در مراسم اختتامیه نمایشگاه پوستر تاریخچه سیر ارتباطات در گلپایگان، شهردار محترم و پرتلاش جناب آقای بخشی نکات ارزشمندی در رابطه با تعامل میان شهرداری و همشهریان در جمع اصحاب رسانه مطرح نمود که نشانگر تفکری نو در عرصه مدیریت شهری است.
از این رو برآن شدم تا دو مفهوم سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب را که در دوران اخیر مورد توجه صاحب نظران علوم اجتماعی و بخصوص برنامهریزان شهری و منطقهای قرار گرفته و در سخنان ایشان به صورت آشکار خودنمائی میکرد، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا در پایان به یک جمعبندی منتهی گردد.
"سرمایه اجتماعی (social capital)" و "حکمرانی خوب "(good Governance) دو مفهومی است که به ویژه در سالهای میانی دهه 1990 سخت مورد توجه محافل آکادمیک و دانشگاهی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی برآمده از انجمنهای مدنی و داوطلبانه یا شبکههای همکاری و اعتماد انجمن ها به یکدیگر و روابط اعضای انجمن هاست و حکمرانی خوب با دو شاخص مهم کارآمدی و پاسخگویی حکومت تعریف میشود.
سازمان ملل متحد "حکمرانی خوب "را این گونه تعریف میکند: "حکمرانی خوب"مجموعهای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامهریزی و اداره مشترک امور و فرآیند مستمری از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد میباشد که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت میکند و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان است.
از دید بانک جهانی "حکمرانی خوب"، بهرهگیری بهینه از منابع برای توسعه اقتصادی و اجتماعی است. وقتی درباره حکمرانی خوب سخن به میان میآید، شاید نخستین رکن از نظام سیاسی که درگیر میشود، دولت است. اما با توجه به رشد تکنولوژی و اتفاقات مختلفی که در کشورهای جهان بخصوص جوامع در حال توسعه روی می دهد، سازمانهای مردم نهاد نیز در حکمرانی خوب، نقش تأثیرگذاری بازی میکنند.
از این رو کاربرد حکمرانی خوب فقط شامل بازیگران و نهادهای دولت نمیشود، بلکه شامل سه نهاد حکومت، جامعه مدنی و بخش خصوصی میگردد، زیرا هر سه آنها برای توسعه انسانی پایدار، ضروری هستند.
دولت ، محیط اسلامی و حقوقی مناسب به وجود میآورد. بخش خصوصی، اشتغال و درآمد ایجاد میکند و جامعه مدنی هم تعامل سیاسی و اجتماعی گروههای فعال برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تسهیل میکند.
امروز برنامهریزیها و سیاستگذاریهای از بالا به پایین و آمرانه که توسط دولتهای مرکزی جهان صورت میپذیرفت، توسط مدیریت مشارکتی که بر حکمرانی خوب استوار میباشد، به چالش کشیده شده است.
این مفهوم بر این اصل بنیادی استوار است که حکومتها به جای آن که به تنهایی بار مسئولیت کامل اداره جامعه را در تمام سطوح آن بر دوش کشند، بهتر است در کنار شهروندان، بخش خصوصی و نهادهای مردمی به عنوان یکی از نهادها یا عوامل مسئول جامعه محسوب شوند. با این تعبیر حکومت نقش تسهیلکننده و زمینهساز توسعه جامعه را در سطوح ملی، محلی و شهری ایفا میکند.
با ورود شهروندان یا به مفهوم سازمان یافتهتر آن جامعه مدنی به عرصه تصمیمگیری و سیاستگذاری، جریان اداره کشور از یک نظام اقتدارگرا به فرآیندی مردم سالار و مشارکتی تبدیل خواهد شد.
حکمرانی خوب به عنوان یک مفهوم مشخص میسازد که قدرت در خارج از اقتدار رسمی و نهادهای حکومت نیز وجود دارد.
چهار رکن اصلی حکمرانی خوب عبارتند از:
1- بخش عمومی و دولت که وظیفه هدایت و راهبری و برقراری حاکمیت قانون را به عهده دارد.
2- بخشهای خصوصی که ایجاد اشتغال، درآمد، تولید، تجارت و وظیفه کسب و کار را برعهده دارند.
3- جامعه مدنی که فراهم کننده فرصت ابراز وجود مردم و شهروندان است.
4- سازمانهای محلی که وظیفه بسیج، سازماندهی و اعمال فرهنگهای بومی را بر عهده دارند.
تعامل خوب و روان بین ارکان فوق، زمینه را برای تحقق حکمرانی خوب در ابعاد مختلف فراهم میآورد. حکمرانی خوب صرفاً انجام وظایف نیست ، بلکه چگونگی و شیوه انجام وظایف را نیز شامل میشود. هدفها و روشها، هر دو اهمیت یکسانی برای حکمرانی خوب دارند و از این رو هر کشوری میتواند شرایط حکمرانی خوب را با فرهنگها ،ارزشها و هنجارهای خود بیامیزد و آن را بومیکند. حکمرانی خوب نباید همراه خود، فرهنگ و ارزشهای خاص را تحمیل کرده یا ارزشهای نادرست را ترویج کند.
سرمایه اجتماعی، دیگر نظریه مطرح شده در سالهای اخیر است که ارتباط تنگاتنگی با رویکرد"حکمرانی خوب"دارد. بنا بر مطالعات انجام شده طی سالهای 1990 به این سو، بیشترین ارجاع در مجلات معتبر موجود در بانک های اطلاعاتی مربوط به کلیدواژه "سرمایه اجتماعی "بوده است.
همانگونه که آمارتیاسن (برنده جایزه نوبل رشته اقتصاد در سال 1998 و نویسنده کتاب معروف توسعه به مثابه آزادی) و محمد یونس (اقتصاددان بنگلادشی و برنده جایزه صلح نوبل در سال 2006 و موسس بانک گرامین مشهور به بانک دهکده یا مناطق روستایی) تأکید میکنند، میزان فقر افراد و خانوادهها، علاوه بر درآمد، تحت تأثیر قابل توجه ارتباطات اجتماعی افراد از جمله عضویت در شبکهها و سازمانهای همیاری نیز میباشد. چنین ارتباطاتی قابلیتهای افراد را ارتقا میدهد و موجب میشود که آنان بتوانند با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه حضور پیدا کنند. به همین جهت رفع محرومیتهای اجتماعی فقرا از طریق تقویت شبکههای اجتماعی و سازمانهای غیر دولتی، نقش مهمی در برنامههای فقرزدایی و اثربخشی بیشتر برنامههای اقتصادی معطوف به افزایش درآمد آنها دارد.
در این راستا اعتماد به عنوان مضمون اصلی سرمایه اجتماعی ضمن این که موجب فعالیتهای داوطلبانه و نوآورانه میشود، افراد را به مشارکت در کارهای جمعی نیز تشویق میکند و فرصتهای جدیدی را برای مردم به وجود میآورد تا در مسیر توسعه نقش آفرین باشند.
شادروان دکتر محمد عبدالهی چهره درخشان علمی این مرز و بوم ، از پایه گذاران انجمن جامعه شناسی ایران و استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در راستای مطالب فوق در کتابی تحت عنوان «شهرداری به منزله نهاد اجتماعی» که بعد از وفاتش چاپ و انتشار یافت، از سه گونه شهرداری سخن میگوید و برای هر کدام رسالتی را در نظر میگیرد.
1- شهرداری به عنوان بلدیه، سازمان کوچک وابسته؛ در این گونه آن چه اهمیت دارد، تحمیل قواعد بر اراده و درخواست مردم است.
2- شهرداری به عنوان سازمان خدماتی؛ آنچه این گونه را متفاوت میسازد، توجه به درخواست مردم است.
3- شهرداری به عنوان نهادی خدماتی- اجتماعی؛ اینگونه مشارکت مبنایی برای تحقق خواست مردم میشود.
دکتر عبداللهی در مقام یک پژوهشگر آکادمیک ،مسائل مربوط به کلانشهر تهران را به تصویر کشیده ، وضعیت موجود و گذار به مدیریت دموکراتیک و مشارکتی را معرفی میکند. او در این کتاب تأکید میکند سه عنصر شهر، مردم، ومسئولین شهری باید همراه با هم دیده شوند.
جای بسی خوشبختی است که شهرداری گلپایگان نیز از طریق بسط مطالعات اجتماعی و رویکرد نرمافزاری در مدیریت شهری از دیدگاههای سنتی ناکارآمد فاصله گرفته و باتوجه به استعدادها و ظرفیتهای فرهنگی این شهرستان طرحهای نو در افکنده است.
شهرداری گلپایگان با برپایی نمایشگاه سیر ارتباطات در گلپایگان از گذشته تاکنون ، جشنواره شعر انقلاب اسلامی ،برگزاری جشن ملی عکس ریحانه النبی، تولید کتاب و محصولات فرهنگی وشهروندی ویژه کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان، این دیدگاه یونسکو (سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد) را جامه عمل پوشانید :دولت زمانی قوی میشود که شهروندان آن قوی باشند. در چنین شرایطی حکمرانی خوب به وجود آمده و شکاف بین دولت و مردم کم میشود؛ مخصوصاً زمانی که رسانهها به دلیل نقش انتقادی خود به اصلاح روند حکمرانی میپردازند تا جامعه موفقی در این سطح به دست آید. شهردار محترم بر این نکته پای فشرد که ما از انتقاد رسانه ها نسبت به عملکرد خود استقبال می نماییم و دست خبرنگاران را به گرمی می فشاریم. زیرا آنها نمایندگان افکار عمومی هستند.
در پایان جا دارد نکتهای از عهدنامه مولای متقیان حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر را در ارتباط با حکمرانی بر مردم مصر خاطر نشان سازم؛
امام خطاب به مالک اشتر میفرماید: اگر میخواهد مردم مصر، مردمی شایسته و نمونه باشند، باید جرأت سخن گفتن با حاکم خود را داشته باشند.
اگرچه به دلیل شهادت مالک اشتر قبل از ورود به مصر به دست مزدوران معاویه این عهدنامه به رویت او نرسید، اما اصل عهدنامه در تاریخ ماندگار شد، به گونهای که در سازمان ملل متحد به عنوان یک سند ثبت گردیده میتواند مورد استفاده کارگزاران حکومتی قرار گیرد.
ای خدا ای قادر بی چند و چون واقفی بر حال بیرون و درون
قطره دانش که بخشیدی ز پیش متصل گردان به دریاهای خویش
این همه گفتیم لیک اندر بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ