اینک لحظه وداع با علی (ع) ! چه دشوار است . اکنون علی باید در دنیا بماند. سی سال دیگر! فرستاد ” ام رافع ” بیاید ، وی خدمتکار پیغمبر(ص) بود. از او خواست که :
- ای کنیز خدا، بر من آب بریز تا خود را شست وشو دهم. با دقت و آرامش شگفتی، غسل کرد و سپس جامه های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده بود و سیاه پوشیده بود، پوشید، گویی از عزای پدر بیرون آمده است و اکنون به دیدار او میرود.
به ام رافع گفت :
ـ بستر مرا در وسط اتاق بگستران.
آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
لحظه ای گذشت و لحظاتی …
ناگهان از خانه شیون برخاست.
پلکهایش را فروبست و چشمهایش را به روی محبوبش ـ که در انتظار او بود ـ گشود.
شمعی از آتش و رنج ، در خانه علی خاموش شد و علی تنها ماند . با کودکانش.
از علی خواسته بود تا او را شب دفن کنند ، گورش را کسی نشناسد و … و علی چنین کرد .
اما کسی نمی داند که چگونه؟ و هنوز نمی داند کجا؟
در خانهاش؟ یا در بقیع ؟ معلوم نیست.
و کجای بقیع ؟ معلوم نیست.
آنچه معلوم است، رنج علی است، امشب، بر گور فاطمه .
مدینه در دهان شب فرو رفته است، مسلمانان همه خفته اند. سکوت مرموز شب گوش به گفتوگوی آرام علی دارد.
و علی که سخت تنها مانده است، هم در شهر و هم در خانه ، بی پیغمبر، بی فاطمه. همچون کوهی از درد، بر سر خاک فاطمه نشسته است.
ساعت ها است.
شب ـ خاموش و غمگین ـ زمزمه درد او را گوش می دهد، بقیع آرام و خوشبخت و مدینه بیوفا و بدبخت، سکوت کرده اند، قبرهای بیدار و خانه های خفته میشنوند.
نسیم نیمه شب کلماتی را که به سختی از جان علی برمیآید، از سر گور فاطمه به خانه خاموش پیغمبر میبرد :
ـ بر تو، از من و از دخترت ـ که در جوارت فرود آمد و به شتاب به تو پیوست، سلام ای رسول خدا.
ـ از سرگذشت عزیز تو ـ ای رسول خدا ـ شکیبایی من کاست و چالاکی من به ضعف گرایید . اما، در پی سهمگینی فراق تو و سختی مصیبت تو، مرا اکنون جای شکیب هست.
من تو را در شکافته گورت خواباندم و در میانه حلقوم و سینه من جان دادی، “انا لله و انا الیه راجعون”.
ودیعه را بازگرداندند و گروگان را بگرفتند، اما اندوه من ابدی است و اما شبم بیخواب، تا آنگاه که خدا خانهای را که تو در آن نشیمن داری، برایم برگزیند.
هماکنون دخترت تو را خبر خواهد کرد که قوم تو بر ستمکاری در حق او همداستان شدند. به اصرار از او همه چیز را بپرس و سرگذشت را از او خبر گیر.
اینها همه شد، با این که از عهد تو دیری نگذشته است و یاد تو از خاطر نرفته است.
بر هر دوی شما سلام. سلام وداع کننندهای که نه خشمگین است، نه ملول.
لحظهای سکوت نمود، خستگی یک عمر رنج را ناگهان در جانش احساس کرد. گویی با هر یک از این کلمات، که از عمق جانش کنده میشد ـ قطعهای از هستیاش را از دست داده است.
درمانده و بیچاره بر جا مانده؛ نمیدانست چه کند؛ بماند؟ بازگردد؟ چگونه فاطمه را، اینجا، تنها بگذارد، چگونه تنها به خانه برگردد؟ شهر، گویی دیوی است که در ظلمت زشت شب کمین کرده است. با هزاران توطئه و خیانت و بیشرمی انتظار او را میکشد.
و چگونه بماند؟ کودکان؟ مردم؟ حقیقت؟ مسؤولیتهایی که تنها چشم به راه اویند و رسالت سنگینی که بر آن پیمان بسته است؟
درد چندان سهمگین است که روح توانای او را بیچاره کرده است. نمیتواند تصمیم بگیرد، تردید جانش را آزار میدهد، برود؟ بماند؟
احساس میکند که از هر دو کار عاجز است، نمیداند که چه خواهد کرد؟
به فاطمه توضیح میدهد: “اگر از پیش تو بروم، نه از آن رو است که از ماندن نزد تو ملول گشتهام، و اگر همین جا ماندم، نه از آن رو است که به وعدهای که خدا به مردم صبور داده است بدگمان شدهام”.
آنگاه برخاست، ایستاد، به خانه پیغمبر رو کرد، با حالتی که در احساس نمیگنجید، گویی میخواست به او بگوید که این “ودیعهی عزیز”ی را که به من سپردهای، اکنون به سوی تو بازمیگردانم، سخنش را بشنو. از او بخواه، به اصرار بخواه تا برایت همه چیز را بگوید، تا آنچه را پس از تو دید یکایک برایت برشمارد.
فاطمه اینچنین زیست و اینچنین مرد و پس از مرگش زندگی دیگری را در تاریخ آغاز کرد. در چهره همه ستمدیدگان ـ که بعدها در تاریخ اسلام بسیار شدند ـ هالهای از فاطمه پیدا بود. غصب شدگان، پایمال شدگان و همه قربانیان زور و فریب نام فاطمه را شعار خویش داشتند. یاد فاطمه، با عشقها و عاطفهها و ایمانهای شگفت زنان و مردانی که در طول تاریخ اسلام برای آزادی و عدالت میجنگیدند، در توالی قرون، پرورش مییافت و در زیر تازیانههای بیرحم و خونین خلافتهای جور و حکومتهای بیداد و غصب، رشد مییافت و همه دلهای مجروح را لبریز میساخت.
این است که همه جا در تاریخ ملتهای مسلمان و تودههای محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حقخواهی و عدالتطلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است.
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است. فاطمه، یک ” زن ” بود، آن چنان که اسلام میخواهد که زن باشد. تصویر سیمای او را پیامبر خود رسم کرده بود و او را در کورههای سختی و فقر و مبارزه و آموزشهای عمیق و شگفت انسانی خویش پرورده و ناب ساخته بود.
وی در همه ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود.
مظهر یک دختر، در برابر پدرش.
مظهر یک همسر در برابر شویش.
مظهر یک مادر در برابر فرزندانش.
مظهر یک ” زن مبارز و مسئول ” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش.
وی خود یک “ امام ” است، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایدهآل برای زن، یک “ اسوه ” ، یک شاهد برای هر زنی که میخواهد ” شدن خویش ” را خود انتخاب کند.
او با طفولیت شگفتش، با مبارزه مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی، در خانه پدرش، خانهی همسرش، در جامعهاش، در اندیشه و رفتار و زندگیش، “چگونه بودن” را به زن پاسخ میداد.
نمیدانم چه بگویم؟ بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.
در میان همه جلوههای خیره کننده روح بزرگ فاطمه، آنچه بیشتر از همه برای من شگفتانگیز است این است که فاطمه همسفر و همگام و هم پرواز روح عظیم علی است.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود، که علی پس از او همسرانی دیگر نیز داشت. علی در او به دیده یک دوست، یک آشنای دردها و آرمانهای بزرگش می نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرارآمیزش و همدم تنهاییهایش.
این است که علی هم او را به گونه دیگری مینگرد و هم فرزندان او را.
پس از فاطمه، علی همسرانی میگیرد و از آنان فرزندانی مییابد. اما از همان آغاز، فرزندان خویش را که از فاطمه بودند با فرزندان دیگرش جدا میکند. اینان را “بنیعلی” میخواند و آنان را “بنیفاطمه”.
شگفتا، در برابر پدر، آن هم علی، نسبت فرزند به مادر و پیغمبر نیز دیدیم که او را به گونهی دیگر میبیند. از همهی دخترانش تنها به او سخت میگیرد، از همه تنها به او تکیه میکند. او را ـ در خردسالی ـ مخاطب دعوت بزرگ خویش میگیرد.
نمیدانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم از ” بوسوئه ” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از ” مریم ” سخن میگفت . گفت : هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن دادهاند.
هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کردهاند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را به کار گرفته اند.
هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهرهنگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.
اما مجموعه گفتهها و اندیشه ها و کوششها و هنرمندی های همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازه این کلمه نتوانسته اند عظمتهای مریم را بازگویند که: “مریم (س)، مادر عیسی (ع) است “.
و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم. باز درماندم :
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.
دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است
سایت خبری فرارو .
**********************************************************
ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع ودر چه تاریخی تمام می شود؟ |
دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان. |
سایت های خبری
دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.
بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می خوانند.
اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می خوانند.
بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.
و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.
اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود
منبع شهر سوال http://www.soalcity.ir/node/545 |
اين مطلب تاکنون 8370 بار مشاهده شده است.مطالب مرتبط با سایت های خبری آیت الله آخوند ملامحمد جواد صافی گلپایگانی، عالم مبارزی که در 23 سالگی به اجتهاد رسید گذری بر آداب و آیینهای نوروز در دستجرده گلپایگان آیت الله سید مرتضی محمودی گلپایگانی، مردی از تبار انقلاب سبزی کوهی؛ نه بچینیم، نه بخریم؛ چرا؟ ماجرای «آیت الله» خواندن امام جمعه شهرکرد چه بود آیت الله لطفالله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه در 100 سالگی مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ابوطالب محمودی، سیاست مدار با تقوا آیا سَر امام حسین (ع) در بیمارستانی در اسرائیل است؟ اکبر گلپایگانی ، حنجره طلائی آواز ایران زمین گلپایگان شهر رنگها - احمد شاه و احتکار بابا دیگه دوستت ندارم! بی بی زهرا قائدی گلپایگانی رزمنده سالهای دفاع مقدس تورقی بر زندگانی آیت الله سیدمحمدرضا گلپایگانی؛ بعثت پیامبر، بارقه ى نور علم و نبوت بر ظلمت جهالت آری! او مرد خدا بود و بس 29 محرم سالروز درگذشت آیتالله گلپایگانی مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع)به کربلا نوشیدنی معجزه آسا آهوان موته را حمایت کنیم گلپایگان در روایات اسطوره ای شاهنامه آخرین ساعات حیات امیرمؤمنان علی(ع) چگونه گذشت چرا در قرآن نامی از امام زمان (عج) نیامده است؟ میلاد امام حسین (ع) : چرا و چگونه پیامبر(ص) نام نوه اش را حسین گذاشت؟ گذری بر زندگی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام جاذبه های گلپایگان سّد گلپایگان، اولین سّد مدرن ایران زندگانی امام رضا(ع) وفات حضرت رسول اکرم و شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد پژوهشهای ایرانی از شب چله (یلدا) ناگفته های از آیتالله علی صافی گزارش ساعت به ساعت روز عاشورا بر اساس مقاتل: عاشورا 21 مهرماه 59 شمسی واقعه غدیر خم و اهمیت آن تاریخچه و فلسفه قربانی در عید قربان محمد کریمی پیر مرد 115 ساله گلپایگانی میلاد با سعادت امام رضا (ع) مبارک غفلت از میراث امام صادق(ع) ما را محتاج غرب کرده است قبور ائمه بقیع چگونه تخریب شد؟ مسجدالاقصی واقعی کدام است؟ شب قدر؛ شب تقدیر امور سال آینده ولادت امام حسین (ع) و قمر بنی هشم مبارک ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع ودر چه تاریخی تمام می شود؟ مسجد جامع گلپایگان از نگاهی دیگر دانشمندان گلپایگان ( مرحوم آیت اله شیخ علی صافی ) داستان غدیر خم ولادت با سعادت علی (ع) و حسب و نسب آن حضرت فاطمه ، فاطمه است پیدایش جشن نوروز و سنت چیدن هفت سین هفت سین ایرانی زندگینامه علمی دکتر آلینوش طریان ناگفته هائی از زندگی مرحوم آیت اله افتخاری هندوانه شب چله شب چله شب زایش خورشید
| | |