در سفره شب یلدا چه چیز میگذاشتند؟
- سفره شب یَلدا، «میَزد» Myazd نام داشت. کنار آن، آتشدان و عطردان، همچنین میوههای تر و خشک، میگذاشتند. اگر وسعشان نمیرسید، همه یک جا جمع میشدند و به کمک هم، سفره را رنگین میکردند. آجیل. کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو یا برگه گلابی، جوزقند، انجیر، خرما و میوه بخصوص انار و هندوانه و سیب، روی کرسی میچیدند تا شب چله را از سر بگذرانند، اگر برف آمده بود، برف و شیره هم میخوردند.
البته شب یلدا در خورد و خوراک خلاصه نمیشد. با شعر و آواز، غم و اندوه را از دل میزدوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یلدا در جای جای میهنمان
شب یلدا درازه وای بر ما
پری در خواب نازه وای بر ما
تو بیدارش نکن مرغ سحر خیز
عزیزم جانگدازه وای بر ما
یلدا در همه شهرهای ایران خاطرخواه دارد. همه جا، از آذربایجان و خراسان و کردستان، تا مازندران و گیلان و کرمان، از سمنان و لرستان و ایل بختیاری، تا شیراز و ایل قشقایی و سیستان، از کهگیلویه و بویر احمد و قزوین، تا ترکمن صحرا و بروجرد و تهران قدیم و...
در گوشه و کنار ایران شب یلدا نماد شادی و سرور بود.
شب یلدا در اصفهان
شب یلدا در اصفهان همه اعضای خانواده گردهم جمع میشدند تا پیرترین اما دوست داشتنیترین فرد خانواده برایشان مَتل(قصه) بگوید. مراسم شاهنامهخوانی هم بر پا بود و داستانهایی از هفت لشکر رستم و سهراب و بیژن و منیژه توسط بزرگترها خوانده میشد.
به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش «چله بزرگه» و «چلهکوچیکه» تقسیم میشد.
آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام «چله زری» (ماده) و «عمو چله»(نر) تقسیم میشود زیرا همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم میکردند. اصفهانیها دو شب را به عنوان شب چله برپا میکردند و آیینهای مخصوص به آن را به جا میآوردند.
هندوانه بهعنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، بهعنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگرفت. از دیگر بخشهای شب چله در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به عمو چله و چله زری بود.
سنت قاشقزنی هم در شب یَلدا رواج داشت. افراد با پوشاندن سر و صورت خود به درب منازل رفته و با به صدا در آوردن قاشق صاحب خانه را از حضور خود آگاه میکردند. در این هنگام صاحب خانه با سلام و احوالپرسی دم در میآمد و بغرما بفرما میگفت. سپس به میمنت شب یلدا مقداری از تنقلات و شیرینی خانگی را در ظرف آنان میریخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یلدا در خوانسار
در خوانسار، جشن شب یَلدا معنی و مفهوم دیگری داشت. مادربزرگها با روسری سفید و پدربزرگها با کلاههای نمدی زیر کرسی مینشستند و پسرها، دخترها، نوهها و نتیجه هایشان به دور کرسی حلقه میزدند. هر کس مدرسه و مکتب رفته بود هزار و یک شب و داستان انبیاء را برای جمع میخواند.
سینیهای بزرگ مسی روی کرسی مملو از خوراکی مخصوص این شهر خودنمایی میکرد و انواع خوراکیها از تنقلات گرفته تا میوه و شیرینیهای آنروز روی کرسی را پوشانیده بود. گردو٬ بادام٬ کشمش آفتابی٬ تخمه کدو٬ تخمه آفتابگردان٬ هسته شیرین شده زرد آلو (تندچه)٬ برگ زرد آلو ٬ برگ هلو (هلگاله)، فندق، نخودچی...از همه رقم...
خوراکیهای تنوری هم جای خود داشت. در قدیم از خاکستر به جا مانده از آتش تنور برای گرمای کرسی و برای پختن بعضی از خوراکیها استفاده میشد و به همین دلیل، کدو، چغندر یا سیب زمینی را نصف روز داخل تنور میانداختند و شب یَلدا در مجمعه مسی روی کرسی میگذاشتند.
...
نوشیدنی مخصوص خوانسار معجونی بود از مخلوط برف با شیره انگور که در شب یَلدا استفاده میشد و نظیر نداشت. همچنین یک نوشیدنی به اسم «حلالی» که از شربت انگور و موسیر درست میشد و مخصوص شب چله بود.
آب نبات قیچی، نُقل شکر پنیر هم از شیرینیهایی بود که بر سر بساط یَلدا در بعضی از خانهها پیدا میشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب یَلدا در گلپایگان
در گذشته بیشتر میوهها فصلی و کم بود، خانوادهها انار و به و هندوانه و... را در جای مخصوص نگهداری میکردند و شب یَلدا روی کرسی میچیدند.
چند ماه به زمستان مانده، انگور(کشمش و عسگری) را از سقف صندوقخانه(اتاقی خنک) میآویختند، تا شب چله(یَلدا) کنار میوههای دیگر روی کرسی بگذارند.
اگر مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکردند کوچکترها با هم میخواندند:
«هر که نیارد شب چره - انبارش موش بچره»
مادربزرگ با خنده، «شب چره»ها را از مَحفری(صندوقی چوبی شبیه چمدان) و دولابی(چیزی شبیه کمد که در دیوار کار گذاشته شده بود)، درمیآورد و روی کرسی میگذاشت.
هسته قیسی بو داده، برگه، مغز گردو، تخم کدو، توت خشکه، تخم هندوانه و...
در میان شور و ولوله بچهها که مغز گردو یا نخودچی کشمش و...میخوردند، بزرگترها قصه و مَتل و اشعاری که از گذشته به یاد داشتند میخواندند. نمونهای از اشعاری که کهنسالان میخواندند و سر تکان میدادند این بود:
زمستان را بسر کردم به زاری
بگفتم پیش میآید بهاری
بهار آمد به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
جوانی همچو مهمان عزیزی
سر شب آمد و شبگیر بگذشت
...
گذشتههای دور در شب یلدا، «خونچه چله» را از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس میبردند. در این خونچه پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشد.
شب یَلدا وقتی همه دور هم جمع میشدند داستان امیرارسلان نامدار، و بویژه شاهنامه و قصههایش، نُقل مجلس بود. از شیرویه نامدار تا ضحاک نابکار، از حیلههای سودابه تا رفتن سیاوش در آتش و بخصوص داستان «بیژن و منیژه»
بیژن پسر گیو، و منیژه، دختر افراسیاب بود.
به دستور افراسیاب، بیژن درچاه تاریک و عمیقی زندانی شد. چاهی که به زحمت هوا و غذا از سنگ بزرگی که روی آن بود رد میشد. شرایطی که بیشباهت به طولانی بودن و تاریکی شب یَلدا نبود. اما بیژن از آن چاه رها شد. چگونه؟ رستم از راه میرسید و سنگ سنگین را از سر چاه برمیداشت.
...
در گلپایگان وقتی شب چله میرسید مردمان قدیم میگفتند:
میریم آتشونی (به آتشونی میرویم.)
علیاکبر جعفری
پانویس
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید...
در شروع این مطلب از حافظ،
و عنوان مقاله، برگرفته از غزل سعدی است.
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
اين مطلب تاکنون 8516 بار مشاهده شده است.مطالب مرتبط با استاد علياكبر جعفري سیمای فرزانگان- مروری بر زندگی هنری استاد اکبر گلپایگانی سیمای فرزانگان 14- استاد رضا خوشنویسان الگویِ نظم و ادب و متانت سیمای فرزانگان- استاد مرتضی شهیدی روایتگر عرفان و ادب فارسی رُشدیه و مدارس جدید دبیرستان گوگد و روایت عشق - استاد علی اکبر جعفری شعله ی امید. سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری جوجه اردک زشت سیمای فرزانگان (13) - استاد پروفسور دکتر محمد حسن خالصی سیمای فرزانگان12- ( زنده یاد استاد عبدالحسین مصحفی ) سیمای فرزانگان 11 - استاد دکتر مظاهر مصفا سیمای فرزانگان(10) - پروفسور فضل الله رضا سیمای فرزانگان (8) - دکتر محمد ابراهیم صافی یادی از دکتر غلامحسین مصاحب . به مناسبت هفته ی جهانی ریاضیات " پائیز " بهار عارفان عاشق پرواز. شاد بودن هنر است در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم) انقلاب آمریکا در آیینهِ تاریخ (قسمت دهم) انقلاب صنعتی اروپا و پیامدهای آن سیمای فرزانگان 1 - دکتر علی عمیدی پاسخ به معماهای هندسی(1) پروفسور مریم میرزاخانی، ذهن زیبا، اندیشه پویا، فروتن و شکیبا در آیینه تاریخ (قسمت نهم) - عصر روشنگری، ادامه دوران رنسانس در شرایطی تازه در آیینه تاریخ (قسمت هشتم) رنسانس کشف دوباره انسان و جهان در آیینه تاریخ (قسمت هفتم)-سدههای میانه ، انجماد فکری و حاکمیت تمام عیار کلیسا برف نو برف نو سلام سلام صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود در آیینه تاریخ (قسمت ششم) -اساطیر یونان و آثار حماسی هومر در آیینه تاریخ (قسمت پنجم) - ارسطو بنیانگذار منطق در آیینه تاریخ (قسمت چهارم) افلاطون معمار اصلی فلسفه سیاسی در آیینه تاریخ (قسمت سوم) سقراط یونان و روم باستان (قسمت دوم) یونان و روم باستان ( بخش اول ) قلم، نگارنده اندیشه بر کاغذ دانش برترین شرف آدمی است خانه تکانی فرزند زمان خویشتن باش پشت صحنه حضور استاد علی اکبر جعفری در برنامه زنده سیمای خانواده سیمای فرزانگان (7) - مروری بر زندگانی استاد بزرگوار، معلّم و خیّر والامقام محمد مهدی صحت فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش دوم فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش اول سیمای فرزانگان(6) - شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر) نیلوفری در سایه سار بید مصاحبه دانش آموزان با استاد علی اکبر جعفری نشانی نوروز یک کهکشان ستاره (بخش اول) حکیم ابوالقاسم فردوسی ) سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی یلدا شب گرم مهربانان جاودان باد سیمای فرزانگان گلپایگان - دکتر علی عمیدی لبخند تکنولوژی واحساس داستان يک زندگي رفتارهاي مخرب مغز قورباغه ها یاد باد آن روزگاران ياد باد تاشقایق هست زندگی باید کرد انسانها... يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد شب چله (یلدا) شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی پلي بين كوير و دشت پرستوها به لانه بر میگردند سخنان پیام آور کربلا حضرت زینب(س) در مجلس یزید رنگين کمان آرزوها زندگی درعصر رايانه سیمای فرزانگان (5) - مرحوم استاد منوچهر خالصی سیمای فرزانگان (4) - مهندس علیقلی بیانی ، فرزانهای از جنس آب سیمای فرزانگان(3) - دکتر فضل الله اکبری عشق و دوستي وصيت داريوش به خشايارشا زيباييهاي رياضي: فراكتالها سیاه چاله های ریاضی زيباييهاي رياضي - كاشيهاي خود پوشاننده سرگذشت عدد "پی" استاد پرویز شهریاری اندیشمند و ریاضیدانی عاشق بود معلم و شاگرد سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي رمز و راز جاودانگی انسان محور توسعه است ماه و پلنگ معلم قافلهسالار عشق است (3) معلم قافلهسالار عشق است (2) معلم قافله سالار عشق (1) بر فراز کهکشانها لهجهي گلپايگاني شكر است آواي چلچلهها گلبانگ توحيد در طلوع شقايق از سكون مرداب تا خروش دريا بين مرگ و زندگي چارلی چاپلین به راستی یک معلم بزرگ است
| | |