به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
تالس نخستین چهره علم
گرد آوری و تنظیم: علی اکبر جعفری
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند
حکیم عمر خیام
***
آن قصرکه جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟
حکیم عمر خیام
در قسمت پیش با اشاره به این واقعیت که «گذشته چراغ راه آینده است» از موارد زیر صحبت شد:
- سه دوره پادشاهی، جمهوری و امپراطوری در روم باستان
- سقوط و فروپاشی امپراتوری روم و دو پاره شدن آن
- حاکمیت تمدن رومی بر اروپای غربی و ناحیه مدیترانه
- نقش یونانیها در ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه
- «دولت – شهر»های مستقل در یونان قدیم و دستاوردهای فرهنگی آن در جهان غرب
- نقش فلاسفه یونان باستان در طرح پرسشهای پایهای و اشاره آنان به اختیار و آزادی آدمی
قبل از شروع بحث به نکات بسیار مهم زیر توجه فرمایید:
بیشتر مدارک و شواهد تاریخی؛ همچنین خاطرههای فردی، با نوعی (آشفتگی و پریشیدگی) همراه است. پژوهشگر تاریخ اگر به وقایع نگاری صرف بسنده نکند؛ و در پی وقایع نمایی هم باشد، میکوشد این پریشیدگی را آراسته و سامان بخشد اما نمیتواند تمام و کمال از پس آن برآید. چون سایهاش یا بهتر بگوییم گرد و غبارش خود را اینجا و آنجا نشان میدهد.
چنین نیست که تاریخ همیشه با سلسلهای از علت و معلول؛ همنشین باشد. ممکنها و محتملها (Contingency) هم وجود دارد. یعنی رویدادهای عَرَضی و غیر منتظره ازاتفاقات پیش برنده جلو میزند. در اینصورت یه موجب نظریه بی نظمی (آشوب) گاه بالزدنِ پروانهای در گلپایگان میتواند باعث ایجاد تندبادی در خور و بیابانک شود! بنابر این باید سعی کنیم گرفتار مغالطه نشویم.
...
مُغالِطِه (fallacy)؛ «استدلال»ی است که دست کم یکی از مقدمات گزاره آن نادرست است؛ یا مقدمات گزاره، متضمن نتیجهٔ گزاره نیست.
شبیهسازی تاریخی
شبیه سازی تاریخی؛ مغالطهای است که میان «اکنون» و «گذشته»، رابطه این همانی، برقرار میکند. به عبارت دیگر، چنین میاندیشیم که آنچه اکنون میبینیم، درست همان چیزی است که در گذشته اتفاق افتادهاست. این در حالی است که هر پدیده و واقعهای، فقط یک بار اتفاق میافتد و «از هر رودخانه فقط یک بار میتوان عبور کرد. بار دوم نه رودخانه آن رودخانه است و نه آدم آن آدم»
آناکرونیسم(زمانپریشی)
آناکرونیسم Anachronism(زمانپریشی)، مغالطهای است که در آن، شخص، ارزش های زمان خود را به تاریخ تسری میدهد و رفتارها، گفتارها و وقایع را با ارزشهای زمان حاضر تحلیل میکند.
آناکرونیسم؛ مغالطهای گاهنگارانه است و طی آن، رویداد، گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزشهای زمان فعلی ارزیابی میگردد. به دیگرسخن فرد رویدادها یا شخصیتهای تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل کرده، قضاوت میکند. در این حالت ارزشهای زمان خود را به تاریخ تسری میدهد و رفتارها، گفتارها و وقایع را با norm و هَنجار و الگوی رفتاری زمان خود میسنجد. نباید به یک مفهوم در خارج از زمان و مکان خودش بنگریم و هنگام بررسی تاریخ گذشته و متون کهن این چنین تاریخنگاری کنیم و دچار نازمانی بشویم. نباید مسائل امروز را به اعصار گذشته ببریم.
رفتار گذشتگان را باید همان قدر معقول ببینیم که آنها میدیدند. تنها در اینصورت ما گذشته را فهم کردهایم. نباید عقلانیت روزگار خودمان را به آن زمان صادر کنیم و آنها را به تیغ عقلانیت معاصر گردن بزنیم. بعلاوه؛ از اولین دروس تاریخ علم این است که عقلانیت تنها متعلق به دوران ما نیست و گذشتگان بیفکر و بیمنطق نبودند و ما هم از آنان بی نیاز نیستیم.
اگر «کپلر» و قوانین سهگانهاش نبود، «نیونون» نمیتوانست قوانین جاذبه را کشف کند. نیوتون گفته بود: «اگر من جاهای دور دست را میبینم به خاطر این است که روی شانه های غول ایستاده ام.»(یعنی به دستاوردهای گذشتگان تکیه دارم.)
اگر بعضی چیزها را که گذشتگان گفته یا انجام دادهاند، نمیفهیم، تعجبی ندارد. چرا؟ چون روانشناسی و ارزشهای بشر مدرن عوض شدهاست. برای مثال ما برخی از نظریات فلسفی تالس را نمیفهمیم یا بیان برخی قضیه های ریاضی که توسط وی اثبات شده برایمان بسیار بدیهی و پیش پا افتاده است. دلیلش این است که در ذهن وی زندگی نمی کنیم و مسایلی که با آن درگیر بود برایمان اهمیتی ندارد یا آنقدر بدیهی است که گفتن آنها دا لازم نمیدانیم.
در دوره ما برای یک دانشجوی ریاضی فیزیک که آنالیز و مشتق میداند، برخی استدلالهای نیوتون و امثال وی بدیهی و سادهاست. خیلی ساده. چرا؟ چون ما فاصله گرفتیم از دنیایی که آنها در آن میزیستند. خیلی چیز ها آنچنان که برای آنها عینی و حسی بوده، برای ما نیست.
خب اگر تجربههای علمی اینطور است (که هست)، وای به تجربههای تاریخی.
رفتن در اذهان گذشتگان و ساختن فضای فکری فرهنگی مفهومی آن دوران کار خیلی دشواری است. با ذهنیت و تجربیات امروز خطاست وقایع دیروز و پریروز و پس پریروز را بررسی کنیم و بسنجیم...
با ذهن انباشته از قرن بیستم و بیست و یکم، بعضی حرفهای ارسطو البته عجیب مینماید ولی اگر فرهنگ و مفاهیم آن زمان را فهم کنم درمییابیم چرا ارسطو مثلاً از حرکت یا سکون آن دریافت را داشتهاست.
تالس میلتوسی در حدود سال 624 پیش از میلاد در شهر میلیتوس در ایونیه (غرب ترکیه امروزی) که با شکوه ترین و قدرتمند ترین شهر یونانی در سواحل آسیای صغیر بود به دنیا آمد. از تالس به عنوان آغازگر فلسفه و نخستین چهره علم یاد می شود. یونانیان او رادر زمره حکمای سبعه (خردمندان هفتگانه) نام برده اند این عنوان را یونانیان باستان به تعدادی از شخصیب های مهم فلسفی ، سیاسی ،اجتماعی و ادبی خود در دوره پیش از سقراط اطلاق می کردند.
نظریات فلسفی تالس
تالس این نظر را مطرح کرد که همهٔ این مواد در یک عنصر نخستین، وحدت دارند. او این عنصر نخستین جهان را آب دانست. ارسطو حدس میزند که ممکن است مشاهدهی این امر که همهی موجودات زنده و آنچه از آن تغذیه میکنند مرطوب هستند او را به این نتیجه گیری رهنمون ساخته باشد. علت محتمل دیگر میتواند مشاهدهی این خاصیت آب باشد که او می توانسته به وضوح و در برابر چشمانش به صورت بخار و یخ و تبدیل مجدد آن ها به آب که حالات سه گانه ماده هستند ببیند. نظر تالس مبنی بر اینکه خاستگاه همه چیز آب است، بیش از حدس و گمان نبود، و نه او و نه بسیاری که پس از او آمدند، راهی برای آزمودن نظریاتشان نداشتند؛ با این وجود وی از نخستین کسانی است که کوشیدند تا به جای تفسیر اسطوره شناختی، جهان را به روشی عقلانی توصیف کنند. هم چنین او از نخستین کسانی است که مفهوم «وحدت در اختلاف» را درک کرده است.
وحدت در کثرت، و کثرت در وحدت
« وحدت در کثرت، و کثرت در وحدت» با مسامحه «وحدت وجود»(وحدت شهود)، یا بهتر بگوییم وحدت مشهود و موجود، از مسایل مهم فلسفی و دارای سابقه طولانی در تاریخ علم است و تالس، پارمنیدس، فیثاغورث، آدی شانکارا (فیلسوف هندی)، دانته و... شیخ شهاب الدین سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی هم به آن پرداختهاند.
ملاصدرا از آن با تعبیر «وحدت وجود و موجود در عین کثرت وجود و موجود» و اینکه کثرتها نمود است، نه بود، یاد میکند.
گفته میشود تالس اشاراتی به وحدت در کثرت و کثرت در وحدت داشته است.
برای فهم بهتر این موضوع، چمن گلی را پیش چشم خود مجسم کنیم. در نگاه نخست ما آن را یکپارچه و واحد میبینیم. یک چمن گل. در نگاه دوم آن چمن از صدها شاخه گل (کثیری از گل) تشکیل شدهاست (وحدت چمن خود را در کثیری از شاخههای گل نمایان میسازد).
حالا به یکی از این شاخههای گل دقیق نگاه کنیم.
می بینیم انبوهی (کثیری) از گلهای مجزا از هم، همان یک شاخه گل را آرایش دادهاند. چنانچه روی یکی از همین گلها تمرکز کنیم باز آن را در کثیری از گلبرگها میبینیم. و اگر سیر خود را ادامه دهیم در هرگلبرگ کثیری رنگدانه میبینیم و هر رنگدانه را متشکل از هزاران هزار ملکول و به هر ملکولی هزاران هزار اتم و هر اتمی مملو از دهها پارتیکول (ذره اتمی).
در یک کلام هر آنچه ما واحد و وحید میبینیم آینهای است است از هزاران هزار نمود دیگر که هر نمودی، خود «بود» و بودهای دیگر است.
مثال دیگر:
گالاکسی (کهکشان) راه شیری که ظاهراً وحید و واحد مینماید مجموع کثیری است از ستارهها، بقایای ستاره نماها (شبه ستارهها)، ماده تاریک، گازها و گرد و غبارهای میان ستارهای که با نیروهای گرانشی به گردِ هم آمدهاند. کوچکترین کهکشانها دارای پهنایی برابر با چند صد سال نوری، شامل نزدیک به ده میلیون ستاره هستند که هرکدام گرچه بودی واحدند اما با هزاران هزار نمود جلوه میکنند.
مهمترین موضوعاتی که تالس را از نظر فلسفی در تاریخ اندیشه ممتاز میکنند، کوشش وی برای شناختن جهان از راه مشاهده و تفکر و واقع بینی، دور انداختن آسان ها و تفسیرهای اساطیری، و تلاش جهت فهم جهان بیتوسل به خدایان و افسانهها و نیروهای نامحدود آنان است. ارسطو دربارهی او گفته است: «تالس کسی است که در سرآغاز فلسفه است.»
ریاضیات و اخترشناسی
معروف است که تالس وقوع خورشید گرفتگی سال 585 (پیش از میلاد) را پیش بینی کرد. از دیگر فعالیتهای نجومیای که به تالس نسبت داده شده تهیهی یک تقویم نجومی و معمول ساختن تجربهی فینیقیها در تعیین خط سیر کشتیها به وسیلهی دب اصغر است. می گویند زمانی که تالس به آسمان خیره شده بود در چاله ای افتاد پیر زنی که شاهد ماجرا بود به طنز گفت: تو که زیر پای خود نمی بینی در آسمان دنبال چه میگردی؟
تالس توانسته بود به کمک قضیه های ریاضی، فاصلهٔ کشتیها را از دریا تا ساحل تعیین کند. همچنین تالس ارتفاع اهرام مصر را به وسیله سایهٔ آنها از راه مشاهدهٔ زمانی که سایه ما مساوی بلندی قامت ماست اندازهگیری کرد. مبنای این انداره گیری تشابه دو مثلث قایم الزاویه ی متساوی السافین است.
قضیه های تالس
عقیده بر آن است که تالس پس از مسافرت به مصر ، هندسه را برای یونانیان به ارمغان آورد. قضایای زیر را به او نسبت داده اند:
- قطر دایره آن را نصف می کند
- زوایای قاعده مثلث متساوی الساقین مساویند
- اگر دو خط مستقیم یکدیگر را قطع کنند، زوایای متقابل مساوی اند
- اگر قاعده و زوایای آن داده شود می توان مثلث رسم کرد
- زاویه ای که در نیم دایره محاط شود، قائمه است. مشهور است هنگام کشف این قضیه تالس جهت شکرگزاری، گاوی را قربانی کرد
مشهورترین قضیه تالس که در هندسه دبیرستان مطرح میشود عبارت است از:
مرگ تالس
تالس در هنگام دیدن یک مسابقه ورزشی از دنیا رفت. وقتی که تماشاچیان در حال ترک کردن ورزشگاه بودند، تصور کردند که تالس در حال تماشای بازی خوابش برده در حالی که او درواقع، مرده بود. مرگ تالس در پنجاه و هشتمین دوره بازی های المپیک و در سن 78 سالگی اتفاق افتاد (548 –545 ق.م ).
علی اکبر جعفری
شهریور ماه 1395
اين مطلب تاکنون 8384 بار مشاهده شده است.مطالب مرتبط با استاد علياكبر جعفري سیمای فرزانگان- مروری بر زندگی هنری استاد اکبر گلپایگانی سیمای فرزانگان 14- استاد رضا خوشنویسان الگویِ نظم و ادب و متانت سیمای فرزانگان- استاد مرتضی شهیدی روایتگر عرفان و ادب فارسی رُشدیه و مدارس جدید دبیرستان گوگد و روایت عشق - استاد علی اکبر جعفری شعله ی امید. سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری جوجه اردک زشت سیمای فرزانگان (13) - استاد پروفسور دکتر محمد حسن خالصی سیمای فرزانگان12- ( زنده یاد استاد عبدالحسین مصحفی ) سیمای فرزانگان 11 - استاد دکتر مظاهر مصفا سیمای فرزانگان(10) - پروفسور فضل الله رضا سیمای فرزانگان (8) - دکتر محمد ابراهیم صافی یادی از دکتر غلامحسین مصاحب . به مناسبت هفته ی جهانی ریاضیات " پائیز " بهار عارفان عاشق پرواز. شاد بودن هنر است در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم) انقلاب آمریکا در آیینهِ تاریخ (قسمت دهم) انقلاب صنعتی اروپا و پیامدهای آن سیمای فرزانگان 1 - دکتر علی عمیدی پاسخ به معماهای هندسی(1) پروفسور مریم میرزاخانی، ذهن زیبا، اندیشه پویا، فروتن و شکیبا در آیینه تاریخ (قسمت نهم) - عصر روشنگری، ادامه دوران رنسانس در شرایطی تازه در آیینه تاریخ (قسمت هشتم) رنسانس کشف دوباره انسان و جهان در آیینه تاریخ (قسمت هفتم)-سدههای میانه ، انجماد فکری و حاکمیت تمام عیار کلیسا برف نو برف نو سلام سلام صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود در آیینه تاریخ (قسمت ششم) -اساطیر یونان و آثار حماسی هومر در آیینه تاریخ (قسمت پنجم) - ارسطو بنیانگذار منطق در آیینه تاریخ (قسمت چهارم) افلاطون معمار اصلی فلسفه سیاسی در آیینه تاریخ (قسمت سوم) سقراط یونان و روم باستان (قسمت دوم) یونان و روم باستان ( بخش اول ) قلم، نگارنده اندیشه بر کاغذ دانش برترین شرف آدمی است خانه تکانی فرزند زمان خویشتن باش پشت صحنه حضور استاد علی اکبر جعفری در برنامه زنده سیمای خانواده سیمای فرزانگان (7) - مروری بر زندگانی استاد بزرگوار، معلّم و خیّر والامقام محمد مهدی صحت فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش دوم فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش اول سیمای فرزانگان(6) - شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر) نیلوفری در سایه سار بید مصاحبه دانش آموزان با استاد علی اکبر جعفری نشانی نوروز یک کهکشان ستاره (بخش اول) حکیم ابوالقاسم فردوسی ) سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی یلدا شب گرم مهربانان جاودان باد سیمای فرزانگان گلپایگان - دکتر علی عمیدی لبخند تکنولوژی واحساس داستان يک زندگي رفتارهاي مخرب مغز قورباغه ها یاد باد آن روزگاران ياد باد تاشقایق هست زندگی باید کرد انسانها... يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد شب چله (یلدا) شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی پلي بين كوير و دشت پرستوها به لانه بر میگردند سخنان پیام آور کربلا حضرت زینب(س) در مجلس یزید رنگين کمان آرزوها زندگی درعصر رايانه سیمای فرزانگان (5) - مرحوم استاد منوچهر خالصی سیمای فرزانگان (4) - مهندس علیقلی بیانی ، فرزانهای از جنس آب سیمای فرزانگان(3) - دکتر فضل الله اکبری عشق و دوستي وصيت داريوش به خشايارشا زيباييهاي رياضي: فراكتالها سیاه چاله های ریاضی زيباييهاي رياضي - كاشيهاي خود پوشاننده سرگذشت عدد "پی" استاد پرویز شهریاری اندیشمند و ریاضیدانی عاشق بود معلم و شاگرد سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي رمز و راز جاودانگی انسان محور توسعه است ماه و پلنگ معلم قافلهسالار عشق است (3) معلم قافلهسالار عشق است (2) معلم قافله سالار عشق (1) بر فراز کهکشانها لهجهي گلپايگاني شكر است آواي چلچلهها گلبانگ توحيد در طلوع شقايق از سكون مرداب تا خروش دريا بين مرگ و زندگي چارلی چاپلین به راستی یک معلم بزرگ است
| | |