۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد
.... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ
۩۩۩ ☫ خُلِدستان طریقت ☫ ۩۩۩ ۩۩۩ ☫ ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
| ||
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
۩☫ اشعار /غزل :شعر(طریقت)دیر مغانست هنوز ☫۩
جام شراب عشق کو؟ تا که به مِی وضو شود پشت شود به عالمی، جانب دوست رو شود ای تو همه نیاز من، قبله ی من نماز من نیست میسّرم که با غیر تو گفتگو شود گر همه تار و پود من بگسلد از فراق تو نیم نگاهی ار کنی، جمله اذان بگو شود طعنه زنی که عمر من طی شده بی خیال تو؟! دعوتِ عام کن که تا پیش تو رو به رو شود! گر همه خرّمی رسد، بی تو و بی حضور تو بگذرم از نشاط دل، با غم زشت خو شود ماه صیام و روزهام، روزه ز هر چه غیر او روزهگشاست یار من، روی به سوی او شود زاهد شهر گر کند منع شراب، گو بیا تا که به کیمیایِ می، جانِ تو شستشو شود قطره ای از شراب جان، گر برسد به جامِ دل کشتیِ باده آورم، در خم وُ در سبو شود شاعرما (طریقت) است، شادی هر دو عالم است چیست گرانبهاتر از (عشق) که آرزو شود ؟!
سرچشمه دَم شب باچه شتابی دیدم
خوی آن دخترکانِ ده بالا را داشت
در هوا از نفسش عطر گلایل افشاند
پیرمردان همه گفتند که همزاد پری ست
کوزه در آب فرو رفته و از قهقه اش ** از دل درمانده من غصه ها را خط بکش پا به پای من بیا و رد پا را خط بکش رد شو از مرز دوراهی ها تردُدکن شبی یا، ولی، امّا، اگر، آیا، چرا را خط بکش یا کنار من بمان و دور دنیا خط بزن یا بزن قید مرا یا قید دنیا خط بکش هم صدا با من بمان و عشق را فریاد کن از غزل ها واژه های بی صدا را خط بکش می رسد بی تو به آخر راه بی پایان عشق لحظه ها را با(طریقت ) انتها را خط بکش ****
شعر وُ آواز وُغزل دیر مغانست هنوز
۩۩۩ ☫ ( باده اهل (طریقت) خم پیمان شماست ☫۩۩۩
چو رنگین کمان وعده ا ی کرده باشیم
به گلهای فصل بهار وُ شکوفه
اگر صادق الوعد ، ما بوده ایم
به امّا،اگر صد دلیل ، آفـتــاب
اگر دشنهی دشمنان، جانگداز ست !
تلافی بخواهید، اینک سپاه:
قَــدی سربلند وُ سری سر فـراز
****
۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت )معین کرمانشاهی☫۩۩۩
من نگویم ، که بدرد دل من گــوش کنید
رحیم معینی کرمانشاهی
***
طی می کنم به سوی تو هر کوره راه عشق
پر می کنم به نور تو خورشید و ماه عشق
شریان من به رگ رگ چشم تو می جهد
وقتی تویی بهانه مرااز شراب سرخ
در خون تپیده ای به تمنای حاجتم
بگذار با تو فرصت بودن به سر شود
شعرِ (طریقت) از چه سرابم برای یار
ح(طریقت) _________________________________محمّدمهدی طریقت
۩خــُلدستان طریقت( جدید )۩
↘
موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، عکس، سیاسی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، بدون شرح __________ ====== برچسبها: بادهء شعر, طریقت, شده هنگام غزل ادامه مطلب [ پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ ] [ 0:1 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫مقدمتان (بدون شرح)گل آذین ۩۩۩ ☫
ای قوم به حج رفته کجائید کجائید معبود همین جاست بیائیدبیائید منظور ازین سایه وُ همسایه دیواربدیوار در بادیه سرگشته شمادرچه هوائید هم صورت خوش چهرهءمعشوق ببینید هم حاجی وهم کعبه وهم خانه شمائید بر شاعر وُ بر وعده این شعر بیائید
۩#خــُلدستان طریقت(صفحه جدید)۩
✍محمد مهدی #طریقت
ساقیا آمدن عید مبارک بادت حافظ موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده، بدون شرح __________ ====== برچسبها: مقدمتان, بی درنگ, گل آذین, خوش آمدید ادامه مطلب [ سه شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 1:32 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ ( باده اهل (طریقت) خم پیمان شماست ☫۩۩۩ چو رنگین کمان وعده ا ی کرده باشیم به گلهای فصل بهار وُ شکوفه اگر صادق الوعد ، ما بوده ایم به امّا،اگر صد دلیل ، آفـتــاب اگر دشنهی دشمنان، جانگداز ست ! تلافی بخواهید، اینک سپاه: قَــدی سربلند وُ سری سر فـراز **** وه!چه غوغائی ست امشب باده ازبالا فکن باده تبــــریز را در جان مــــولانا فکن از ضیاءالحق گمانم نور شمس الدین بپا نور شمس الدین راآنی به جان مافکن مامرادازجام می جوئیم نی ازجان شمس شربت (لا)نوش کردیم،نفخهء(اِلا)فکن ماهمه خاکستر توفان و خورشیدیم وتو گردی از خاکـــستر مارابه دریاهـافکن درقبای خود چه داری؟زاهددنیای دون ازمِی محشرچه داری؟باده ای حالا فکن باده ای حالا فکن برجام" خُـلدِ ستانیم" برسر خاکم که می آئی، خــُم لالافکن ۞ میوهء نسل بشرگندم احسان شماست باده ی حافظ ما در خُم پیمان شماست
شهر احسان شما شهره به عشق آباد است
انتخابات شلوغست و رقیبان بسیار
نیش دار است اشارات نگاهی پرهیز
کودک سر به هوای دل آواره ی ما
سرمه با دیدن زیبایی تان خشکش زد ای بسا عشق که در قیدهوس می سوزد میوه ی نسل بشردامن احساس هنوز ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۞ موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، قصاید، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ، حکایات __________ ====== برچسبها: حقیقت, صادق الوعد, طریقت, به سر برده باشیم ادامه مطلب [ دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 16:22 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ ز طبع سرکش شاعر (طریقت) حق بین / اشعار ☫ ۩۩۩ زِ اشکِ شمع که در شام تار چکچکه شد به شب غبار گنه زآب دیده باید شُست بوَد ز چشم ستمبین من که در همه عمر دلم شکسته و گردون شهاب ثاقب خود زمانه زرگر عیّار شد که بار دغل فریب نرد وفای بشر مخور ای دل! نهاده شیخ ز سجّاده دام و بر سر آن زهی صداقت ساقی که بادهای جانبخش به زندگی نکند گر وفا بوَد چون خار ز دیدگانم اگر خون چکد عجب نبوَد ز سوز دل بوَد اشکم به وفق آتش وُ آب ز سنگ فتنه ی اطفال جنگجوی جهان ز تیزچنگ عقابان جانشکار بشر چگونه غم نخورم چون خدنگ استعمار بگو به جوهریان پربهاست اشک یتیم به حال خارکن رنجدیده خون می گریم فدای مرد هنرور که خوشتر از ژاله پُر است کاسهٔ صبرم ز جور خلق کنون ز طبع سرکش شاعر(طریقت) حق بین عمامه تا خورده دارد مردی که مردی که دستش چلاق است خشم است و آتش نگاهش یعنی سوار اُلاغ است رخساره میتابم از او اما به چشمم نشسته بادا که چون من چنین باد چل سال رنجش پس از این با پای چالاک پیما دیدی چه دشوار بگذشت تق تق کنان چوبدستش روی زمین مینهد مهر لبخند مهرم به چشمش خاری شد و دشنه دشنه بر چهره ی سرد و خشکش پیدا خطوط ملال است گویم که با مهربانی خواهم شکیبایی ازکو ۩محمد مهدی طریقت ۩ خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید + اشعار ) ۩ # محمد مهدی طریقت <<ادامه مطلب
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
سعدی موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، غزلیات، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ __________ ====== برچسبها: خلدستان طریقت, ز طبع سرکش شاعر, طریقت, حق بین ادامه مطلب [ دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 9:28 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ حکایت:روزگار امروز (چوپان)دروغگو ☫ ۩۩۩ یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود... وقتی مردم خود را به چوپان رساندند، دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است.آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند: نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است. اما از آن پس، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد: "گرگ. گرگ. آی مردم، گرگ". وقتی مردم ده، سرآسیمه خود را به چوپان میرساندند، میدیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است. این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر میرسیدند و گرگ، گوسفندی را خورده بود!پس مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشیترینها و قویترین سگها را ... ببینید، ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است!!! آی دزد. آی دزد. چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم. اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگ ها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند، او را همراهی کردند. در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند، به یکدیگر می گفتند: "خود کرده را تدبیر نیست". یکی از آن ها پیشنهاد داد که از این پس وقتی داستان "چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم، باید برای آن ها توضیح دهیم که هر گاه خواستید گوسفندان، چماق، و سگ های خود را به کسی بسپارید، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست. ۩۩۩ ☫ برآستان جانان /حکایت (طریقت) ای ایران : روایت ☫ ۩۩۩ «ای ایران» نام یکی از مشهورترین سرودهای میهنی و ملیگرایانه ایران، ساخته روحالله خالقی است که میتوان آن را سرود ملی غیررسمی ایرانیان دانست. سرود «ای ایران» به ثبت ملی رسیدهاست. پیشینهٔ این ترانه از زمانِ جنگ جهانی دوم در ایران بازمیگردد. در سپتامبر ۱۹۴۱، متفقین ایران را اشغال کردهبودند. ایدهٔ این شعر از دیدن وضعیت اسفبار کشور، بهخصوص اهتزاز پرچم متفقین از پادگان استرآباد به شاعر الهام شد. روزی حسین گل گلاب در راه ملاقات با آقای خالقی در خیابان شاهد درگیری دو سرباز ایرانی و انگلیسی بود که در آن وضع سرباز انگلیسی به سرباز ایرانی که درجه بالاتری نیز نسبت به آن داشت سیلی زد و سرباز ایرانی به خاطر شرایط وقت که ایران در اشغال بود هیچ کاری نکرد. گل گلاب با دیدن این صحنه با چشمانی اشکبار به دیدار خالقی رفت و جریان را بازگو کرد. او میگوید شعری خواهم گفت تا ایران و روح ایرانی در آن زنده ماند. خالقی نیز میگوید که من آهنگ آن را تنظیم میکنم و بنان که آنجا بود نیز میگوید من هم شعر را خواهم خواند. برخی به اشتباه قطعه «اي ایران» را سرود ملی می دانند، در حالیکه این قطعه سرود رسمی هیچ یک از دولتهاي ایران نبوده، بلکه یک سرود میهنی است. این سرود در اولین سالهاي پس از انقلاب اسلامی و تا پیش از جمع آوری اولین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان سرود ملی استفاده میشد که براساس شعری از حسین گلگلاب، استاد پیشین دانشگاه تهران شکل گرفته ودر جریان اشغال نظامی ایران از سوی متفقین کامل شد. این قطعه همان سالها به رهبری روحالله خالقی، آهنگساز معروف و خوانندگی بنان اجرا شده و از جمله آثار درخشان موسیقی میهنی محسوب میشود. حتی پس از گذشت دهه ها، حس ملی گرایانه و وطن پرستی همگی ما بعد از شنیدن از شعر فوران می کند و به درک ناچیزی از وضعیت جنگ جهانی دوم در کشورمان می رسیم. منابع:با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت تالاب و ویکی پدیا موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، ترانه، سیاسی، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات __________ ====== برچسبها: خلدستان طریقت, حکایت, چوپان, دروغگو ادامه مطلب [ دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 2:20 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ بر اهل (طریقت ) همه دشنام که دادی ☫ ۩۩۩
جانی که خلاص از شب هجران تو شاعر در روز وصال تو به قربان تو شاعر خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم غم بود نشاطی که به دوران تو شاعر آهی ست کز آتشکدهٔ سینه برآیــد چون شعلهء شمعی به شبستان تو شاعر دل با همه آشفتگی از عهده برآمد هر عهد که با زلف پریشان تو شاعر در حلقهٔ مرغان چمن وِلوِله انداخت هر ناله که در صحن گلستان تو شاعر بر اهلِ(طریقت) همه دشنام که دادی پاداش دعایی ست که بر جان تو شاعر جانا ز فراق تو این محنت جان هرگز دل در غم عشق تو رسوای جهان هرگز چون جان و دلم خون شد از درد فراق تو از بوی وصال تو دل بر سر جان هرگز معشوقه ی جذابی کز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان هرگز مشتاق شدم رویت درطاق دو ابرویت هرگز مطلب جانا ، جان نعرهزنان هرگز بشکن به سر گیسو این بند گران از دل من شاعرِ مسکینم این بند گران هرگز دل بردن مشتاقان درحسرت گل تا چند خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان هرگز چون پیر مناجاتی در میکده بنشینم درباز دو عالم را این سود و زیان هرگز اندر حرم معنی شاعر نخرند دعوی پس خرقه بر آتش نه زین مدعیان هرگز گر طالب دیداری از کون و مکان بگذر شاها ز مکان برتر از کون و مکان هرگز گر عاشق دلداری ور سوختهٔ یاری بی نام و نشان کامی زین نام و نشان هرگز منشی به امید تو بارت بکشم از جان من دوست تورا دارم این بانگ و فغان هرگز معشوقه (طریقت) شو ،من شعر غم عشقم شعر ابدی یابد : شعــر گذران هرگز
۩۩۩☫ برآستان جانان (سعدی) گر بدانی (طریقت) اتوبوسی سریع راه افتاد ☫۩۩۩ به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم که ز خویشتن گزیر است و ز دوست ناگزیرم برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان بگذار تا ببینم که که میزند به تیرم نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را به زبان خود بگویی که به حسن بینظیرم تو به خواب خوش بیاسای و به عیش و کامرانی که نه من غنودهام دوش و نه مردم از نفیرم نه توانگران ببخشند فقیر ناتوان را نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم نه تو گفتهای که سعدی نبرد ز دست من جان نه به خاک پای مردان چو تو میکشی نمیرم
اتّحـاد است اینکه با یک شعر، آنکه با یک نـگاه راه افتاد
۩#خــُلدستان طریقت ( #اشعار+قصاید (شعر اتوبوسی برای >طُ) )۩# محمد مهدی طریقت موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، غزلیات، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ، خبر ـ اطلاعیه __________ ====== برچسبها: خلدستان طریقت, بر اهل, طریقت, همه دشنام که دادی ادامه مطلب [ یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 22:55 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ خلدستا ن طریقت خمخانه ☫ ۩۩۩
مستمندان را دوایی نیست در خُمخانه ها
باده گلگون می کند پیمانه در پیمانه ها
لوطیان ،نالوطیان را مست وُ سرخوش کرده است
عکس روی شادمان پیداست در هر برگ گل
سیر کن نقش خدا را در پسِ فرزانه ها
قصه ی مردان دنیا را به دنیا دار گوی
بزم مردان ادب ، در خاطر بشکسته جوی
رونق محفل نباشد در دل ویرانه ها
سر به راه بینوایان می نهم تا زنده ام
با(طریقت) رفت باید کنج محنت خانه ها
از سرخی لبهای تو پیداست همین شعر
با آینهها ناز نکن! دل به دلم نیست...
از لحن دلانگیز تنت مست شد این شعر! .... دارم سخنی و با تو گفتن عسل است وین درد نهان سوز نهفتن غزل است تو گرم سخن گفتن و از جام خدنگ من مست چنانم که شنفتن مثل است شادم به خیال تو چو مهتاب نگاه در پرتو ماه آیم و، چون سایه خجل گامی از سر کوی تو رفتن زُحل است دور از تو من سوخته در دامن شب چون شعر غزل یک مژه خفتن اَجل است ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو :نگفتن عمل است فریاد(طریقت)کند ، ای گل که درین باغ چون غنچه پاییز شکفتن جدل است گفت : « از دوست چه خواهی که تو را شاد کند » ؟ گفتم : « از دوست همین بس که ز ما یاد کند » حافظ شیرازی به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیـــام آشــنایـان بنـــوازد آشــنا را چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را به خدا که جرعهای ده تو به حافظ سحرخیز که دعای صبحگاهی اثری کند شما را شببخیر، زیباترین مهتابِ شب بیدارِ جان شب بخیر ، شیرینیِ این دل گُلِ زیبای جان شب بخیر ، نیـلوفـرِ مردابیِ فـردای عشق شب بخیر ای آتـشِ افتـاده در دنیای جان شب بخیر اینازنین افتـاده یـادت در دلم شببخیر روشنترینمهتابدر شبهای جان شببخیربارانِ یادتکرده دلرا مستِ خود شببخیرغرقِنگاهتکردهاینچشمانِ جان شب بخیر غـارتگرِ جانـم، کـه حالا نیستی شببخیر ایجسمِ تو لیلیترین لیلای جان...
۩خــُلدستان طریقت(خطبه اول ) ۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم
۩خــُلدستان طریقت( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت <<ادامه مطلب موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ====== برچسبها: خلدستان طریقت, خمخانه, مستمندان, باده گلگون ادامه مطلب [ شنبه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 20:23 ] [ محمد مهدی طریقت ]
........ مطالب گذشته ها گذشته ها >>
______
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترینــــــــــــ ـــ="" > تمام حقوق اين وبلاگ ، مطالب :اَشعار وحکایات آن متعلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـِدستان اشعارـ ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــ="" >بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد/// تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـــِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ |