استاد علياكبر جعفري
" پائیز " بهار عارفان عاشق در سپیده دم ازل آن زمان که سازندگی کائنات آغاز میگردید و کتاب تکوین گشوده می شد ، نخستین کلمه ای که با قلم تقدیر بر دیباچه ی قاموس هستی نقش بست واژه زیبای " معلم" بود و سر فصل این کتاب کهن به تعلیم و تربیت اختصاص یافت. آغاز بهار عارفان بر باغبانان سرافراز گلستان دانش و آگاهی و برغنچه های نو شکفته و گل های معطر این گلزار مبارک باد
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند با رنگهای تـازه مــرا آشنا کند
پاییز میرسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچـــه جا کند
او میرسد که از پسِ نه ماه انتظار راز ِ درخت باغچـــه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر اندوههــای تازه بیــارد، خـدا کند
او میرسد که باز هم عاشق کند مرا او قـول داده است بـه قــولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است جــز این کــه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویـم خواست از تو بگیرد بهـــار را تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش ...، صدای پای خزان است،
یک نفردر را بـــه روی حضــرت پاییــــز وا کند.
ماهِ مهر فرا رسید و بهار تعلیم و تربیت آغاز شد اکنون شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.. مِهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در ترنّم باران های عاشقانه ی پاییز. مهر، ماهِ دانش , فضیلت , اخلاق و توانمند سازی است.. در ماهِ مهر کودکانِ مشتاق ، به درس های معلمینی که " چگونه زیستن و عشق ورزیدن. " را به آنان می آموزند، گوش جان می سپارند معلمین آگاه شایسته است آنان را با طبیعت زیبا و نمادهای بدیع آن آشنا ساخته و همداستان کنند پیش از آموزش حساب و هندسه و .... درسِ محبت , دوست داشتن , عشق و وفاداری , راستگوئی , احترام به دیگران , آشنائی با حقوق شهروندی و مهربانی با محیط زیست و حیوانات را به آنان بیاموزند
دیگر اولِ مهر، اولِ مهر نیست، اول خلقت است.
همه چیز از اول مهر آغاز میشود. سرنوشت یک ملت، اقتدار یک ملت، رفاه یک ملت،دموکراسی یک ملت،و عدالت یک ملت، از اول مهر آغاز میشود. در جامعه انسانی همه چیز از مهر شروع میشود. ماه مهر آغاز کشتوکار در مزرعهی وجود کودکانی است که اگر در دلشان مهر بکاریم، سرنوشتمان مِهرآگین خواهد شد.. ما اکنون دچار کمبود انسان های توانمند هستیم. بنا بر این باید به کودکانمان چگونه زندگی کردن را یاد بدهیم. به آنها گفتوگو کردن را , تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوانات را، ، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، قدم زدن در دشت و چمنزار را , بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را و راستگوئی را بیاموزیم
اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کِی آمد و کِی رفت، و مثلاً حاصل ضرب 254 در 307 را نتوانند ذهنی بگویند. ... ، آب از آب تکان نمی خورَِد
اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری در مقابل مشکلات را تمرین نکنند، زندگیشان خالیِ خالی خواهد بود! مربیان عزیز و گرانقدر ! برای بچهها شعر بخوانید، به آنان موسیقی بیاموزید،ِخدای سرشار از عشق و محبت را به آنان معرفی کنید , بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم یک نقاشی بکشندتا همکاری رابیاموزند، برای آموزش مفاهیم ریاضی و علوم آنان را از فضای محدود کلاس و مدرسه به دشت و صحرا ببرید تا از نزدیک با شُکوه و زیبائی های خلقت آشنا شده. و بر آفریدگار هستی , آفرین بگویند
بچگی را از کودکان نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند. زبانشان را برای نقد و پرسشگری آزاد بگذارید، تا نفاق , دوروئی ,ریا , دروغ و فریبکاری در آنها نهادینه نشود. در کلاس ها خدایی کنید نه ناخدایی
توجه فرمائید : در تهیه و تنظیم این نوشتار از سخنرانی جناب آقای محسن رِنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان نیز بهره گرفته ام . |