دکتر ابراهیم جعفری
طبیبان دوّار شیوه های تبلیغات مذهبی به اقتضای زمان
هر نفس نو میشود دنیا و ما بیخبر از نو شدن اندر بقا عمر همچون جوی نو نو میرسد مستمری مینماید در جسد " مولوی " انتخاب این موضوع از دیدار اینجانب با حضرت حجة الاسلام والمسلمین علی اکبر بیاتی امام جماعت وقت روستای نیوان سوق در تابستان سال 1396 سرچشمه گرفت. زمان کوتاهی که هردو منتظرملاقات با رئیس آموزش و پرورش گلپایگان بودیم ، در باره تعامل روحانیت با مردم به گفتگو پرداختیم. وقتی آقای بیاتی نوع ارتباط خود با جوانان را درراستای تبلیغ معارف اسلامی مطرح ساخت ، دریغم آمد به آسانی از کنار آن عبور کنم ؛ از این رو تصمیم گرفتم ابتکار تعدادی از روحانیون جوان را دربرخی ازنقاط کشوربه منظورایجاد رابطه دوسویه با اقشار مختلف جامعه با تأکید برعملکرد ایشان مطرح وبا ذکر نمونه هایی ، شیوه تبلیغات مذهبی روحانیان دوران گذشته و حال حاضر را مورد بررسی قرار دهم.
برای این منظور دفتر زندگی دوره نوجوانی خود را در رابطه با مقوله تبلیغات دینی بازخوانی نموده و مقدمه این مقاله قرار می دهم. اگرچه از ایام کودکی با منبر و روحانیت آشنا و مأنوس بوده وهنوزهم در شب های دهه اول ماه محرم و شب های عزیز قدر و ... پای ثابت مستمعان منبری ها هستم ، اما خاطرات پیوند با مبانی اسلامی از طریق تعامل موثر با دبیران را در سه سال اول دبیرستان (1349 تا 1351)، از یاد نبرده ام. در سال های یاد شده دبیران مسلمان با راه اندازی انجمن اسلامی سعی بلیغی در ترویج مبانی اسلام می نمودند. در آن مقطع زمانی کمتر به موضوع انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخته می شد و بیشتر اثبات حقانیت مکتب اسلام مورد توجه بود. روزهای دوشنبه هر هفته از ساعت 13الی 14 ( یک ساعت قبل از شروع کلاس های بعدازظهر) در سالن های اجتماعات دبیرستان های پهلوی (سابق) و فردوسی (سابق) توسط یکی از دبیران ، سخنرانی مذهبی با عنوان مشخصی ایراد می شد. علاوه بر سخنرانی دبیران ، معمولاً در فواصلی معین از طریق ضبط صوت های ریلی که تعداد اندکی از مردم در اختیار داشتند ، سخنرانی های مرحوم فلسفی به عنوان خطیب توانای آن زمان در جمع دانش آموزان پخش می گردید.
یک بار هم از این طریق مخاطبان، شنونده یکی از سخنرانی های مرحوم راشد تربتی بودند. ( در آن زمان هنوز ضبط صوت با نوار کاست وارد بازار نشده بود) البته این تجمع پس از دبیرستان ها به مسجد مرحوم عموکرم انتقال یافت و هر هفته با ابتکاروخلاقیت دانش آموزان برنامه های متنوع مذهبی که در نهایت به سخنرانی ختم می گردید، اجرا می شد.
هم در دبیرستان ها و هم در مسجد مرحوم عموکرم استقبال شایان توجهی از سوی دانش آموزان به عمل می آمد. بدون تردید در زمینه ترویج و نهادینه ساختن دین در ذهن و ضمیر مردم ، سخنرانی از طریق منبر و ...کارآمدترین شیوه تبلیغ بود. علاوه بر آقای فلسفی نام شهید مرتضی مطهری و شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد نیزبه عنوان خطیبان توانا در میان اقشار تحصیلکرده بر سرزبان ها بود. از سوی دیگر مرحوم شیخ احمد کافی در میان عامه مردم جایگاهی ویژه داشت. فراموش نکنیم که تا آن زمان هنوز شادروان دکتر علی شریعتی پا به صحنه نگذاشته بود و چهره های مبارزی مانند آیت الله سید علی خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی درگیر مبارزه با رژیم شاهنشاهی درزندان یا درتبعید بودند. البته افراد سخنوردیگری مانند مرحوم فخرالدین حجازی و ... هم در محافل دانشگاهی به ایراد سخن می پرداختند ؛ اما واقعیت این است که اگر در دوران گذشته منبر و سخنرانی ، به تنهایی برای تبلیغ کافی و وافی به مقصود بود ، این شیوه تبلیغ در حال حاضربه دلایل متعدد ازجمله سرعت بالای تغییرات اجتماعی ، شتاب تحولات و فراگیر شدن فن آوری های نوین ارتباطی و ... شرطی لازم ؛ اما ناکافی است. در شرایط کنونی ضروری است روحانیان فرمایش مولای متقیان حضرت علی (ع) را نصب العین قرار دهند که در توصیف رسول گرامی اسلام (ص) فرمود : " طبیبُ دوّار بطّبه " – در حقیقت پیامبر اعظم بر خلاف طبیبان و پزشکانی که با جسم فیزیکی مردم در ارتباط اند و در مطب و محل کار خود به انتظار مریض می نشینند تا بیماران به آنان مراجعه کنند ، خودشان به سراغ بیماران می روند. به بیان دیگر ایشان برای انجام رسالتشان که درمان بیماری روح و جان مردم است ، به میان آنان رفته و با اقدام وعمل خود راهنما و الگوی زندگی شان می شدند . در این زمینه ذکردو نمونه برجسته از عملکرد تبلیغاتی حضرت حجة الاسلام والمسلمین حسینعلی راشد تربتی و مرحوم علامه محمدتقی جعفری خالی از لطف نیست.
آقای راشد در سال های اولیه تبلیغ در دوره زمامداری رضا شاه یک سال واعظ محبوب اصفهان بود تا این که پس ازمنبر روز نوزدهم ماه مبارک رمضان (اواخر سال 1314) ایشان را به شهربانی فراخوانده و به او گفتند : " شب گذشته یک ساعت پس از نیمه شب با تلگراف رمزاز کاخ سلطنتی اعلیحضرت همایونی دستور دادند تا اطلاع ثانوی از شما در شهربانی پذیرایی کنیم. راشد به زندان انفرادی رفت و 75 روز در گوشه زندان بی خبر از دنیای خارج به سر برد. البته تلاش های مردم سبب شد که راشد از زندان آزاد شود و به مدت 15ماه تا سال 1316 در اصفهان به حالت تبعید به سر برد.
پس از آن راشد در تهران کتاب " دو فیلسوف شرق و غرب " ( صدرالمتألهین و انیشتین ) رانگاشت. با انتشار این کتاب به نویسندگی دل سپرد و مقاله های زیادی درمطبوعات ایران منتشر ساخت. در گیر و دار سال تأسیس رادیو ایران (1319) مصادف با شب عاشورا ، یکی از کسانی که به مراتب فضل و دانش راشد آشنا بود، ایشان را معرفی می کند. شب عاشورا آقای راشد 15 دقیقه به طور زنده از رادیو ایران در باره اهداف قیام امام حسین (ع ) سخن می گوید که مورد توجه مردم قرار می گیرد. پس از آن سخنرانی های ایشان در شب های جمعه تا سال 1357به مدت 38 سال از ساعت 20 تا 21 پخش می شد. چند نکته در باره سخنرانی های آقای راشد قابل توجه است.
اولاً او در این مدت طولانی یک سخن سست مبتنی بر احساسات بیان نکرد و تمام سخنرانی های ایشان معقول و متکی به قرآن و اخبار صحیح و گفتار دانشمندان بود. ثانیاً شنوندگان سخنان آقای راشد نه فقط شیعیان و اهل تسنن ، حتی مسیحیان و تابعین سایر ادیان هم بودند. ثالثاً آقای راشد در تمام عمر خود حتی برای یک بار روی منبر و در سخنرانی های خود از شخصی با عنوان تعریف و تمجید نکرد و معتقد بود در سخنرانی مذهبی باید در باره حقایق دینی و اخلاقی بحث شود. مرحوم دکتر محمد خوانساری استاد برجسته فلسفه و منطق دانشگاه تهران در این مورد می نویسد: " رأس ساعت 20 ( هشت بعد ازظهر ) روزهای پنجشنبه مردم کوچه و بازار جلو قهوه خانه یا مغازه ای که رادیو داشت ، تجمع می کردند تا سخنان آقای راشد را بشنوند. قدرت بیان و انتخاب موضوع ها ی متنوع در حوزه های اخلاقی و اجتماعی موجب شد تا مردم ایران ، عراق ، پاکستان و سایر فارسی زبانان ، دلبسته سخنان ایشان شوند. روایت حضرت حجة الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی در مورد مرحوم راشد شنیدنی است. او به نقل از یک کارشناس باسابقه شهرداری در جشن هزارمین نشست شهر کتاب اظهار داشت :
" قبل از انقلاب در سال های دور ( دهه 40-30 شمسی) رژیم پهلوی می خواست برخی از خانه های پیرامون ساختمان مجلس شورای ملی (سابق) را در میدان بهارستان خریداری و خراب کند. قیمت کارشناسی شده هر خانه با ارسال نامه ای به مالک ابلاغ شد تا هرکس اعتراض دارد، اعلام کند و هرکس موافق است ، بهای خانه خود را دریافت کرده و ملک مزبور را به دولت واگذار نماید. هیچ کس اعتراض نکرد جز آقای راشد که خانه ایشان هم در محدوده این طرح قرار داشت ! اعضای کمیسیون رسیدگی کننده به اعتراض ها با پیش داوری و ابراز تأسف تشکیل جلسه دادند و آقای راشد را برای توضیح فراخواندند. پیش از ورود او هریک از حاضران و از جمله یکی از همکاران که یهودی بود، با زبان طنز و متلک گفتند که ما از همه توقع پول پرستی داشتیم جز از کسی که ادعای روحانیت و بی اعتنایی به مادیات دارد ؛ در چنین مواقعی است که معلوم می شود چه کسی اهل حرف و چه کسی اهل عمل است و ...آقای راشد در زمان تعیین شده آمد و با سلام و احوال پرسی نشست . همه ساکت شده بودند تا علت اعتراض را از زبان ایشان بشنوند و چه بسا خودشان را آماده کرده بودند تا این منادی معنویت و روحانیت را به سختی توبیخ و تحقیر کنند ؛ اما سخنان راشد کاملاً خلاف پیش بینی بود! وی گفت : "من این خانه را به فلان مبلغ خریده ام ؛ اکنون سال ها گذشته و کهنه شده است. مبلغی که کارشناس شما برای خریدنش پیشنهاد کرده و مورد پذیرش قرار گرفته و آماده پرداخت است ، زیادتر از ارزش خانه من است ؛ چون این مبلغ را از اموال عمومی پرداخت می کنید، نمی توانم اضافه بهای آن را قبول کنم؛ لذا تقاضا دارم که متن نامه ابلاغ شده را اصلاح فرمایید." پس از توضیحات آقای راشد حالت انفعال و شرمندگی خاصی به همه دست داد. مهندس همکارمان که یهودی بود ، در حالی که بهت زده نگاه می کرد واشک در چشمانش حلقه زده بود ، از جا برخاست و آقای راشد را در آغوش گرفت و عذرخواهی کرد. راشد با تعجب پرسید : " مگر چه شده است؟ " همکار ما در پاسخ به اطلاع رساند که اعضای کمیسیون قبل از ورود ایشان به جلسه در باره او چگونه قضاوت کرده اند و چه نسبت های ناروایی را بر زبان آورده اند و آن گاه گفت : " راشد عزیز ! اگر تو مبلغ اسلام هستی ، من تحت تأثیر عمل شما قرار گرفتم "و از آن تاریخ مسلمان شد. روانش شاد و یادش گرامی باد.
اکنون که شما خواننده محترم این مقاله در جریان صداقت و پاکدامنی این اسوه اخلاق قرار گرفتید ، جا دارد نمونه دیگری ازاخلاص را از چهره پرافتخار جهان تشیع علامه محمد تقی جعفری روایت کنم. حضرت حجة الاسلام والمسلمین دکترناصر رفیعی که برای اکثر مردم نام آشناست ، طی یک سخنرانی به مناسبت میلاد خجسته رسول گرامی اسلام (ص) در سازمان تحقیقات ، آموزش و ترویج کشاورزی به نقل از دکتر محمد رضاهاشمی گلپایگانی وزیر علوم ، تحقیقات و فن آوری چهارساله دوم ریاست جمهوری شادروان آیت الله هاشمی رفسنجانی بیان داشت که در زمان صدارت ایشان ، وزارت علوم برای ساختن یک مجتمع بزرگ علمی با معمار و ناظر ایرانی ، از یک گروه کارگران افغانی دعوت به همکاری می نماید. این گروه که اهل تشیع بودند ، در قرارداد تنظیم شده یکی از شرط های خود را برپایی مراسم عزاداری طی دهه اول ماه محرم در مکان مجتمع ذکر می کنند که مورد توافق قرار می گیرد. ایام عزاداری که فرا می رسد یک شب آقای وزیر به طور اتفاقی یا با قصد کنجکاوی به مراسم عزاداری آنان می رود و مشاهده می کند که کارگران خسته افغانی توأم با خواب آلودگی پای سخنرانی روحانی نشسته اند. دکتر هاشمی گلپایگانی شباهت عجیبی بین سخنران مجلس با علامه جعفری مشاهده می نماید تا این که با کمی دقت یقین حاصل می کند او خود علامه است!! در پایان سخنرانی شگفتی خود را از حضورایشان وایراد سخن در این جمع بیان می کند. علامه جعفری می گوید : " منتظر تاکسی بودم ؛ دو نفر از این کارگران نزد من آمدند و برای سخنرانی دهه اول محرم دعوت به عمل آوردند. از آنجا که احساس کردم عمل آنان خالصانه و برای رضای خداوند متعال و از سرارادت به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع ) می باشد ، بی درنگ پذیرفتم. رحمت و غفران بی انتها بر روح بزرگش که با آن مرتبه بالای علمی این گونه در مقابل اخلاص و نیت پاک بندگان خدا تسلیم می گردد. خوشبختانه چنین رویکردی در کشور در حال فراگیر شدن است که به طور اختصار به چند نمونه اشاره می کنم.
- اولین حرکت با چنین رویکردی را روحانیان در رمضان سال 1390 در ایستگاه های مترو تهران ایجاد نمودند. در هر ایستگاه یک یا دو روحانی در مکانی مناسب استقرار یافته بودند و انبوه مراجعه کنندگان بخصوص بانوان با اشکال مختلف حجاب و... برای پرسش مسائل شرعی و ... صف می کشیدند.
اینجانب در همان زمان که با دانشجویان یکی از مراکز دانشگاهی درس "روش تحقیق در علوم اجتماعی " داشتم ، از آنان خواستم که پرسشنامه تنظیم شده در باره این موضوع را نزد آقایان روحانی برده تا به سوُالات پاسخ دهند و پس از جمع آوری به تجزیه و تحلیل بپردازند. نتایج به دست آمده نشانگر آن بود که اغلب مراجعه کنندگان ( به ویژه جوانان ) روحانیت را امین خود دانسته و در کناردریافت پاسخ مسائل شرعی ، دررابطه با معضلات و بحران های حادث شده در زندگی نیز ،مشاوره می خواستند. جالب توجه این که در نواحی مختلف تهران سوالات متفاوتی وجود داشت ؛ به عنوان مثال در مناطق غرب و شمال تهران اغلب شبهاتی که از برنامه های ماهواره ای در اذهان بود ، در میان گذاشته می شد ؛ ولی در مناطق جنوب و شرق بیشتر مسائل شرعی مطرح می گشت.هم اکنون دامنه حضور روحانیون به پارک ها وسایر اماکن عمومی نیز کشیده شده است.تا آنجا که بنده مشاهده کرده و دقیق شده ام ، این آقایان که در مواردی خانم های طلبه ( مبلغان زن ) در کنارشان هستند ، کوچک ترین دخالتی درامورخصوصی مردم نداشته و با اشتیاق پاسخگوی سوالات بوده و با آنان به مشاوره می پردازند.
- مدرس حوزه علمیه شهرستان دهدشت استان کهکیلویه و بویراحمد برای تبلیغ ، از ژانر ( سبک ) " قصه گویی " استفاده می کند . او با طرح درس مبتنی بر پرورش خلاقیت ، انشاء درس داده و کلاس های هنر و بازی راه اندازی می کند. پای پدر و مادرهای روستایی را به دنیای قصه ها باز کرده و در پارک و خانه کنار بچه ها و بزرگترها داستان می خواند و بر این باوراست که هنوز اهمیت قصه خوانی برای کودک و نوجوان بین مردم جا نیفتاده و آن را یک امر فانتزی تلقی می کنند؛ در حالی که راه ارتباط با بچه ها سخنرانی و نصیحت نیست ؛ بلکه کتاب خوانی و قصه گویی است. (خبرگزاری مهر -13 خرداد ماه 1396)
- روحانی دیگری که با ایده همراهی معنوی با مردم ، در ایام تابستان در ساحل بابلسر روش های متفاوت سبک زندگی ایرانی – اسلامی را تبلیغ می کند ، اعتقاد دارد که " فضای تبلیغاتی " تغییر کرده است و دیگر نمی توان انتظار داشت اکثرمردم درمسجد وهیأت حضورداشته باشند. اوبا کمک 30 تن از طلبه های جوان " سه شنبه های تمیز " را راه انداخته اند و با لباس روحانیت به همراه مردم ، ساحل را از زباله ها پاک می کنند. او می گوید : " ما باید با عمل خود نشان دهیم که چه کاری خوب و چه کاری زشت است." دریا یک نعمت الهی است و در قرآن 41 بار اسم آن آمده است. خدا که مظهر زیبایی است ، این دریا را هم آن قدر زیبا آفریده که نباید اجازه دهیم این زیبایی خدشه دار شود. (روزنامه همشهری 20 شهریور 1396)
- جالب تر از موارد بالا تصویری از یک روحانی در حال تشویق بازیکنان در ورزشگاه آزادی است که حضورش در میان هواداران تیم تراکتورسازی تبریز واکنش های مثبتی را داشته است. این طلبه تبریزی در یک مصاحبه می گوید : " حرف من این است که تا چه زمانی باید روحانیون در مسجد و هیأت ها بنشینند و منتظر ملاقات با مردم باشند؟ این بار سعی کردم به عنوان یک روحانی پا پیش بگذارم ." او که برای تشویق تیم محبوب خود رنج سفر از تبریز به تهران را برخود هموار کرده بود ، می گوید : " وقتی وارد استادیوم آزادی شدم ، با شعار " حاج آقا خوش آمدی " مورد تشویق تماشاگران قرار گرفتم. او در ادامه افزود : " از روحانیون دیگر نیز دعوت می کنم به ورزشگاه بیایند و مطمئن باشند که تأثیر مثبتی در جو میدان های ورزشی دارند." این روحانی علاقمند به فوتبال خاطرنشان ساخت در بازی تیم های استقلال و تراکتورسازی ( مسابقات لیگ برتر) ، جوانان نزد من آمدند و سوُال های دینی پرسیدند. درشبکه های اجتماعی هم که نگاه می کنم ، 90 درصد کامنت ها مثبت است. شاید این کار تا چند سال قبل خوب به نظر نمی رسید؛ اما باید متناسب با اقتضای زمان تبلیغ کنیم و ... (روزنامه شهروند 23 مرداد ماه 1396-صفحه 14)
- در همین راستا به کنشگری حضرت حجهُ الاسلام و المسلمین جناب آقای بیاتی در روستای نیوان سوق می پردازم. پس از آن مواجهه اتفاقی با ایشان در آموزش و پرورش ، از بنده دعوت به عمل آمد تا در برنامه تفریحی دانش آموزان آن روستا در پارک جنگلی گلپایگان که آقای بیاتی نیز حضور داشتند ، شرکت کنم. در طی آن روز شاهد بودم که دانش آموزان مانند پروانه دور شمع وجود ایشان حلقه زده و ارتباطی بسیار صمیمانه و عاشقانه بین آنان برقرار است. علاوه بر انجام فریضه نماز ظهروعصر که با نظم برگزار شد، مسابقه طناب کشی ، تیراندازی با تفنگ ساچمه ای به قصد نشانه گیری یک هدف ، مسابقه معلومات عمومی و مسائل مذهبی و در کنار آن آموزش های زیست محیطی و توجه به پاک سازی محیط ونهادینه ساختن تعاون و کار گروهی هنگام ناهار، از جمله مشاهدات اینجانب در آن روز بود. آقای بیاتی دانش آموزان را با نام کوچک صدا می کرد که با این روش صمیمیت میان خود و آنان را مضاعف می ساخت.
ایشان از ژانر مسابقه برای پیشبرد اهداف استفاده می کرد. بدیهی است مسابقه ای که در بطن آن رقابت سازنده وجود داشته باشد ، در رابطه با تبلیغ اثربخش می باشد. افراد موفق در مسابقه با بلیط شنا در استخر گلپایگان تشویق می شدند و ...این روحانی علاقه مند با بچه ها فوتسال بازی می کند ؛ با آنان برای شنا به استخر می رود ؛ هدایت آنان را در سفرهای زیارتی و سیاحتی عهده دار می شود و بخصوص در زمینه حفاظت از محیط زیست با ایجاد فضایی از همدلی سنگ تمام می گذارد.
از موارد جالب توجه آن روز خاطره انگیز، این بود که آقای بیاتی در یک لیوان یک بار مصرف به اندازه چند سانتیمتر مکعب آب ریخت و از یک دانش آموز درخواست کرد با آن میزان آب بسیار کم و محدود وضو بسازد. آن دانش آموز هم با همان مقدار آب ، وضویی کاملاً صحیح گرفت و از ایشان جایزه دریافت کرد. از این طریق روحیه قناعت و مصرف بهینه آب نیز در آنان نهادینه می گردد. بدیهی است با این تعامل سازنده حرف و سخن آقای بیاتی مانند آب حیات به کام تشنه نوجوانان و جوانان ، گوارا می شود. بی جهت نیست که دانش آموزان سابق که زمانی در مدار جاذبه ایشان قرار داشتند ، و اکنون در دانشگاه ها یا ... حضور دارند ، در ایام تعطیلات وبازگشت به روستا سراغ او می روند.
جناب آقای میثم عظمتی کارشناس محترم امور کتابخانه های شهرستان گلپایگان و یکی از جوانان علاقمند روستای نیوان سوق که با آقای بیاتی همگام و همراه است ، به اینجانب گفت : " یکی از ویژگی های برجسته آقای بیاتی عمل به وعده هاست ؛ به گونه ای که اگر با دشوارترین مسائل نیز دست به گریبان باشد ، از قول و وعده ای که به بچه ها داده است ، سرباز نمی زند." به اعتقاد بنده تنها همین یک مورد می تواند بهترین تبلیغ برای جذب جوانان و روی آوری آنان به اسلام باشد. اگر بخواهیم دلیل شرکت گسترده نوجوانان و جوانان را در مراسم نماز جماعت روستای "نیوان سوق " بدانیم ، باید عملکرد آقای بیاتی را مورد بررسی قرار دهیم. تا آنجا که اطلاع دارم ، چند روحانی دیگر در سطح شهر و روستاها کم و بیش این روش تبلیغی را که با عمل همراه است ، پیشه خود ساخته اند. درعین حال عملکرد آقای بیاتی می تواند الگوی دست یافتنی برای سایر روحانیان باشد.
از خداوند متعال برای این روحانی خوش فکر و متعهد که هم اکنون دامنه فعالیت خود را به دبیرستان شهید ترابی گوگد گسترده است ، توفیق روزافزون مسئلت داریم.
ای خدا ای قادربی چند و چون واقفی بر حال بیرون و درون ای خدا ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچکس نبود روا این همه گفتیم لیک اندر بسیج بی عنایات خدا هیچیم هیچ
|