حدیث عشق در جهاد سازندگی (2)
جهادگران و دفاع مقدس
الهی به آنان که پرپر شدند پر از زخم های مکرر شدند
به آنان که زخمی ترین بوده اند شهیدان میدان مین بوده اند
به آنان که امروز فردایی اند به آنان که فردا تماشایی اند
همانان که روح روان داشتند سفرنامه آسمان داشتند
که این خطه خاک سرافرازی است همه همت و شور و جانبازی است
پرویزبیگی حبیب آبادی
دوران دفاع مقدس در تاریخ کشور ما قطعه ای از بهشت است؛ زیرا ملت بزرگ ایران اوج فداکاری ها و رشادت ها را در نبرد با دشمنان اسلام از خود بروز داد.تاریخ صدر اسلام تکرار شد ؛ فرزندان دلاور میهن اسلامی ما با سلاح ایمان به مقابله با متجاوزین سرتا پا مسلح شتافتند و طی 8 سال در برابر زیاده خواهی دشمن متجاوز ایستادگی کردند.
جهادسازندگی نیز به عنوان یادگاری که از سوی رهبر کبیر انقلاب برای آبادانی و محرومیت زدایی روستاها تشکیل شد ، همپای نیروهای مسلح در عرصه مهندسی جنگ و پشتیبانی از جبهه ها با طراحی های هوشمندانه جایگاه ویژه ای را در موفقیت لشگر اسلام به خود اختصاص داد، به گونه ای که امام خمینی(ره) در پیامی فرمودند: نقش جهاد سازندگی در جنگ کمتر از نیروهای نظامی نبوده و نیست.
اینجانب که صادقانه در برابر شهیدان و جهادگران با اخلاص بخصوص سنگر سازان بی سنگر سرتعظیم فرود می آورم، خاطرات خود را از دوران دفاع مقدس و فعالیت های جهاد سازندگی گلپایگان به رشته تحریر در آوردم تا در دفتر تاریخ ثبت گردد.
آنچه پیش روی شماست، بخش ناچیزی از گنجینه عظیم دوران دفاع مقدس و حماسه آفرینان جهاد است که در حد بضاعت خود به آن پرداخته ام.
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
بدون تردید تعامل جهاد سازندگی گلپایگان با جبهه های دفاع مقدس بخش فراموش نشدنی از فعالیت های جهادگران را از شروع تا پایان جنگ تحمیلی به خود اختصاص می دهد.همگام با بسیج عمومی و معطوف شدن اذهان جامعه به مقابله با ارتش رژیم بعث عراق اولین واکنش از سوی جهاد سازندگی جمع آوری کمک های مردمی در سطح روستاها و شهر بود. در ماه های اول جنگ این کمک ها بیشتر به اهدای گندم، نان، پول نقد و ... اختصاص داشت و تا عملیات فتح المبین تداوم داشت.
علاوه برآن در کمیته فرهنگی جهاد، رسالت تبلیغ و آگاه سازی مردم بخصوص روستاییان را در زمینه مقابله و ایستادگی با دشمن تا دندان مسلحی که بخشی از خاک میهن اسلامی ما را اشغال کرده بود، بر دوش می کشیدیم.اکثر فیلم هایی را که شب ها در روستاها نمایش می دادیم، با موضوع دفاع مقدس ارتباط مستقیم و تنگاتنگ داشت. در کنار آن ،سخنرانی و تاکید بر دیدگاه های رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) نیز جای خود داشت.
فراموش نمی کنم فداکاری شهید حسین فهمیده که به دورکمر نارنجک بست و خود را به زیر تانک دشمن پرتاب کرد تا از حرکت کاروان نظامی آنها جلوگیری کند و به همین دلیل از سوی امام به عنوان الگو و رهبر معرفی گردید ، در قالب فیلم ساخته و پرداخته شد و از سوی کمیته فرهنگی جهاد استان به صورت امانت در اختیار ما قرار گرفت. تا زمانی که این فیلم در دست ما بود، شب ها در مساجد روستا و روزها در مدارس شهر و روستا به نمایش می گذاردیم و براین باور بودیم که اگر رزمندگان در جبهه ها با دشمن جبار می ستیزند، ما در پشت جبهه با این فعالیت های فرهنگی آن ها را یاری می دهیم. به قول شادروان دکتر شریعتی اگر آنها کاری حسینی می کردند، ما میبایست کاری زینبی کنیم و ...
در سال 1359 در کربلای هویزه که به شهادت جمعی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نظیر حسین علم الهدی منتهی شد، جهادگر همشهری ما "شهید حسین خوشنویسان" مسئول جهاد سازندگی شهرستان سوسنگرد بود این شهید والامقام در ماه رمضان سال 1359با هوای گرم اهواز وارد آن شهر می شود و فعالیتهای سازندگی را پیش می گیرد تا شروع جنگ در همان منطقه می ماند و در دفاع مقدس فداکاریهای زیادی انجام می دهد تا اینکه با دوستان و همرزمانش از جمله شهید علم الهدی و قدوسی و دیگر همرزمانش توسط لشکر دژخیم صدام محاصره و به فیض شهادت نایل می شوند و پیکر پاک و مطهر ایشان در مشهدالشهدای "هویزه"در کنار سایر همرزمانش زیارت گاه عشاق و دوستداران خط سرخ شهادت میگردد .
نام مبارکش برای همیشه با "هویزه " عجین گشت و هر گاه اسم هویزه به گوش می رسد رشادتها و ایثار و بزرگی و عظمت و شکوه آن عزیز و یارانش برای همگی تداعی میگردد . مجلس شهادت این عزیز توسط جهاد سازندگی گلپایگان در حسینه اعظم رباط ابلولان با شکوه خاصی برگزار و یاد و خاطره این دانشجوی شهید و فداکار جهادی گرامی داشته شد و امروز مفتخریم که با مساعدت خانواده معزز و به یادبود این شهید والامقام ، یکی از مراکز آموزش عالی شهرمان با نام " دانشکده فنی و حرفه ای شهداء گلپایگان" با هزینه بالا توسط خانواده ایشان احداث گردید و هم اکنون یکی از مراکز آموزش عالی وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری با امکانات قابل توجه فعالیت می کند.
زمستان سال 1359 جمعی از همکاران از جمله شهید بزرگوار مهندس "محمد وکیلی فرد"به مناطق جنگی رهسپار شدند. در اوایل جنگ طرح و نقشه ویژه ای برای جهاد وجود نداشت و بیشتر فعالیت ها در چارچوب سازندگی مناطق آسیب دیده و کمک به مردم جنگ زده بود. دوستان ما هم در سال 1359 در شوشتر مستقر شده بودند و در خطوط مقدم جبهه حضور نداشتند. در اوایل سال 1360 جمع دیگری به مناطق جنگی در استان ایلام رهسپار شدند که اینجانب نیز توفیق حضور در منطقه ای محروم نزدیک به شهر جنگ زده دهلران را در اردیبهشت ماه آن سال پیدا نمودم.
پس از ورود به شهر ایلام و یک شب اقامت در ستاد جهاد سازندگی استان اصفهان ما را توسط بالگرد عازم منطقه ای به نام زرین آباد نمودند. در آن مقطع زمانی فاصله زرین آباد با ایلام با اتومبیل حدود 7 تا 8 ساعت بود، اما برای ما که اولین بار تجربه سفر با بالگرد را داشتیم، 30 الی 40 دقیقه به طول انجامید.
خاطرات شیرین یک ماه حضور در زرین آباد را هرگز فراموش نمی کنم. محل استقرار ما چادر بود. نشست و برخاست در چادر مخصوصا شب ها، آن هم با کمترین امکانات رفاهی و تلاش روزانه در هوای گرم و شرجی تجربه منحصر به فردی بود. یک شب را هم به دهلران رفتیم و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن شهرستان اقامت نمودیم.
شهر کاملا از ساکنین خالی بود. یکی از موارد به یادماندنی در آن شب خاطره انگیز ، ناله و درماندگی انبوه گربههایی بود که از شدت گرسنگی به صورت مداوم دور ما می چرخیدند. مواد غذایی هم محدود و سختی های ناشی از جنگ به خوبی قابل لمس بود و... فعالیت ما در آن منطقه بیشتر آبرسانی و فرهنگی بود.
با گذر زمان و انسجام بیشتر رزمندگان، ورود جهاد سازندگی به عرصه های نبرد با صدامیان ،سامانی جدید یافت و نقش حائز اهمیت مهندسی جنگ را برعهده گرفت.در آستانه عملیات بزرگ فتح المبین تعدادی دیگر از همکاران عازم مناطق جنگی جنوب شدند و پابهپای رزمندگان و در پشتیبانی از آنها تلاش کردند. پس از پایان عملیات به وطن بازگشتند و دوباره در آستانه عملیات بیت المقدس که به فتح خرمشهر منتهی گشت، بار سفر بستند و عازم جبهه ها شدند.
اینجانب نیز که همگام با آن عزیزان آماده رفتن به جبهه بودم، در آخرین لحظات از سوی مسئول وقت جهادسازندگی فراخوانده شدم. ایشان به من گفت : اگر هدف تو از رفتن به جبهه یاری و کمک به رزمندگان است، حضورت در جهاد سازندگی گلپایگان دارای اثربخشی بیشتر است. وقتی دلیل آن را پرسیدم، پاسخ داد: رزمندگان اسلام در هوای گرم و طاقت فرسای جبهه ها (بخصوص جبهه های جنوب) برای مقابله با بیماری های عفونی نیاز مبرم به لبنیات دارند. اگر با یک سازوکار تبلیغاتی بتوانی از طریق جمع آوری شیر و تبدیل آن به ماست، به آنها مدد برسانی، اقدامی خداپسندانهتر کرده ای و... توجیه بیشتر این بود :در گلپایگان و حومه، دامداری در سطح خرد و کلان وجود دارد که این استعداد در شهرهای دیگر کمتر است. بنابراین باید از این ظرفیت در راستای کمک به جبهه ها استفاده شایسته به عمل آورد. استدلال ایشان منطقی بود و من پذیرفتم.
همان روز با کمک دوستان دست به ابتکار زدیم و با یک ماشین بلندگو دار که به پرچم های سبز و قرمز لااله الا الله و محمد رسول الله مزین بود، هنگام غروب روانه یکی از روستاها شدیم. این حرکت طی چند سال نه تنها در روستاها، بلکه در محلات شهر هم تداوم داشت. ابتدا با پخش دعای توسل یا نوحه های آقای آهنگران فضایی معنوی به وجود می آوردیم و خطاب به مردم می گفتیم:خواهران و برادران عزیز، همانگونه که می دانید، فرزندان دلاور شما در جبهه های خون و شرف، مقاومت و ایثار و حماسه و پایداری با دشمنان اسلام می جنگند و عزت و افتخار میآفرینند. در هوای گرم و طاقت فرسای جبهه ها این عزیزان برای مقابله با بیماری های عفونی نیاز مبرم به ماست دارند. شما که بحمدالله برخوردار از این نعمت هستید، فرزندان غیور میهن را یاری دهید و...
در آن مقطع زمانی با این اقدام فضایی به وجود می آمد که بدون شک در تاریخ زندگی مردم روستایی، کم نظیر بود. موج هایی از احساسات پاک و صادقانه و اشک های شوق و عاشقانه پشتوانه نیرومندی برای کمک به رزمندگان اسلام بود.صبح فردای آن روز که برای جمع آوری شیر یا ماست به روستاها می رفتیم، در مساجد روستا دیگ های پر از شیر، ظرف های ماست، خاکشیر، پول نقد، گندم و ...آماده شده بود که در مواردی دبه های 130 لیتری پر از شیر را چند بار روانه شهر نموده و به یک ماست بندی تحویل میدادیم تا پس از تبدیل به ماست، روانه جبهه ها گردد.
مردم شهر و روستا در این زمینه سنگ تمام گذاشتند و به راستی با مال خود جهاد کردند. یک بار هم حادثه تلخی برای اینجانب ایجاد شد. در مسجد یکی از روستاها وقتی خواستم دبه 130 لیتری پر از شیر را به کمک یکی از اهالی در ماشین نیسان قرار دهم، سنگینی دبه بر نیروی دست ما غلبه کرد و با واژگون شدن آن،تمام شیر بر روی زمین پخش شد به گونه ای که یک روز غم انگیز را برای من رقم زد.
پس از عملیات بیت المقدس از سوی جهاد سازندگی استان تصمیم گرفته شد در جهاد گلپایگان واحدی به نام پشتیبانی جبهه و جنگ ایجاد گردد که شهید سید عباس نوربخش با ماموریت از آموزش و پرورش به جهاد، آن را بنیان گذاری نمود. البته میزان حضور ایشان در این مسئولیت زیاد نبود، زیرا تصمیم گرفت به جبهه عزیمت نماید و سرانجام نیز در عملیات خیبر به درجه رفیع شهادت رسید.پس از شهادت سید عباس، آقای حاج محمد عباسی که از بدو پیروزی انقلاب از مسئولین کمیته امدام امام خمینی(ره) بود، با تشویق دوستان به جهاد سازندگی انتقال یافت و مسئولیت پشتیبانی جبهه و جنگ بر دوش ایشان گذاشته شد.
شهید سید عباس نوربخش بنیانگذار ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ جهاد سازندگی گلپایگان
نقش آفرینی آقای عباسی خون تازه ای را در رگ های این واحد جریان داد؛ زیرا از طریق احداث یک ماست بندی مدرن در جاده رباط حسینیه و ایجاد نظم و به کارگیری نیروهای جدید ارتباط منسجمتری با ستاد پشتیبانی جهاد استان در اهواز برقرار گردید. با احداث این ماست بندی علاوه بر کمک های مردمی (بخصوص لبنیات)، خریداری شیر از دامداران نیز به دلیل ظرفیت بالا برای تولید ماست در دستور کار قرار گرفت. از این رو ارسال ماست به جبهه ها در ابعاد وسیع تری تداوم داشت و مقدار آن به حدی بود که شادروان آقای محمد تقی بیاتی فرد هر هفته حدود 20 هزار کیلو ماست با ماشین بزرگ یخچال دار به سوی اهواز حمل می نمود. نیاز جبهه ها( بخصوص جبهه های جنوب ) به ماست گلپایگان به اندازه ای بود که اگر ارسال آن ( بخصوص هنگام بمباران شیمیایی) با تاخیر همراه می شد، مسئولین ستاد پشتیبانی جنگ تماس گرفته و مجدانه درخواست سرعت عمل داشتند. فعالیت پشتیبانی جهاد در امر تهیه و ارسال ماست به جبهه ها و سهمی که در سلامتی رزمندگان بخصوص در جبهه های جنوب داشت، از موارد برجسته ای است که باید در صحیفه تاریخ گلپایگان به یادگار بماند.
مرحوم محمدتقی بیاتی فرد (سمت چپ ) که با ایثارگری خود هر هفته حدود 20 تن ماست را به جبهه ها می رساند
از اقدامات فراموش نشدنی در سال های 63، 64، و 65 راه اندازی کاروان کمک های مردمی (غیر از لبنیات) به جبهه ها بود که معمولا در طی سال چند بار تکرار می شد. هربار قطاری از ماشین های باربری بزرگ حامل این کمک ها که با پرچم ایران آذین بندی شده بود، در سطح شهر و روستاها مانور می داد.جا دارد که از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج محمد صادق کفایتی یاد کنیم که با صدای رسا و دلنشین خود، همگام با حرکت این کاروان ها چاووشی می کرد و همه دل ها را کربلایی می نمود. .... زائرین حرم کردگار می آیند ....بر محمد و آل او صلوات...
در سال 1362 اینجانب با جهاد تلویزیون و یاران شهید مرتضی آوینی ارتباط برقرار نمودم . پس از شنیدن توضیحات من در رابطه با نحوه فعالیت ما در پشتیبانی جنگ ،تیم فیلمبرداری آن ها به گلپایگان آمد و در روستای کوچری کمک های مردمی را به تصویر کشید که از سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید.
برپایی ایستگاه شربت صلواتی در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی طی چند سال متوالی از ابتکارات پشتیبانی جبهه و جنگ جهاد بود. روزهای تاسوعا در هفده تن و عاشورا در قاضی زاهد که محل تجمع هیات های عزاداری و حضور گسترده مردم بود، در ایستگاه هایی که به صورت خیمه در آمده و با پارچه های سیاه و اشعار حماسی پوشانده شده بود، دیگ های مملو از شربت بهلیمو آماده و به یاد تشنه کامان دشت نینوا در میان عزاداران حسینی توزیع می شد. در کنار آن از طریق بلندگوی نصب شده بر روی چادر از مردم برای یاری رساندن به جبهه ها استمداد می طلبیدیم.نکته قابل توجه این است که هدف ما قبل از جمع آوری کمک های مردمی، زنده نگاه داشتن فرهنگ جبهه و پیوند دادن آن با اهداف قیام عاشورا بود و ...
علاوه بر موارد فوق ایجاد تعدادی کارگاه تهیه نان خشک و یک کارگاه خیاطی برای تهیه لباس رزمندگان در زمره فعالیت های پشتیبانی جبهه و جنگ قرار داشت. در چند روستا و محلات شهر آردی را که تحویل گرفته بودند، پس ازتبدیل به نان خشک در مسجد مرحوم آمسیح جمع می شد. گاهی مقدار آن به حدی بود که دوسوم از فضای آن مسجد را در بر می گرفت. که جا دارد از همکاری بی دریغ مردم شریف محل چال سفلی تقدیر شود.
کارگاه خیاطی نیز با سرپرستی مرحومه شادروان ، خانم ذوالمجدین در خیابان طالقانی با مشارکت جمعی از زنان علاقمند نسبت به تهیه لباس برای رزمندگان به مدت 2 سال فعال بود و در کنار آن این بانوان، آب لیموی خریداری شده از بندرعباس را در ظروف شیشه ای استاندارد ریخته و برای ارسال به جبهه ها آماده می کردند.
یکی از چهره هایی که صمیمانه در این مسیر نقش برجسته ای داشت، آقای محمدباقر حقیقت بود که با جان و دل ما را یاری می داد و حضورش اثربخش بود . فرزندش نیز در جبهه جانبار شد. برای این چهره دوست داشتنی و عزیز که همچنان با نشاط در عرصه کشاورزی تلاش می کند، آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت از خداوند متعال مسئلت می نماییم. همچنین شایسته است که از مرحوم آقا مرتضی صدرایی و مرحوم آقاتقی جلالی یادکنیم که با صدق و صفا و اخلاص ویژه خود در زمینه پشتیبانی از جبهه و جنگ همواره یار و مدد کار ما بودند. خدایشان رحمت کند که مظهر وفا و صداقت بودند و با این خصوصیات برجسته همه را مجذوب خود میساختند و برای هم سنگرانشان حاج آقا تقی عمیدی ، حاج ابراهیم تدین و اقای اشراقی .. هم آرزوی تندرستی و شادکامی داریم.
اقدامات فرهنگی دیگر نظیر تئاتر ، فعالیت در مراسم مذهبی مانند : برگزاری دعای کمیل ، ایراد سخنرانی در شب های محرم ، صفر ، رمضان و ... در روستا ها به منظور ترویج فرهنگ جبهه ، جای خود را داشت .در سال 1363 طی دو هفته ، تئاتری به نام "تحول"در سالن دبیرستان امام خمینی (ره) بر روی صحنه آمد با این مضمون که یک جوان بی قید و بند به مسائل شرعی و اجتماعی با عزیمت به جبهه های نبرد و تحول روحی که در او ایجاد گردید ، به انسانی وارسته و موثر تبدیل شد.این تئاتر با استقبال شایان توجهی مواجه گردید . افسوس که آن زمان فناوری های ارتباطی در حدی نبود که بتوان آن تلاش های فرهنگی و تبلیغاتی را به تصویر کشانید.
در همین راستا در سال 1364 اقدامی به یاد ماندنی توسط واحد پشتبیانی جبهه و جنگ جهاد سازندگی گلپایگان صورت پذیرفت که خاطرات آن هیچگاه فراموش نمی گردد. در تابستان آن سال با وجود مخالفت جهاد استان، یک بار با جمعی از فرهنگیان و نیز اعضای شورای اسلامی روستایی و یک بار با جمعی از بازاریان و ائمه جماعت اغلب روستاها (هر بار با دو اتوبوس) به مناطق جنگی جنوب عزیمت نمودیم.در هر کدام از این سفرها که به مدت یک هفته به طول انجامید، سرزمین های فتح شده توسط رزمندگان اسلام در مناطق گوناگون هویزه، سوسنگرد، شوش، اهواز، خرمشهر و آبادان مورد بازدید قرار گرفت. علاوه بر آن بازدید کنندگان در گلزار شهدای اهواز و دزفول با شهیدان تجدید میثاق نمودند. این کاروانها را مسلم ابن عقیل نام نهادیم و در پایان ویژه نامه ای هم با عنوان گزارشی از عزیمت کاروان مسلم ابن عقیل (1و 2) منتشر ساختیم که متاسفانه امروز نسخهای از آن در دست ما نیست.
مشاهده تونل های تودرتو و سنگرهای مستحکمی که صدامیان در خرمشهر هنگام اشغال این شهر ایجاد کرده بودند، برای همه شگفت انگیز بود. در منطقه دهلاویه و محل شهادت دکتر چمران اشک از چشم ها جاری بود و هنگام تردد در شهر آبادان که به صورت متناوب گلوله های توپ دشمن زمین را می لرزاند، واقعیت جنگ بیشتر خود را نشان می داد. نخل های بی سر، تانک های منهدم شده صدامیان، خودروهایی را که ارتش عراق از گمرک خرمشهر به وسط شهر آورده و آتش زده بود، کاشتن تیرآهن های بی شماری در سطح وسیع اطراف شهر از ترس این که مبادا رزمندگان ما با هلی برد بر آنها یورش برند،(مشهور به : درختکاری صدام ) و ... تابلویی گویا از جنایت بعثی ها را به نمایش می گذارد.
در مسجد جامع خرمشهر پس از حضور و برپایی نماز با نوحه سرایی یادشهیدان گرامی داشته شد. مسجد جامع خرمشهر نمادی از مقاومت و ایثار جوانان و رزمندگان بخصوص محمد جهان آرا فرمانده سپاه آن شهر حماسه ساز است. هنوز تصویر گنبد آن مسجد که با کینه دشمنان زخمی شده بود، در یادها باقی است. خدا رحمت کند مرحوم آیت ا.. حاج سید ابوطالب محمودی امام جمعه و نماینده دور اول تا سوم گلپایگان و خوانسار در مجلس شورای اسلامی را که در دومین مرحله سفر به جمع ما پیوست و زینت بخش کاروان مسلم ابن عقیل (ع) گردید.
یکی از برنامه های کاروان مسلم ابن عقیل(ع)شرکت در نماز جمعه آبادان بود. پس از استقرار در جایگاه، نماز جمعه توسط شادروان آیت ا.. جمی امام جمعه محبوب آن شهرستان که در طول جنگ تحمیلی هیچگاه آبادان را ترک نکرد و اسطوره پایداری و مقاومت بود، اقامه گردید. در بین نماز جمعه و نماز عصر آیت ا.. محمودی (ره) سخنرانی مبسوط و دلنشینی ایراد کرد و پیام پشتیبانی مردم شهرستان های گلپایگان و خوانسار را به نمازگزاران و حضرت آیت ا.. جمی ابلاغ نمود.
عصر همان روز مجددا به منزل آیت ا.. جمی رفتیم که حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابراهیم نکونام به نمایندگی از روحانیون کاروان و سایر شرکت کنندگان مطالبی را مطرح ساخت.یاد همه عزیزان سفر کرده از این دو کاروان بخیر، جا دارد از آقایان مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ محمد ابراهیم فیاضی، حجت الاسلام مظاهری، حجت الاسلام اشراقی، حجت الاسلام کفایتی و ... یاد کنیم که در کاروان مسلم ابن عقیل 1 و 2 همگام ما بودند.فراموش نمی کنم مرحوم ججت الاسلام حاج علی اکبر اشراقی پس از بازدید از مناطق جنگی صادقانه اظهار نمود: آن قدر که طی این یک هفته در بازدید از جبهه های دفاع مقدس مطلب فراگرفتم، هرگز نمی توانستم با مطالعه کتابهای گوناگون به دست آورم.
اکنون برای رفع خستگی شما مخاطب محترم تمایل دارم از بحث شدید و زودگذری که بین اینجانب و آقای عباسی در منطقه روی داد، یاد کنم. واقعیت این است که ایجاد هماهنگی در بازدید از مناطق جنگی کار بسیار سخت و دشواری بود. فاصله گرفتن اتوبوس ها از یکدیگر و نگرانی های ناشی از آن که به تاخیر در برنامه تنظیم شده، منتهی شد و لزوم تسریع خروج از منطقه زیر آتش ( باتوجه به این که در آن زمان امکاناتی مانند تلفن همراه وجود نداشت ) و ...، چالش جدی بین ما ایجاد نمود و هر دو سر یکدیگر فریاد کشیدیم، زیرا سخت عصبانی بودیم. این بحث و جدل ناخواسته که به سرعت سپری شد، پس از سی سال هنوز خاطره انگیز است. آقای عباسی که دارای روحیه شوخ طبعی و مطایبه است، گاه و بی گاه خطاب به من می گوید... کاری نکن که حادثه اهواز تکرار شود و یا هرگاه با یکدیگر مطلبی را مطالعه نموده و بحث می کنیم،در پایان می گوید: همه اینها جای خود ،ولی حادثه اهواز هیچگاه فراموش نمی شود! و...
در یک سفر نوروزی (سال 1363) به جبهه های نبرد در منطقه دارخوین میان رزمندگان بسیج و سپاه گلپایگان که بودیم، استاد گرانقدر جناب آقای حاج جعفر توکلی به ما پیوست و پس از ایراد سخنرانی ایشان، به اتفاق چهره فرزانه شهرمان آقای حاج محمدتقی صبایی، راهی مناطقی شدیم که واحدهای مهندسی جهاد استقرار داشتند. آقای صبایی در قرارگاه های مختلف جهاد سخنرانی های شور آفرین داشت و در یک عصر جمعه دل انگیز دعای روح بخش سمات را در میان جهادگران حاضر در یکی از قرارگاه ها قرائت نمود.
لازم به ذکر می دانم در زمستان سال 1363 که از سوی جهاد سازندگی استان آقای عباسی به عنوان عضو شورای جهاد سازندگی گلپایگان انتخاب گردید، رسالت هدایت پشتیبانی جبهه و جنگ بر دوش آقای محمد کاظم جمالی گذارده شد و تا پایان جنگ ایشان با عشق و علاقه به وظیفه خود عمل نمود.
آقای حاج مجتبی دلیری با شرکت در 13 عملیات و 8 بار مجروح شدن و حضور 75 ماه در جبهه به عنوان رزمنده نمونه استان اصفهان انتخاب گردید
روایت مهندسی جنگ در جبهه های دفاع مقدس که سنگرسازان بی سنگر با لودر و بولدوزر پیشتاز همه رزمندگان در مقابل گلوله های مستقیم دشمن ، نماد بارز آن بودند، حکایت اوج ایثار و فداکاری جهادگرانی است که به جهاد سازندگی عزت و کرامت بخشیدند، به گونه ای که حضرت امام خمینی(ره) در آخرین پیام خود خطاب به جهادگران فرمودند: زحمات بی وقفه جهاد، این سنگرسازان بی سنگر در دفاع مقدس مان از جمله مسائلی است که ترسیم آن در قالب الفاظ نمی گنجد و ...
خوشبختانه جهاد سازندگی گلپایگان نیز در این زمینه پیشگام بود. شهادت سید عباس نوربخش در عملیات مهندسی و پشتیبانی منطقه عملیاتی خیبر و محور طلایه هنگام اقامه نماز صبح و در حال قنوت با ترکش خمپاره دشمن و نیز جانبازی تعداد قابل توجهی از همکاران از جمله آقای حاج مجتبی دلیری که با شرکت در 13 عملیات و 8 بار مجروح شدن و حضور در جبهه ها به مدت 75 ماه ، به عنوان رزمنده نمونه استان اصفهان انتخاب شد ، گواه صادقی بر این ادعاست.
علاوه بر آن تشکیل گروهان مهندسی رزمی مقداد که شاخه ای از گردان حمزه ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ جهاد سازندگی استان اصفهان محسوب می شد، و شاکله اصلی فنی ،مهندسی آن را نیروهای گلپایگانی تشکیل می دادند، تا پایان جنگ در منطقه عملیاتی جنوب با مسئولیت آقایان حاج مرتضی بستاکی و حاج جعفر زین الدینی منشاء خدمات ارزنده ای بود. احداث جاده ای با موقعیت استراتژیک در جزیره مجنون به منظور انتقال تجهیزات و عبور رزمندگان ،احداث تعداد قابل توجهی سکو ی استقرار تانک و ایجاد خاکریزهای متعدد از جمله اقدامات گروه مقداد به شمار می رود.
در راستای پشتیبانی از جبهه های نبرد در سال 1364 سه تن از عزیزانی که با کامیون های حامل هدایای مردم روستاها و شهر عازم مناطق جنگی شدند در مسیر بازگشت به وطن دچار حادثه شدند و جان شیرین خود را تقدیم راه خدا نمودند.
شهیدان والامقام مصطفی ذوالمجدین، سیدحمید مهدوی و سید محسن مهدوی با عشق و ارادتی که به امام و رزمندگان داشتند، با ذوق فراوان امانت مردم را به رزمندگان تحویل دادند و تقدیر این گونه رقم خورد که با رضایت خاطر از ادای مسئولیت به سوی پروردگارشان پرواز نمایند.
امید است توانسته باشم به اندازه توان و ظرفیت خود ، حق کسانی را که گمنام و بدون ادعا نسبت به مجاهده با دشمن غدار طی 8 سال دفاع مقدس از هیچ کوششی فروگذاری نکردند، ادا کرده باشم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
این نوشتار را با کلام مقام معظم رهبری به پایان می رسانم که فرمودند:
بنده از اعماق دل و جان، جهاد سازندگی را ستایش می کنم و معتقدم جهاد سازندگی در دوران هشت ساله جنگ نشان داد که به حق مولود شایسته انقلاب است و ثابت کرد که برای این انقلاب لازم بوده و هست.
اين مطلب تاکنون 8380 بار مشاهده شده است.مطالب مرتبط با دکتر ابراهیم جعفری سایت آخاله روی موج سوم آلوین تافلر ستایش نور در تاریکی شب چنین گفت اقبال؛ اندیشه ها و آموزه ها در سایه کوه، باید از دشت گذشت - به مناسبت #روزجهانیکوهستان نمایش مستند دیارکهن پیش درآمد گردشگری مجازی گلپایگان تاریخ شفاهی آموزش و پرورش گلپایگان روز خبرنگار و سایت "آخاله" سفره ایرانی ؛ فرهنگ گردشگری- به بهانه برگزاری جشنواره کباب و لبنیات گلپایگان آکادمی موازی در گلپایگان - به مناسبت سالگرد تأسیس خانه ریاضیات دهه هشتادی ها و فضای مجازی حفاظت از زنبورها ؛ ضامن امنیت غذایی جهان روابط عمومی الکترونیک ؛ ظرفیتی کارآمد برای مشارکت جویی مخاطبان ایجاد فضای صلح و تفاهم با رسانه های گفت و گو محور کنکاشی در منظره نگاری استاد محمد کرمی به بقای روزنامهها امیدوارم دکتر مرتضی فرهادی در قاب خاطره ها پیوند سنت ومدرنیته دراقامتگاه های بوم گردی روستایی حال زمین خوب نیست! (3) "کاشت پیاز با روش GAP در گلپایگان-گامی بلند به سوی کشاورزی ارگانیک یک قدم مانده تا رویا . روایتی دیگر از جام جهانی 2018 فوتبال بوی زندگی می دهد استاد علی اکبر جعفری سرمایه ای نمادین در گلپایگان این پنجره ، این خاطره ها را نفروشید انجمن ادبی فانوس گلپایگان باشگاه گفت وگوی شاعران جای خالی صدای گلپایگان در نمایشگاه مطبوعات طبیبان دوّار پروفسور مریم میرزاخانی اسطوره یا الگو؟ هنر هفتم در گلپایگان - استقبال از افتتاح سینما بهاران لزوم رویکرد اجتماعی و فرهنگی به مدیریت شهری حال زمین خوب نیست (2) - نکوداشت مهندس حسین عبیری گلپایگانی چشم انداز پیشرفت گلپایگان از نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی طبیعت گلپایگان گنجینه گیاهان دارویی نقش کتابخانه آیت الله محمدی در توسعه فرهنگی گلپایگان پیرایه های ناسازگار با فرهنگ عاشورا حاج صادق آهنگران ،حلقه ای میان عقل و عشق در دوران دفاع مقدس یادکردی از محمد حسنین هیکل هزار راه نرفته " نگاهی نو به ادای نذر در جامعه امروز " طنز و تحولات اجتماعی فردا برای خواندن دیر است راز درخشندگی نوروز در جهان نوسازی دبیرستان امام خمینی "ره" یا بازسازی هویت فرهنگی؟ حال زمین خوب نیست (1) آموزش ابتدایی و توسعه با چشم کتاب بخوانیم نه با گوش! مشابهت های اخلاقی نلسون ماندلا و دکتر معتمدنژاد دغدغه رو به پایان یونسکو ،به مناسبت نمایشگاه مطبوعات حدیث عشق در جهاد سازندگی (2) دیپلماسی ایرانی از زیر درخت سیب در نوفل لوشاتو تا بالکن هتل کوبورگ وین یاد یاران -بدرقه بانوی با فضیلت و پرهیزکار - شادروان فخرالسادات سیدین (توکل) حدیث عشق در جهاد سازندگی (1) فرصت طلایی مشارکت های مردمی در توسعه پایدار گلپایگان میراث ماندگار استاد احمد جهانبخشی ارتباطات مشارکتی ،چشم اندازی نو به مطالعات بومی در ارتباطات توسعه بازتاب مطالب سایت آخاله در مطبوعات گردشگری و کاهش فاصله فرهنگی تیکن کجا؟ کاخ الیزه کجا؟ سهم سایت آخاله در بهداشت روانی همشهریان تحقیقات مشارکتی حلقه گمشده توسعه علمی در ایران تجدید عهد با دکتر معتمدنژاد رسانه ؛ حافظ حرمت جامعه مدنی "مطبوعات محلی" بستری برای شکوفایی استعدادهای بومی با قاسمعلی فراست در میان "نخل های بی سر" (به اهتمام دکتر ابراهیم جعفری ) تونل های غزه سرای عشق و امید عبور از جام بیستم ،فراتر از اشک ها و لبخندها با فوتبال دوستان گلپایگانی از خندق هفده تن تا استادیوم های برزیل ردپای «سرمایه اجتماعی» و «حکمرانی خوب» در مدیریت شهری گلپایگان آسیب شناسی تعامل روابط عمومی ها و رسانه ها معلمی و هنر تسهیلگری نوروز زاینده سرمایه اجتماعی است گلپایگان و توسعه پایدار انقلاب کاست و حاج ابراهیم صحت آخاله پاتوق همشهریان آیین چراغ خاموشی نیست
| | |