از زمانی که تلگراف و شب نامه ها نقش رسانه درانقلاب مشروطه را بر عهده داشتند،تا انقلاب اسلامی ایران که نوار و اعلامیه همراه با رسانه سنتی منبر ، رسانه های انقلاب شدند تا جنبش های چند ساله اخیر در کشورهای عربی، میتوان تاریخی پرنوسان از رابطه رسانه و انقلاب ترسیم کرد.
شاید برای شما مخاطب محترم تیتر "انقلاب کاست و حاج ابراهیم صحت" شگفت انگیز باشد، اما اگر صبر و حوصله به خرج دهید،در پایان از سردرگمی خارج خواهید شد.
صاحب نظران از منظر ارتباطات ،انقلاب مشروطیت را "انقلاب تلگراف خانه" ،انقلاب اسلامی را "انقلاب کاست" و تحولات کشورهای عربی را "انقلاب شبکه های اجتماعی " نام گذاری می کنند.
برای درک این موضوع ابتدا گذری کوتاه بر وضعیت فعلی در جهان عرب خواهیم داشت، پس از آن کارکرد تلگراف در مشروطیت را مورد اشاره قرار داده و در پایان به جایگاه رسانه های کوچک در انقلاب اسلامی ایران خواهیم پرداخت.
"نبیل العربی" دبیر کل جامعه عرب تمثیل جالب توجهی دارد. او می گوید اگر در روز قیامت علت ناکامی جمال عبدالناصر را بپرسند،او می گوید :شکست در جنگ با صهیونیست ها مرا از پای درآورد. انورسادات می گوید : خالد اسلامبولی مرا به دنیای دیگر برد و مبارک می گوید: "فیس بوک" مرا از بین برد. جوانانی که توانایی برقراری ارتباط از طریق اینترنت را دارند، موتور محرکه این جنبش ها محسوب می شوند.
خیزش مردم در جهان عرب 17دسامبر 2010 در تونس آغاز شد. روزی که یک جوان دست فروش به نام محمد بوعزیزی در اعتراض به فقر و ظلم حکومت ،خود را به آتش کشید. یک روز پس از پخش اخبار مربوط به خودسوزی بوعزیزی دعوت برای تظاهرات گسترده ،از طریق شبکه های اجتماعی به ویژه "فیس بوک" انجام گرفت.پس از تونس، آتش قیام مصر شعله ورشد. باز هم فیس بوک و توییتر کارآمدی خود را در اطلاع رسانی و آگاه سازی مردم به نمایش گذاردند و بدین ترتیب گردش آزاد اطلاعا ت نقش مهمی در این تحولات ایفا نمود.
البته تغییرات سیاسی و اجتماعی را نمی توان به رسانه تقلیل داد ، اما می توان گفت بدون رسانه ها نیز هر تلاشی برای کسب قدرت و اعمال آن از موفقیت برخوردار نیست.
از این رو می توان گفت شبکه های اجتماعی نقشی حیاتی در عمومی سازی و بسیج اعتراضات ناگهانی در جهان عرب ایفا کردند.
دامنه دلبستگی مردم به شبکه های اجتماعی به گونه ای بود که وقتی دختری از مصر پا به عرصه حیات نهاد ، نام او را فیس بوک نهادند.
تلگراف و مشروطیت
حالا به گذشته تاریخی خود یعنی مشروطیت نظر می افکنیم.در عرصه ارتباطات،شاید تنها رسانه ای که با پیدایی رسانه های نوین ،نتوانست به حیات ارتباطی خود ادامه دهد و جایگاه خود را به وسیله ارتباطی دیگری (تلفن) داد، تلگراف بود.
اما همین رسانه که امروز محلی از اعراب ندارد، بازیگر تمام عیار سپهر ارتباطات در روزگار پرتلاطم مشروطه بوده است .
درست است که نمی توان نقش روزنامه های عصر مشروطه را منکر شد،ولی سرعت و پوشش گسترده ای که تلگراف در آن مقطع داشت، این رسانه را به گونه دیگری متمایز می کند.
محتوی تلگراف ها عمدتا کوتاه بود و این خود باعث میشد که یک نفر باسواد ، آن را در اندک زمانی برای شماری از افراد بخواند و به تبع آن ،همان افراد آن پیام را در قالب گفتاری نقل شده از فلان شخص در لایه های مختلف جامعه منتشر کنند.مصداق بارز این موارد ،انتشار سریع تلگراف های ارسالی از عتبات عالیات به تهران در عصر کوشش ملت ایران برای قانون خواهی ست که از سوی مراجع شیعه ساکن در نجف ارسال می شد.
در دوران مشروطیت ،تحصن در تلگراف خانه یکی از رایج ترین اشکال اعتراض مردمی بود.هرج و مرج و ناامنی،نفوذ بیگانگان،عزل و نصب حکام و اجرا نشدن قوانین عمده ترین دلایل تحصن در تلگراف خانه ها به شمار می رفت.چنین تحولی بیش از هرچیز ناشی از آشنایی ایرانیان با فضای فکری جدید و مرهون گسترش ارتباط آنان با جهانیان بود. این پدیده نقاط مختلف جهان را به هم وصل می کردو سبب تبادل افکار می شد.
به طور کلی در طول آن دوران ، پیش از امضای قانون مشروطه تا دوران استبداد صغیر و به ویژه ارتباطات میان علمای نجف وتحولات تهران ،نقش تلگراف بسیار کلیدی و حساس بود. اگر تلگراف نبود،شاید بتوان گفت روند تحولات به گونه ای دیگر شکل میگرفت و طبیعی بود که امکان بسیج آنی و دائمی همه شهرها و تمامی نیروها در مورد آن وجود نداشت.
باری در خیزش مشروطه ،سیم های تلگراف به مثابه چشم و گوش مردم عمدتا بی سواد و مشروطه خواهان مبارز عمل می کرد و یکی از حیاتی ترین پیوند های ارتباطی آنان به شمار می رفت.
رسانه های کوچک و انقلابی بزرگ
در میان صاحب نظران ارتباطات اجتماعی بسیارند آنها که انقلاب اسلامی ایران را "انقلاب کاست " نامیده اند. نوارکاست به رسانه ای در خدمت انقلاب بدل شده بود و امواج این نهضت بزرگ را به خوبی انتشار داد.
"اورت راجرز" از اندیشمندان ارتباطات در کتابی که هفت سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگاشته است،در بخشی بانام "رسانه های کوچک در خدمت انقلابی بزرگ " می نویسد:یکی از حقایقی که در انقلاب ایران ناشناخته ماند،کشمکش بین رسانه های کوچک و بزرگ بود و نهایتا این رسانه های کوچک بودندکه پیروز شدند.
شادروان دکتر کاظم معتمد نژاد در مقاله ای تحت عنوان "جایگاه ارتباطات سنتی در مطالعات ارتباطی معاصر" به نقل از" آلیهوکاتز" استاد علوم ارتباطات آورده است:ما اکنون با واقعیت غافلگیر کننده ای روبرو شده ایم. مشاهدات ما در جریان انقلاب اسلامی نشان داد که دومین سازمان رادیو-تلویزیونی آسیا پس از ژاپن یعنی "سازمان رادیو-تلویزیون ملی ایران"با وجود وفاداری تمام به رژیم حاکم ،در برابر یک شبکه ارتباطی میان فردی،مرکب از روحانیون ،بازاریان،و دانشجویان با استفاده از اعلامیه ها و نوارهای صوتی کاست ، فلج شد و از کار افتاد.... پس از این باید به همکاران پژوهشگر ارتباطات توصیه کردتا در باره این پدیده جدید به مطالعه بپردازند.
"ویلیام هاکتن" استاد دانشگاه ویسکانس آمریکا، با در نظر گرفتن تجربه ایران در به کارگیری ارتباطات سنتی در جریان انقلاب اسلامی گفت:"آن چه در ایران روی داد، بی سابقه و حیرت انگیز بود.در ماه های اخیر دو نوآوری ارتباطی ،"ماشین زیراکس"و "نوار کاست" نقش با ارزش خود را در کوشش های انقلابی اثبات کرده اند. در ایران ، انقلاب امام خمینی "اولین انقلاب نوار کاست " بود. هزاران نوار کاست که از بیانات امام خمینی پر شده بود،در مساجد گذاشته می شد و از چشم پلیس پنهان بود.
مهم تر این که ابزارهای کوچک ارتباطی به دست میلیون ها نفری می رسید که از رادیو و تلویزیون و مطبوعات تحت کنترل دولت گریزان بودند. در همان وقت موقعی که یک شب نامه انقلابی به یک دفتر در تهران می رسید ،منشی های هوادار انقلاب فورا از آن کپی های فراوانی تهیه می کردند و این کار بسیار سریع و مخفیانه صورت می گرفت.
هدف اولیه ای که سیستم ارتباطی انقلابیون روی آن متمرکز بود،پخش و تکثیر عمومی سخنان ،پیام ها و رهنمودهای رهبر انقلاب از طریق نوار کاست و زیراکس بود. امام خمینی از طریق این اعلامیه ها و نوارها، جنبش را در مقاطع گوناگون رهبری می کردند.
خانم دکتر"آنابل سربرنی" و دکتر "علی محمدی "نویسندگان کتاب "انقلاب بزرگ و رسانه های کوچک "(Big Revolution
And Small Media)معتقدند:نوار های کاست در انقلاب اسلامی نقش منبر های الکترونیک را بازی می کردند.و در ادامه میافزایند:برای دادن دستور ها هیچ چیز لازم نبود،تنها با یک سلاح تلفن از نوفل لوشاتو طی چند ساعت همه مردم از اوضاع آگاه می شدند.پیام های تلفنی آیت الله در صد ها هزار نسخه چاپ و بر ده ها میلیون نوار کاست ضبط می شد. نوارهای کاست به توپخانه های سنگین با کارآیی حیرت انگیز تبدیل شدند.
به هر روی روز بیست و دوم بهمن فرا رسید و گوینده رادیویی که پیش از آن یک سره در خدمت نظام پیشین بود،اعلام داشت"این صدای ملت ایران است"
آنتونی سامپسون روزنامه نگار آمریکایی با باور به تاثیر گذاری رسانه کوچک"کاست" در این انقلاب پیشنهاد داده است که روی سنگ قبر شاه بنویسند:"او نوار کاست را فراموش کرد".
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
در سال های 1356 و 1357 درمیان پیشگامان انقلابی گلپایگان ،چهره پرفروغی بودکه بدون ادعا و سر وصدا در مغازه لحاف دوزی خود در کوچه مسجد حاجی با تکنولوژی ساده ای که در اختیار داشت، نوارهای سخنرانی امام خمینی"ره" و سخنران های
سرشناس ومورد اطمینان مردم را تکثیر می کرد و در اختیار علاقمندان قرار می داد.
او که سال ها قبل از شروع انقلاب نیز ، جلسات قرآن محافل مذهبی را مدیریت می کرد، در مغازه خود با گشاده رویی وصف ناپذیری از همراهان انقلاب استقبال می نمود.بدون تردید یکی از خاطرات دلنشین جوانان مبارز در آستانه پیروزی انقلاب مراجعات مکرر به این عزیز دوست داشتنی بود. علیرغم فاصله سنی هیچگاه فاصله اعتقادی و روحی با ایشان وجود نداشت .
پس از پیروزی انقلاب او به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و مدتی مسئولیت فرهنگی سپاه گلپایگان را بر عهده داشت.
در سال 1367 چند بار ایشان را در سنندج و بار آخر در سال 1369 در خیابان آیت الله گلپایگانی زیارت کردم.
البته دامنه وفاداری این یار صمیمی به انقلاب اسلامی فراتر از موارد فوق می باشد . او پدر شهید بوده و فرزندش را در دفاع مقدس تقدیم راه خدا نموده است.
چند روز قبل با مرور خاطرات ایام انقلاب یاد این مرد بزرگ افتادم. از طریق تماس با دوستان مطلع شدم که همچنان با نشاط و با انگیزه و دوران بازنشستگی را سپری میکند.
توفیقی حاصل شد تا تلفنی با حاج ابراهیم صحت سلام و علیک و به قول امروزی ها گپ و گفتی داشته باشم.به لحاظ روحی و روانی سرشار از انرژی و به راستی خوشحال شدم. از خداوند متعال سلامتی و طول عمر باعزت ایشان را مسئلت مینمایم.
حالا برای شما روشن شد که چراتیتر "انقلاب کاست و حاج ابراهیم صحت " را برگزیدم . فراموش نمی کنم که هنگام عزیمت شهید عبدالحسین بیاتی (نگهبان کارخانه پنیر) از سوی جهاد سازندگی گلپایگان و واحد پشتیبانی مهندسی جبهه و جنگ جهاد استان اصفهان به جبهه های دفاع مقدس در سال 1360به پیشنهاد شهید حسین سخایی، صدای اورا ضبط نموده و در هنگام تشییع پیکر پاک و مطهرش در روستای خشکرود آن را پخش نمودیم ؛ که مردم شریف آن سامان را تحت تاثیر قرار داد در آن زمان از تجهیزات مدرن خبری نبود ؛ امیدوارم این صدااز بین نرفته باشد.
حالا که خاطرات آن دوران را از ذهن خود می گذرانیم با تقدیم درود به همه شهدای والامقام جا دارداز یک چهره دوست داشتنی ،محبوب وعزیز که خاطره ی او هرگز از دل های ما محو نمی شود ، یعنی شهید سید محمد حسینی که در شب 22 بهمن سال 61قصد داشت با نور پردازی توسط آتش در کوه های مشرف به شهر ، شور و شعف را به ارمغان آورد و در مسیر این راه پس از سقوط از کوه به شهادت رسید، یاد کنم .
روانش شاد و راهش پر رهرو باد