سیمای فرزانگان(6)
شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر)
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
(
)
دوران زندگی هر انسانی سرشار از کامیابی ها و ناکامی ها ،امیدها و نومیدی ها ،شادی و اندوه و لحظه های پر از عشق و محبت یا جدایی و حسرت است.گویا خاطرات شیرین و تلخ ، تار و پود هستی ما را تشکیل داده اند. به هر حال" زندگی جویبار خاطره هاست ". زشت و زیبای زندگی زیباست و به قول استاد نوربخش "انسان خردمند نه تنها غرق در امواج خروشان نومیدی نمی شود،بلکه بر آن امواج سوار شده و خود را به ساحل امید و عشق و پویندگی می رساند".
گفته بودی از پس هر گریه لبخند است
این سخن بیهوده نیست
زندگی مجموعه ای از اشک و لبخند است
خنده ی شیرینِ فروردین,بازتاب گریه پربارِ اسفند است
( 
دوران تحصیل اینجانب در دانشسرای مقدماتی گلپایگان که به همت انسانی خردمند، دوستدار دانش و فرهنگ و علاقه مند به پیشرفت شهرستان گلپایگان (شادروان دکتر عبدالله معظمی) در سال 1322 خورشیدی شروع به کار کرد ، از بانشاط ترین ، دلپذیرترین و شیرین ترین دوران زندگی من می باشد.
آشنایی با مربیان و دبیران ارزشمند در کلاس درس و دوستی پایدار با اکثر دانش آموزان دانشسرا مایه مباهات و افتخار نگارنده است.
یکی از این استادان والامقام شادروان "سید حسن نوربخش" است که علاوه بر تدریس زبان انگلیسی ، مدیریت دانشسرا را در سال دوم (40-1339 خورشیدی) بر عهده داشتند.برای آشنایی بیشتر با این عزیز سفرکرده به مقدمه ای بر کتاب "سخن عشق"که توسط استاد ارجمند جناب آقای مرتضی شهیدی نگاشته شده است , توجه کنید.
استاد حسن نوربخش دارای خطی خوش، طبعی روان ،ایمانی راسخ به پروردگار یگانه ، سخنوری توانا بود و نگاهی پر از عشق و امید به زندگی داشت.نمونه ای از خط زیبای ایشان را در زیر ملاحظه می کنید که در آغاز کتاب "سخن عشق" آمده است.

روزی از روزهای سرد پاییز سال 1339 در محوطه دانشسرا قدم می زدم که خدمتگزار مرا فراخواند و گفت آقای نوربخش با شما کار دارد. به دفتر مدیریت رفتم؛ سلام کردم و گفتم چه فرمایشی دارید؟ با تواضع کامل که از صفات برجسته ی ایشان بود ، از جا برخاستند و فرمودند: در شکل زیر شعاع هر یک از دایره ها چهار سانتی متر است ، مساحت قسمت آبی رنگ چگونه محاسبه می شود؟
با این که خودشان شاگرد اول دانشسرا بوده و در دوران تحصیل از دانش آموزان ممتاز بودند، این سوال را با من در میان گذاشتند و در آن زمان به من یاد دادند که امر تعلیم و تربیت دوسویه است و مبتنی بر تعامل و همفکری بین معلم و شاگرد می باشد و دوران آموزشِ مخزنی که در آن معلم متکلم وحده و شاگرد فقط خزانه دار مطالب اوست ( فرهنگ سکوت) سپری گشته است و جای خود را به آموزش فعال،پرسشگری، دوسویه و پویا داده است.
اگر در کلاس سوالی که به امر تدریس، مدرسه ،جامعه و ... مربوط بود، مطرح می شد، با درایت خاص ابعاد قضیه را بررسی و تجزیه و تحلیل می کردند. شاید بر این عقیده بودند که کند و کاو در مسائل اجتماعی برای معلم آینده بر درس زبان انگلیسی برتری دارد.
ایشان غزل سرایی خوش ذوق و توانا بودند. یکی از غزل های مندرج در کتاب "سخن عشق" به عنوان مشت نمونه ی خروار در زیر آمده است:

نوروز 1340 خورشیدی ، دانش آموزان سال دوم دانشسرا همراه با تنی چند از دبیران برای گردش علمی به شمال ایران رفتند. در طول سفر متانت، فروتنی، محبت ،عشق و همدلی با معلم های آینده از جانب ایشان نمایان بود و از هر موقعیتی استفاده کرده ، درس عشق و امید به زندگی و تحرک و پویایی می دادند. گویا سخن ایشان مصداق این بود که: در پشت چارچرخه ی فرسوده ای کسی , خطی نوشته بود , آن خط چه بود؟: من گشته ام نبود ، تو دیگر نگرد ، نیست گفتم به او : گر خسته ای بمان ، و گر خواستی بدان ما را تمام لذت هستی به جستجو است.
پویندگی تمامی معنای زندگی است. هرگز "نبود" ،" نیست" سزاوار مرد نیست.
نوروز 1340 خورشیدی
در روزگاری که زن به عنوان برده ی مرد ، خدمتگزار در آشپزخانه ، ضعیفه ، والده آقا مصطفی و عیال تلقی می شد و از گفتن نام او شرم داشتند، و در یک کلام "مردسالاری حاکم بود" در باره ی مقام زن چنین سروده است:

مرحوم نوربخش نسبت به گلپایگان عشق می ورزیدند و از اولین کسانی هستند که برای حفظ زبان اصیل مردم این سامان تلاش کرده اند. برخی از اصطلاحات گردآوری شده توسط ایشان به شرح زیر است:

