۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد
.... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ
۩۩۩ ☫ خُلِدستان طریقت ☫ ۩۩۩ ۩۩۩ ☫ ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
| ||
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
تو نشسته در مقابل من ، به دو صد تخیُل باطلی ۩۩۩ ☫خــُاــدستان طریقت ☫۩۩۩
غم فراق تـــو در ریشه ی عصب شده است مرا علاجِ دارو و ُ درمان تو کدام طبیب رفیق و خاطره انگیز و زندگی ساز است بگو چه کار کنم ؟ در کجا گریزم من _________________________________ ای امید دل شاعر تو زِکاشانه مرو والهء پر زدنم از سر پیمانه مرو منشین بر سرجوی وتومزن ساغر مست مست میخانهء من ازبَر میخانه مرو
من که رندان شدم مست و خراب رُخ تو رحمت و نعمت این خانه به ویرانه مرو
مست مست آمده ای برلب ایوان ای جان جان نثار تو کنم در بَر بیگانه مرو
عشوه و ناز تو را دیده ام ای ساغر جان مرغ بی بال وُ پَرم پیله ی پروانه مرو
شهد گلهای بهاری به تو نوشم گل ناز نوش داروی منی از بَر دیوانه مرو
زخم تیر تو به خوردم زِ خَم مژگانت ای کمین کردهء مرصاد تو مردانه مرو
همچو فرهاد زنم تیشهء بیهوده به سنگ شورشیرین تو بیا بی من پیمانه مرو
اهل امید شدم اهل (طریقت) جویم خار چشمان حریفان چو فرزانه مرو
نه فقط به تخیُلم آمدی ، تو همان تَفرعُنِ عاطلی چو ببینمت و بدانمت که چه در خیال پروری نه همان تخیُل باطلی ، توهمان نشسته ی قاتلی ۩خــُلدستان طریقت(صفحه جدید)۩۩محمد مهدی طریقت۩
۩۩☫ کوچه ی اهل (طریقت) را مطلا کرده ام /اشعار ☫۩۩
عشق چون آمد در وُ دیوار، شاعر میشود هم در وُ دیوار هم پــنــدار شاعر میشود می روی در انجمن سیل جوانان عاشقند از نسیم انجمن بسیار ، شاعر میشود تا کجا آیا توانی شاعری راحس کنی؟ حس بَد اقبالیمِ گفتار شاعر میشود در بغل میگیرم این تن را شقایق نیستم قافیه چون جور شد انگار شاعر میشود آه میپرسی: چهطور اینگونه ناظم گشته ام؟ نازنین نازآفرین را جای من بگذار شاعر می شود کوچه ی اهل (طریقت)را مُطـــلا کرده ام ساکنِ این کوی صد خروار شاعر میشود
__________ ====== برچسبها: اشعار, اهل, طریقت, روایت ادامه مطلب [ پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 1:3 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩ ☫ اردی بهشت /اشعار/طریقت(سیب) ۩۩ ☫ ★★★ تو را هرگز ندیدممن، ولی تنها تویی یارم مرا تنها به یک لحظه رها هرگز نکردی تو ز اعمالم تو رنجیدی ولی رویم نیاوردی چنان با من یکی بودی،که یادمرفت کی هستی ز عدلت هیچ شکی نیست ، اما مرحمت باید تو رحمان و رحیمی، بعد قهاری و جباری خدایا اندرین دنیا ، نبودم جز تو را بنده در یکی از روستاهای کوهستانی "دیاربکر" ترکیه ، آموزگار دبستانی بنام احمد در درس ریاضی به شاگردانش میگوید که اگر در یک کاسه 10 عدد توت فرنگی باشد، در 5 کاسه چند عدد توت فرنگی داریم؟
با شور و شعف بهار من همزادم ازشعر وطرب بسی دمآدم شادم یک جرعه مِی به عالمی نفرو شم وز شور وشعف در دو جهان آزادم در پگاه یک رویش روز دهم اُردیبهشت سبز بهار پای به عرصه زندگی نهادم . در حریر شعف بالیدم و از زنجیر دنیوی ننالیدم . شعف را شهد زلال یافتم و مهد کمال . این گنجینه رنج و گزینه گنج(خُلِدستان) به من آموخت که رنج نه وسیله وصل گنج، که خود اصل گنج است . رنج ها - سخت من امشب "مبتلایت" هستم ای دوست
اگرچه "دورم" از "شهر" صفاهــون " بر روی بوم زندگی، تاثـــیــر را باور مکن تصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید تصویر اگرزیبا بُوَد، دنیا به کامت می شود شاعر:(طریقت) آفرید، آزادِ آزاد آفــرین
ح. (طریقت)
خــُلدستان طریقت(معلم +نکته ء آن )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، مشاجره ومشاعره، خبر ـ اطلاعیه __________ ====== برچسبها: شاعر, طریقت, آفرید, آزادِ آزاد آفــرین ادامه مطلب [ چهارشنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 14:20 ] [ محمد مهدی طریقت ]
༺࿇🤍࿇༻ عطرِ شببو، عطرِ سبزه، عطرِ عیدِ "بیبهار" سفرههایِ هفتسینْ بیسبزهٔ گنـدم وَ سیب "آیِنه صادق " بـدونِ "جـلوهٔ" نــور وُ "حضـور" "کودکانِ" منتظر بر شـامِ عید وُ "رختِ" نو، لیلیِ مجنونندیدم، خواب وُ رؤیایش کنون ای پدر: "نـوروز"آمد.. آمده در "خـانهاش" شامِ امشب با غروب مادرمٔ "خورشیدِ" غـم برچسبها: روزِ, خلدستان, طریقت, غرقِ ماتم در غبار ادامه مطلب [ چهارشنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:22 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩☫ بگشای چشم دل را ، به(طریقت)الهی ☫۩۩۩
همه شعر می سُرایند وُ من از سرِ گدایی
بخدا نـمـی تــوانم روم از درت به جایی
سروُ تن تـمـام چشمم که مگر ز در درآیی
بنشین پیاله پُــرکن شده موسم خــدائی
به کدام کیش و آیین به کدام مذهب و دین
مَـده ای فقیه پندم که زِ پند من بخندم
تو اگر خدا شناسی بِنگارخانه ی دل
ز بلای خـودستایی! مَـگرت خدا رهاند
تو عبث برِ طبیبان چه بنالی از حبیبان
نه طواف کعبه رفتن نه مِـنـا ، حـجاز دارد
اگرت وصال باید ، گذر از خیالِ ما کن
بگشای چشم دل را ، به (طریقت) الهی بزرگترین :دستآورد: آخوند+خمس=>خزانه مملکت )سهم امام نا ) ۩۩۩ برای بررسی کاهش یا افزایش ارزش خرید حقوق طی دوره سیساله از سال ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۲، از معیار تبدیل به طلا استفاده میکنیم. بنابراین، از سال ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۲ ارزش حقوق از ۲.۹ سکه به ۰.۳۷ سکه کاهش یافته که کاهش ۸۸ درصدی را نشان میدهد. نتیجه:برای حفظ ارزش حقوق معلمان، حقوق معلم تازه استخدام در سال ۱۴۰۲ باید ۹۶,۵ میلیون تومان باشد تا قدرت خرید حقوق او معادل قدرت خرید حقوق یک معلم تازه استخدام در سال ۱۳۷۲ باشد.
حکمِ بالنده به دل ارج گرانی دارد
چه نیازی به ریا چرب زبانی دارد
هر که رسوای غم عشق شد و دربدری
به خدا در دل خود باغ جنانی دارد
عاشق صادق و حرمت شکنی ممکن نیست
گر چه در سینه دو صد درد نهانی دارد
لذت عشق همان سوختن و ساختن است
سوختن در دل عاشق هیجانی دارد
گرچه موسی به تنش رخت شبانی پوشید
گرگِ موسی به دلش شوق شبانی دارد
کودکی ها و جوانی به غم و درد گذشت
در غم عشق دلم شور جوانی دارد
از زمانی که (طریقت) غم پیری دارد
هم چنان در دل خود خانه تکانی دارد
ای قلم هستی بسی زیبا گهر
هیچ می دانی که والایی قلم
دست در دست بزرگان جای تو
با تو قرآن خدا تحریر شد
شرح حال قرن و اعصار کهن
بر فراز علم جا دارد قلم
ای (طریقت)نغمه هادارد قلم
در شکست ظلم ها دارد علم
خــُلدستان طریقت(مذهب:اصول تارخ مصرف +دین )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، متن ادبی، ترانه، سیاسی، غزلیات __________ ====== برچسبها: بگشای چشم دل را, به, طریقت, الهی 1403 ادامه مطلب [ سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 13:30 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩☫ (طریقت) مادر م مبارک باد (عشق ) ☫۩۩
به نام خداوند مادر سلام
به اشعار نیکو دهم این پیام
پرستش خداوند عالم سزاست
ستایش نمودن زمادر رواست
اگر نیست مادر دگر غم مخور
سخن را پُر اندیشه کن همچو دُرّ
دو تا شاخه گل از برایش فرست
که آسوده خاطر بوَد در بهشت
چو آئینِ ، آدینه گــردید روز
شکوهنده ایام اختر فروز
همه مادرانند همی پاک خوی
همه پر انرژی و در جستجوی
که پرورده کردن بود کارشان
خدایا تو باشی نگهدارشان
و ما را در این راه یاری نما
ز نامردمیها فراری نما
مادر: اندیشهء ناب است خدا میداند
مادری معجزه می کرد به فرزندانش
هرکجا پینه به دست است یقین دان پدر
لبخند مهربان تو جان بر تنم دمید
تنهای خاکیم شده یا اَیُهاالحمید
مهتاب حاجتم چو برآمد مرا اُمید
مادر مبارک است تورا مهربان نوید
به هستی دو موجود والاترست
دوم میهن وُ اَولــــش مادرست
ستایش کند هر که او مادرست که والاتر ازهرچه سیم وُ زَر ست تو ای مادر من فــــدای تُو مَن توئی ســــرور مُلک هر انجمن
بسم اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
دوباره لاله ی زیبا! شعار آمده است
زلال چشمهء آب حیات راهشدار
کشیده سر به فلک نغمه پرستو ها
برای زخم سرانگشت بیقراری ما
بجای مجلس وعظِ سخن پراکنها
زِ بامداد سروش وُ به مطلع خورشید
به طره های بلند:از ادب کنم تعظیم
غزالِ شعر(طریقت) به دشت وصحرا شد
♤♤♤ حمید(طریقت)
عدل بشیری است خرد شاد کن
کارگری مملکت آباد کن
مملکت از عدل شود پایدار
کار تو از عدل بگیرد قرار *** دادگری شرط جهان داری است شرط جهان بین که ستمکاری است
هر که در این خانه شبی داد کرد
خانه فردای خود آباد کرد
***
عدل است که بنیاد ظفر ها باشد
ظلم است که موجب ضررها باشد
جودست که پرده دار هر عیب بوَد
بخل است که سرپوش هنرها باشد
__________ ====== برچسبها: برآستان جانان, عطار, مادر, اردیبهشت ادامه مطلب [ دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:42 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩☫ برآستان جانان (طریقت) :تاریخ +تاریک ☫۩۩۩۩
مرحبّا شعر وُ غزل ،صبحدم و نسل بهار حبّذا: یار هوای گل وُ گلزار آمــد موسم فصل طرب چین و نگارست ولی در دل تنگ غزل شعر طرب راه نیافت سکّهء رایج این مُلک نباشد به رواج خرّم آنروز که من بوسه زدم بر قدمت خواهم از لعل لبت کام بر آرم روزی از میانت چو کمر میل کنارست هنوز گر (طریقت) بسراید غزل وُ آوازی
میوهء ممنوعه چیدن را که حوّا باب کرد وانگهی قابیل با بیل ازعقب هابیل زد نوح نهصد سال کشتی ساخت آن هم درکویر بارداری بی دخول جنس نر را در جهان با شروع این پدید:مرد از پی زن می دوید یازده تا بچه جز یوسف فقط یعقوب زاد رد شدن از نیل بی لنج وُ بلم معنی نداشت حرفه ی آتش نشانی را هزاران سال پیش گوسفندی را به قربانگاه اسماعیل بُرد بس که کل کل کرد با موری، سلیمان نبی بردن سگ در مکان خواب را از آن قدیم کفش زنها قرنها از گالش وُ از گیوه بود پیش از این شعر(طریقت)با ردیفِ باب را
جمال حضرت ربِّ رحیم، یعنی تو جمیله در دو جهان مستقیم، یعنی تو
نگاه و پنجهی تیز عقاب، یعنی من لطایف چون بدن یاکریم، یعنی تو
میان این همه، در تو عشق را دیدم امید روزِ قیامت، زِ بیم، یعنی تو
نسیم عطر تو را هر سحر صبا آورد صبا، ستاره،شدی در نسیم، یعنی تو
در آسمان و زمینم (طریقت)م همه عمر ستاره ای که در آنم مقیم، یعنی تو
(بیداد ظالمان)
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
باغ خزان نکبت ایام ناگهان
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
در مملکت چو غرّش شیران گذشت و رفت
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
بادی که در زمانه بسی شمعها بکُشت
زین کاروانسرای، بسی کاروان گذشت
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
در باغ دولت دگران بود مدتی
آبیست ایستاده درین خانه مال و جاه
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
***
تیر بلا به جان شما باد خوشگوار
یک آشیان از آتشتان در امان نماند
آن داغها که روی دل ما گذاشتید
ای اختلاسگر که به کاهدون ما زدید
ما را به هفتخوانِ فلاکت کشاندهاید
قوم چهار پا ! زِ ابابیلِ بیشمار
سجیل وار همه جا را شکافته
چیزی شبیهِ آنچه در آن جامِ زهر بود
ما سبز میشویم در این خاکدانِ دون
ای وارثانِ قلعهی ضحاکِ ماردوش
غار به غار شهر شد در طلبت شتافتم
آه که غار و قار آن رفت به باد عاشقی
بر دل غار تنگ شد(موسمی) از جدائیت
از تف آتش غمت صد ره اگر چه تافتی
غارنشین اگر مرا غار نشین شود روا
طنز: غارنشیان =(طریقت) پسا مدرن (حکایت: سیاسی خانواده) سهمیه معیشتی (روزگار)
موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، سیاسی، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ __________ ====== برچسبها: خلدستان, طریقت, بسراید غزل وُ آوازی ادامه مطلب [ دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:30 ] [ محمد مهدی طریقت ]
۩۩۩☫ برآستان جانان (طریقت) :مولانا +سعدی ☫۩۩۩۩
مقدّرات در شب نوزدهم تعیین، در شب بیست و یکم تأیید و در شب بیست و سوم ماه (رمضان) امضاء می شود. التماس دعا خوب خوبی را کند جذب این بدان طیبات و طیبین بر وی بخوان در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد قسم باطل باطلان را میکشند باقیان از باقیان هم سرخوشند ناریان مر ناریان را جاذباند نوریان مر نوریان را طالباند ****
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
کسی ملامت وامق کند به نادانی
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
هنوز با همه دردم امید درمانست **** قاصـــدک آمد ،بگفتم: یار مه پیکر کجاست ؟ گفت : راه وصال وُ ترک هستی کن به شوق گفت دلخون سازمش آخر ز درد هجر خویش گفت باید خون دل ، جاری کنی از دیدگان گفت سر را خاکسار مقدمم کن بی دریغ گفت سوزم پیکرت را در شرار کبر و ناز گفت بر باد فنا خاکسترت را میدهم گفت در شام فراقم صبر میباید تو را گفت وصل ما درین عالم بود افسانهای گفت در محشر شوی با ما قرین و همنشین گفت گیری از کفم جامی (طریقت) کوثر است موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، متن ادبی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات __________ ====== برچسبها: طریقت, کوثر است, مولانا, سعدی ادامه مطلب [ یکشنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 2:8 ] [ محمد مهدی طریقت ]
........ مطالب گذشته ها گذشته ها >>
______
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترینــــــــــــ ـــ="" > تمام حقوق اين وبلاگ ، مطالب :اَشعار وحکایات آن متعلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـِدستان اشعارـ ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــ="" >بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد/// تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـــِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ |