آخرین به روز آوری سایت دوشنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۳

نمایی از مسجدجامع گلپایگان سال 1380 - محمود نیکنامی



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



نقش گلوتاتیون دربدن و داروهاو مواد موثر برآن


نمادی شایسته در آیینه فرهنگ گلپایگان - دکتر ابراهیم جعفری


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


خانه ها و کوچه باغ های دیدنی حسن حافظ











لعوق کرچنگ

جمعیت یهودیان گلپایگان کم نبود ، بدرستی معلوم نیست که از کی و از کجا به این شهر کهن مهاجرت کرده بودند از شرح حال این قوم که توسط مورخین یهود از جمله خاخام بنیامین بن جناح بر می اید از قرن دوازدهم میلادی در اکثر شهر های ایران تعدادی یهودی زندگی می کردند بطوریکه جمعیت آنها در شهر گلپایگان در دوره ای از تاریخ به دوازده هزار نفر میرسیده است

محمود نيکنامي

                                

 جمعیت یهودیان گلپایگان کم نبود ، بدرستی معلوم نیست که از کی و از کجا به این شهر کهن مهاجرت کرده بودند از شرح حال این قوم که توسط مورخین یهود از جمله خاخام بنیامین بن جناح بر می اید از قرن دوازدهم میلادی در اکثر شهر های ایران تعدادی یهودی زندگی می کردند بطوریکه جمعیت آنها در شهر گلپایگان در دوره ای از تاریخ به دوازده هزار نفر میرسیده است
هر چند باور این عدد بسیار مشکل است  اما از آثار به جا مانده باور حضور این جمعیت که از کل جمعیت مسلمانان شهر بیشتر بوده است آسانتر می شود  . از قرن دوازدهم زمان مهاجرت یهودیان تا سالهای
1960 میلادی که من 5 ساله بودم حدود 800
سال فاصله است از آنجائیکه محل سکونت من در مجاورت خانه های یهودیان بود بدرستی به یاد دارم که در یک حیاط مخروبه باخانه های گلی و شبستانهای نمور و تاریک ، صدها یهودی یکجا ودر فقر مطلق زندگی می کردند جمعیت کودکان آنها با موهای خرمائی رنگشان را هنوز به خاطر دارم بناهائی همچون حمام . کنبسه ( محل عبادت  یهودیان که تا چند سال پیش هم پابرجابود) . قبرستان و مدرسه اختصاصی به نام ( گنج دانش ) همگی از حضور فیزیکی بسیار قوی این قوم در شهر ما حکایت دارد  . این تنها مقدمه ای است برای نگاشتن یک پست با عنوان  (لعوق کرچنگ ) از خاطرات پدرم که منشی یکی از حکیم های این قوم بوده  و  اگر قرار باشد فرهنگ و آداب و رسوم آنها تدوین گردد از ده ها  کتاب هم تجاوز خواهد کرد

 
محله ای به قطاع  تقریبی
120 درجه جنوب غربی  به شعاع یک کیلومتر  به مرکز گنبد مسجد جامع گلپایگان محل سکونت بیش از 95 درصد جمعیت نزدیک به
2 
هزار نفر یهودی  را در سالهای آواخر دهه 1330
می توان تخمین زد این اعداد و ارقام و موقعیت جغرافیائی را شخصا مشاهده کرده و از هیچ منبعی استخراج نکرده ام . تنها از سابقه حضور اولیه آنها از کتاب گلپایگان در گذر زمان تالیف جناب آقای استاد اکبر افاضلی در مقدمه پست استفاده نمودم
در اواسط کوچه ای که هم اکنون خیابانهای امام خمینی (ره) را به خیابان مسجد جامع وصل می کند و به محله دشتک معروف بوده است حکیمی یهودی زندگی میکرده با نام ( حکیم یعقوب ) این حکیم  که ظاهرا قبل از حکیم هارون معروف به امر طبابت مشغول بوده و در زمان وی نیز ادامه طبابت می داده فردی کاملا بی سواد و مراجعین وی اغلب از طبقه ضعیف و فقیر شهر و خصوصا روستاها بوده است . پدرم در حالیکه دوم دیستان بوده و به خاطر بیماری پدرش و همسایگی ی که با وی داشته است اغلب روزها به خانه وی مراجعه میکرده و به برکت خط زیبایش بعنوان نسخه نویس این حکیم  انواع داروهای تجویز شده را با مهارت می نگاشته است .حکیم بخوبی دریافته بود که خط زیبا چه نقش مهمی بر اثر بخشی روحی همراهان بیمار دارد چرا که زیبائی نوشتار بر بیسوادان نیز آشکار بوده است .
مراجعه بیماران برای کسب نوبت از بامدادان آغاز می شده است . اتاقی گلی که به عنوان مطب استفاده می شده مفروش بوده و بیماران دور تا دور این اتاق می نشستند وقتی که ظرفیت اتاق تکمیل میگردیده . حکیم توسط همسر خود  ، نسخه نویس را که به ( پسر مشدی محمود ) معروف بوده احضار می نموده است . تقریبا نسخه تمامی بیماران یکسان و تنها تفاوت در میزان  و زمان مصرف آنها بوده است  . پس از پرس و جو   و گرفتن نبض از ببمار با لهجه غلیظ یهودیان خطاب به پدرم : پسر مشدی محمود بنویس : ترنجبین و شکر سرخ یه مثقال . اضافه عناب و سپستون . سنای مکی را ناشتا بخورد روز دوم اضاف فلوس یکجا سربکشد پس فردا ناخوش را با کرچنگ بیارید تا لعوق کنم ایشالله خوب میشی .. و سپس ناخوش بعدی با کمی تفاوت در تجویز .. این طبابت سالها به همین شکل ادامه داشته است . مهارت چندانی در جذب بیماران نداشته و بیماریهائی که کاملا خاص بوده و عمومیت نداشته را مشترکا با همسر خود طبابت می کرده است مورد اخیر آنقدر عیان بوده که همراهان نادان بیمار نیز پی به بی اساس بودن طبابت می برده اند تنها شگرد منحصر به فرد این حکیم تهیه (لعوق کرچنگ ) بوده که در بین دیگر حکیمان یهودی مستقر در گلپایگان رایج نبوده است . روز سوم بستگان   با صید یک خرچنگ که معمولا در قناتها و رودخانه گلپایگان یافت می شد بیمار را نزد حکیم یعقوب آورده تا با ساخت ( لعوق ) طبابت را کامل کند . این معجون مشمئز کننده پس از تخلیه تو دلی جانور و جا دادن مواد نا معلوم در شکم خرچنگ توسط حکیم در اتاق مجاور آماده و جهت طبخ و خوراندن آن به بیمار تحویل همراهان میگردیده است پدرم که در آن زمان 8 ساله بوده از اینکه مراجعان نادان این گونه اعتقاد به معالجه بیمارشان داشته اند متعجب می شده است پدرم هنوز هم با خنده می گوید تمامی بیمارانش از جمله پدر خودش توسط این حکیم به هلاکت رسیدند .

حق طبابت حکیم   مبلغ 10 شاهی ( نیم ریال ) بوده که از این مبلغ 5 شاهی از بابت حق التحریر به کاتب الحروف ( پسر مشدی محمود ) به خاطر خط زیبایش تعلق می گرفته است . اغلب بیماران به خاطر نداشتن حتی یک شاهی در کل زندگی خود از بابت حق طبابت از محصولات دسترنج خودشان از قبیل ماست ، کشک ، ترخینه ،و میوه ها و سبزیجات فصلی تقدیم می نمودند . این حکیم بسیار قانع بوده و کسانیکه توانائی پرداخت و یا آوردن تحفه  را نداشته اند نیز رایگان ویزیت می شده اند

در پایان ، ذکر این نکته بسیار اهمیت دارد که یکی از پزشکان یهودی تحصیل کرده به نام " حکیم هارون " در سنه 20 در گلپایگان فعالیت داشته است که بسیار در کار خود حاذق و از پزشکان  متعهد شهر بوده . اخلاق و منش پزشکی وی زبانزد خاص و عام بوده است . منزل و مطب این پزشک زحمت کش در ضلع جنوبی سه راه آیت اله سعیدی  قرار داشته و این منطقه به نام کوچه حکیم هارون معروف بوده است

اين مطلب تاکنون 8462 بار مشاهده شده است.
مطالب مرتبط با محمود نيکنامي

کلاه نمدی "باقرتاته"
اعتیاد جرم است و خانواده ها مجرم
زمین خواری تا برزخ
لباس های آخاله از یک سالگی تا 14 سالگی
یادمانه - کلوخ پز
کتاب گلپایگان و توسعه پایدار منتشر شد
آخاله 12 سال شد
استاد سجادی و اکوسیستم محیط زیست
تسلیت فوت مرحوم حاج حسن محسنی
گام های اولیه برای تعامل سایت آخاله با روزنامه های سراسری
دیه ولایتمون مثل اون قدیما نیست
عبدالوهاب شاهوردی ، سیرک باز دهه 40 در گلپایگان
‏دوچرخه سفیر سلامتی - جایگاه دوچرخه در دانمارک
لعوق کرچنگ
سفری به بلندای غم
نقت وطنی اینجا فروخته میشود
نگاهی کوتاه به کتاب "ارتباطات مشارکتی در جامعه روستایی
گزارشات موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا (س) گلپایگان
17 مرداد و آخاله و روز خبرنگار
برگزاری نمایشگاه دستاوردها و توانمندی های شهرداری گلپایگان
نوروز ، دیروز ، امروز
سحنی با کاندیداهای جا مانده از غافله شورای شهر
وردپاتکان ( اولین نرم افزار فرهنگ گلپایگان )
نابودی لاله های اشک گلپایگان ،نتیجه بی تدبیری مسئولان
رادیو در گلپایگان
زیر تیغ ( اینبار استاد سجادی و اکوسیستم محیط زیست )
نفت وطنی اینجا فروخته می شود
سمنو به یاد «بی بی»
بازبینی مجدد میراث فرهنگی گلپایگان
گلپایگان زیستگاه صنوبر
9 سالگی آخاله
موزه مردم شناسی گلپایگان
گزارشات موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا گلپایگان
دوچرخه وسیله نجیب و دوست داشتنی
چهره های پر تلاش
29 اسفند ( نفت ایرانی )
سنت ها را تلخ نکنیم
پاييز در عباس آباد و رودخانه انار بار گلپايگان
فراخوان سروده هاي شما
دود و نون
تخریب میراث فرهنگی گلپایگان
شهرداری و تالار پذیرایی ارواح



نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيک:
سايت يا وبلاگ:
متن پيام:
تصوير امنيتي:


0:46   07 تير 1394
محمد حسین ماهری
خیلی جالب بود. رویدادنگاری تاریخی یکی از ارکان های مهم ثبت و انتقال میراث فرهنگ و تاریخ هر اقلیمی به دوران کنونی ماست .امیدوارم این رویه در سطح فرهنگ دوستان شهرستان به ویژه ریش سپیدان (مملو از تجربه های گران سنگ) بیش از پیش رواج پیدا کند تا یادگارهای آموزنده ی پیشینیانمان به فراموشی سپرده نشود.

12:0   09 تير 1394
نیما امام جمعه
باسلام، دست شما درد نکنه با این مطلب زیبا که به عنوان لعوق کرچنگ یاد می شود.خیلی زیبا بود. باتشکر:

23:27   09 تير 1394
محمد اشراقی
آخاله عزیز از اینکه حوصله میکنید و وقایع عجیب گذشته گلپایگان را بازنویسی میکنید از شما متشکریم . این شهر در سینه چه خاطراتی دارد که اغلب آنها از بین رفته است باز هم متشکرم
پاسخ
با سلام . رسالت آخاله باز آوری فرهنگ شهرمان گلپایگان است . شما هم مطالبی را که از ریش سپیدان شنیده یا می شنوید برایمان ارسال کنید تا باز نویسی کنیم

4:46   26 تير 1394
رضا فیروزی
نکته ای که جالب توجه است!!اینکه برادران مسلمان گلپایگانی علیرغم زیادی جمعیت یهودی هرگزاخلاق وآداب ورسوم آنان در زندگیشان راه نیافت/مرگ بر صهیونیست!!! از اقای نیکنامی وسایت آخاله به دلیل دادن اطلاعات مهم وخوب تشکر

11:22   27 تير 1394
ناشناس
جناب آقای فیروزی با سلام خدمت جنابعالی به عرض می رساند پست ارسالی توسط آقای نیکنامی هیچ ارتباطی به صهیونیست ندارد. یهودیانی که در گلپایگان بوده اند در زمره یهودیان غیر صهیونیست بوده که خود از مخالفین صهیونیستها بوده اند.خباثت صهیونیستها بر هیچ کس پوشیده نیست. اما اینکه همه یهودیان را صهیونیست تصور کنیم و تمامی آنها را به باد تهمت ببندیم نیز با منش اسلامی ما سازگار نیست. احترام به تمامی ادیان الهی چیزی است که در اسلام هم به آن سفارش شده. برداشت ما از دین گاها اشتباه است بنی آدم اعضای یک پیکرند ...
پاسخ
برداشت آخاله از پیام آقای فیروزی هم در راستای پیام شما ست . / متشکریم

17:24   09 خرداد 1395
پ.ن
مقاله ای سراسر دروغ و بی هویت و بی محتوا که نشان از بی اطلاعی و بیسوادی نگارنده دارد یا شاید هم نگارنده مطلع اما غرض ورز میباشد برای بزرگ کردن مقام منشی قصد کوچک کردن حکیم حاذق قدیمی را دارد. با شاید هم به دلیل یهودی بودن وی. در صورتی که با مطالعه متوجه میشوید حکمت و طبابت ایران از زمان کوروش در دست یهودیان بوده و نسل به نسل منتقل شده.برای نگارنده متاسفم به امید رهنمون شدن به راه راست.



میرزا حسن خان مبصر الممالک نایب الحکومه کاشان بود ، در پی بیماری همسرش دست به دامان اطبا و پزشکان بیساری گردید، اما چاره ساز نبود.به ایشان اطلاع دادند که حکیمی حاذق در گلپایگان هست که میتواند بیماری همسر مبصرالممالک را درمان نماید.به دستور ایشان پیکی به سمت گلپایگان روانه گردید و از حکیم درخواست شد به کاشان بیاید.







حکیم یعقوب به اتفاق دو نفر از فرزندانش که آن زمان در حکم آسیستانی و دستیاری ایشان بودند به سمت کاشان حرکت کرده و بر بالین بیمار حاضر میشود.حکیم یعقوب پس از معاینه بیمار داروهایی را که عمدتا ساخته خودش و بیشتر بر پایه داروهای گیاهی بود برای بیمار تجویز کرده و بعد از مدت کوتاهی بیمار بهبود می یابد .مبصر المالک نهایت تشکر و امتنان خود را از حکیم اعلام میکند و حتی هنگام خداحافظی حکیم و پسرانش دهانه و رکاب اسب را شخصا در دست گرفته تا حکیم سوار بر اسب گردد .جهانشاه و الهیار فرزندان پسر مبصرالممالک به هنگام خداحافظی حکیم نظاره گر رکاب گرفتن پدرشان میباشند.بعد از این که حکیم خداجافظی میکند ، جهانشاه که آن زمان کودکی بیش نبوده رو به پدر کرده و علت رکاب گرفتن پدرشان را که مقام بالایی داشته از پدر سوال میکند.مبصرالممالک که از معالجه همسرش رضایت کامل داشته به پسرش میگوید که ایشان طبیب بوده و چون طبیبان برای درمان بیماران تلاش میکنند باید مورد تکریم و احترام قرار بگیرند و من به علت این که حرفه ایشان طبابت بود ، احترام گذاشته و شخصا رکاب و دهنه اسبشان را گرفتم .از آنجا بود که جهانشاه صالح تصمیم میگیرد در آینده پزشک گردد که علاوه بر درمان بیماران مورد احترام افراد جامعه نیز قرار بگیرد.جهانشاه صالح یکی از پزشکان به نام ایران بوده که تخصصشان نیز زنان و زایمان بود.







در اواخر حکومت پهلوی اول بیماری هایی از جمله آبله و تراخم سطح کل کشور را فرا گرفته بود و روز به روز این بیماری ها شیوع بیشتری مییافت .







حکیم یعقوب دارای دو فرزند به نامهای اسماعیل و موسی بوده که نسل اندر نسل در امر طبابت مشغول به فعالیت بودند.حکیم اسماعیل متولد 1268 بوده که آوازه طبابت ایشان در تمام منطقه استان اصفهان خصوصا کاشان و گلپایگان و میمه پیچیده بوده ،
پاسخ
البته سراسر که دروغ نیست چون خود شما هم هیچ اشاره ای به میزان تحصیلات این شخص نکردید و اگر ایشان تحصیلاتی داشت لازم بود اشاره ای می کردید که نکردید و بی سوادی وی را کاملا تایید کردید اشاره شما به تحصیلات پزشکی فرزندان ایشان را هم اگر قبول کنم بازهم .گیرم پسر(پدر) تو بود دکتر(فاضل) از فضل .... تورا چه حاصل؟!!به شما توصیه می کنم سریال روزگار قریب را که هم اکنون از شبکه " آی فیلم " پخش میگردد را ملاحظه کنید ( از ماهواره هم پخش میگردد و شما هم میتوانید از آن استفاده کنید ) و یا اینکه سرگذشت ابوعلی سینا را بخوانید تا با روزگار این حکیم نماها در دوران گذشته آشنا شوید ( البته ابوعلی سینا ، یهودی نبوده و مسلمان بوده) حال اگر اعتقادی به ابوعلی سینا ندارید بنده ی نگارنده بی تقصیرم و شما در همان خیال وجود و حضور پزشک نماهای یهودی در زمان کورش کبیر بمانید
به نظرم مطلبی هم که از این قوم فلان الممالک نوشتید ، از این عمال حکومت قاجار یا دیگر حاکمان دوره استبداد ایران که همگی بیسواد و خرافی بودند توقع بیشتری نیست .سر کرده آنان، ضل السلطان حاکم کل اصفهان و کاشان آدمی کم سواد و به شدت خرافی و به طبابت با جادو و جمبل اعتقاد احمقانه ای داشت تا چه رسد به این متفرقه های حکومتی که با زور و قلدری بر مظلومان منطقه از جمله کاشان حکومت می کردند دلیل این خوشنامی از معالجه همسر فلان الممالک و فلان والدوله اینست که اغلب بیماری ها معمولا پس از طی دوره ای چند روز ه خود به خود بهبود می یابد و از اتفاق با شانس حکیم شما همزمان گردیده و این بهبودی اتفاق افتاده و البته لعوق هم حتما برایش تجویز شده و آنان با تصور اینکه حکیمی حاذق را احضار کرده اند ، بر هوش و ذکاوت خود آفرین گفته اند!!.




جالب است که من حرف های شما را دروغ نمیدانم و بنا را بر راستگویی شما می گذارم و بعید است که همگی قوم یهود همیشه راستگو باشند ولی ما مسلمانان طبق آیین خود همیشه بنا را بر این می گذاریم که طرف مقابلمان رستگو است البته در آیین یهود هم این یک اصل است منتهی معدودی از پیروان یهود از جمله خود شما بنا را بر تصور دروغ می گذارید و به آیین خود پشت کرده و چشم بر واقعیات تلخ می بندید ، در پایان مقاله ؛لعوق؛ از حکیم هارون یهودی که در زمان حکیم یعقوب در شهر گلپایگان طبابت میکرده و تحصیلکرده دانشگاه تهران بوده هم حتما بی اطلاعید و طبق گفته شما آن هم دروغ است؟؟ حکیم یعقوب از نظر سواد خواندن و نوشتن زیر صفر بوده این در حالیست که در زمان وی دانشگاه تهران مشغول تربیت ؛ حکیم هارون؛، همشهری و هم کیش حکیم یعقوب بوده باست . همین ( آسیستانی و دستیاری توسط فرزندان بهترین سند بر بی سوادی وی بوده و گرنه یک حکیم چه نیازی به دستیار دارد؟!! (




بهتر است به خودت بیایی و راستگویی را همچون موسی (ع ) در سرلوحه کار خود قرار دهید . و از اتفاقاتی که به واقعیت رخ داده است را دروغ نپندارید .

8:52   16 خرداد 1395
گلپایگانی
آخاله جان در این مقاله چند ایراد وجود دارد اولا قشر ضعیف، آن هم در گلپایگان قطعا بیسواد بوده اند فلذا از خط خوش پسر مشدی محمود چه میفهمیدند که حتی به آن دل خوش کنند!!! آیا مردم گلپایگان آن زمان آنقدر کودن بوده اند که حتی پس از تکراری بودن نسخ های حکیم یعقوب باز هم به سراغش می رفتند؟!! اگر یهودیان، مدرسه اختصاصی داشتند پس نباید خیلی هم بیسواد و عقب مانده بوده باشند و... لطفا انتشار دهید
پاسخ
سلام بر شما

قطعا قشر ضعیف بی سواد نبودند این واقعه حدود سال 1315 بوده و مدارس دولتی از قبل سال 1300 در گلپایگان دایر گردیده اند و این به معنای حضور کلیه پسران به مدرسه نبوده و البته در مورد مدرسه کلیمیان هم میتواند اینگونه باشد . در مورد کودن بودن هم لازم است بگویم اگر با اصل حضور حکیمان بی سواد در قدیم دچار تردید هستید و وجودشان را بطور کلی نفی میکنید که در این حالت شما هم با معترض کلیمی هم نظر هستید و پاسخ آنرا من نوشته ام و اگر نفی نمیکنید خوب افرادی ساده لوح و البته نه کودن همیشه و متاسفانه همین الان هم وجود دارد . وجود رمالان امروزی با نیت فریب افراد ساده لوح و نه کودن هر روز از رسانه ها می بینیم و می خوانیم مگر امروز کسی بی سواد در جامعه وجود دارد؟ پس چرا جذب اینان می شوند؟ . و مگر کسانیکه پولشان را به موسسات هرمی می سپارند و بعد تمام هستیشان به فنا می رود ، بیسوادند ؟ .در آخر این تنها نقل یک خاطره واقعی از طب قدیم بوده و منحصر به یک نفر هم نبوده ولذا به جهت اینکه تعدادی از آن خوششان نمی آید نمیتوان چشم را بر آنچه رخ داده است، ببندیم .

11:20   16 خرداد 1395
گلپایگانی
آخاله جان در این مقاله چند ایراد وجود دارد اولا قشر ضعیف، آن هم در گلپایگان قطعا....
پاسخ
پاسخ شما به جهت طولانی بودن در قسمت نظرات مقاله درج گردید

20:34   28 شهريور 1402
غیاثی
سلام آخاله ، خیلی جالب بود، خیلی قشنگ توضیح دادید. من را به گذشته بردید.
اون صفا و سادگی را که قدیم بود با اون اوضاع داغون زندگی، به الان خیلی ترجیح می دهم.
موفق باشید ان شاءالله

آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |