آخرین به روز آوری سایت چهارشنبه ۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

نمایی از مسجدجامع گلپایگان سال 1380 - محمود نیکنامی



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



فارماکولوژی فضایی و داروسازی درفضا





وانشان، ابیانه ای دیگر

روستای وانشان در چند کیلومتری گلپایگان نمادی از این فرهنگ است که شباهت های زیادی با ابیانه دارد ، کوچه های تنگ وپیچ در پیچ ، قلعه تاریخی ، بقعه متبرکه امامزاده ابوالفتوح ، گویش محلی ، و نوع پوشیدن لباس بعضی از اهالی این روستا را می توان با ابیانه مقایسه کرد


روز اول مدرسه - معلم و شاگرد - استاد علی اکبر جعفری

.خانم "تامپسون" معلم کلاس پنجم ابتدائی در اولین روز مدرسه مقابل دانش آموزان ایستاد و به چهره دانش آموزان خیره شد و مانند اکثر معلمان دیگر به دروغ به بچه ها گفت که همه آنها را به یک اندازه دوست دارد. اما ....


ویدئوی مناره سلجوقی گلپایگان

مناره سلجوقی گلپایگان که از آن به عنوان بلندترین مناره آجری نام می برند ، گویی امتداد پیشینه کهن این خطه را برابر دیدگان هر هنر دوستی آشکار می کند این بنا که به عنوان بلندترین مناره آجری سلجوقی قرن پنجم هجری قمری ایران از آن یاد شده با قدمتی حدود 900 سال همچنان در برابر عوامل طبیعی زلزله، باد، باران، سرما و گرما سرفراز برجای مانده است.











مادر مرا ببخش

مهدي سهيلي

مادر مرا ببخش
                             
                                گردآورنده: علي‌اكبر جعفري
                                                                 jafari545@yahoo.com 

مادر! مرا ببخش

فرزند خشمگين و خطا كار خويش را

مادر! حلال كن كه سرا پا ندامت است

با چشم اشكبار? ز پيشم چو مي روي

سر تا به پاي من

غرق ملامت است.

 

***

 

هر لحظه در برابر من اشك ريختي

از چشم پ?ر ملال تو خواندم شكايتي

بيچاره من? كه با همه ي اشك هاي تو

هرگز نداشت راه گناهم نهايتي
 

***
 

تو گوهري كه در كف طفلي ?فتاده اي

من? ساده لوح كودك ?گوهر نديده ام

گاهي به سنگ جهل? گهر را شكسته ام

گاهي به دست خشم به خاكش كشيده ام
 

***
 

مادر! مرا ببخش .

صد بار از خطاي پسر اشك ريختي

اما لبت به ش?كوه ي من آشنا نبود

بودم در اين هراس كه نفرين كني ولي

كار تو از براي پسر جز دعا نبود.

 

***


بعد از خدا ? خداي دل و جان من تو?ي

من?بنده اي كه بار گنه مي كشم به دوش

تو? آن فرشته اي كه زمهرت سرشته اند

چشم از گناهكاري فرزند خود بپوش.
 

***
 

اي بس شبان تيره كه در انتظار من

فانوس چشم خويش ?? به ره ? بر فروختي

بس شام هاي تلخ كه من سوختم ز تب
تو در كنار بستر من دست بر ?دعا

بر ديدگان مات پسر ديده دوختي

تا كاروان رنج مرا همرهي كني

با چشم خواب سوز

چون شمع دير پاي

هر شب? گريستي

تا صبح ? سو ختي.
 

***
 

شب هاي بس دراز نخفتي كه تا پسر

خواب?د به ناز بر اثر لاي لاي تو

رفتي به آستانه مرگ از براي من

اي تن به مرگ داده? بميرم براي تو
 

***
 

اين قامت خميده ي در هم شكسته ات

گوياي داستان ملال گذشته هاست

رخسار رنگ رفته و چشمان خسته ات

ويرانه اي ز كاخ جمال گذشته هاست.
 

***
 

در چهره تو مهر و صفا موج مي زند

اي شهره در وفا و صفا! مي پ?رستمت

در هم شكسته چهره تو ? معبد خداست

اي بارگاه قدس خدا ! مي پرستمت.
 

***
 

مادر! من از كشاكش اين عمر رنج زاي

بيمار خسته جان به پناه تو آمدم

دور از تو هر چه هست? سياهيست ? نور نيست

من در پناه روي چو ماه تو آمدم ام

مادر ! مرا ببخش

فرزند خشمگين و خطا كار خويش را

مادر ?حلال كن كه سرا پا ندامت است

با چشم اشكبار ز پيشم چو مي روي

سر تا به پاي من
غرق ملامت است
 

این مطلب تاکنون 4677 بار دیده شده است.

شما هم چند كلمه بنويسيد

آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |