انجمن ادبی فانوس گلپایگان باشگاه گفت وگوی شاعران
فطرت شاعر سراپا جستجوست
خالق و پروردگار آرزوست
شاعر اندر سینهٔ ملت چو دل
ملتی بی شاعری انبار گل
سوز و مستی نقشبند عالمی است
شاعری بی سوز و مستی ماتمی است
شعر را مقصود اگر آدم گری است
شاعری هم وارث پیغمبری است
اقبال لاهوری
شعر شناسنامه سرزمین ما و کاخ بلندی است که به فرموده حکیم فرزانه طوس : "... از باد و باران نیابد گزند "؛ هنری عالی قدر که آرمان ها و آرزوهای انسان را به رساترین و زنده ترین زبان فریاد می زند. سرایش شعر کار آسانی نیست ؛ مویی سفید می گردد تا بیتی سروده شود و گوشه ای از جان می سوزد تا شعری کامل ساخته و پرداخته شود. شاعران ، مترجمان درد آگاه روزگار خویش اند ؛ بخصوص جهان غمگین روزگار ما به نوشداروی شعر و به شاعرانی برخورداراز زبان منطق و شعارمروت و مدارا نیازمند است، تا مرهمی بر زخم جهل و بی خردی و جراحت جنگ ها و خشونت ها باشند.
مطالعه اشعار زیبا ، تفریحی لطیف و موجب شعف و انبساط خاطر برای هر ایرانی با فرهنگ و درعین حال تسلی دهنده خاطر و درمان کننده جراحت های عاطفی اوست. از همین رهگذر خواجه حافظ شیرازی می فرماید :
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه غزل است
سفینه غزل گزیده غزلیات دلنشین شاعران فارسی گوی است که انسان را به دنیای ذوق و قریحه فرو می برد وبدین جهت تمام رفتار او دلنشین خواهد شد.
شعر اگر اعجاز باشد بیبلند و پست نیست در ید بیضا همه انگشتها یک دست نیست
قدیمی ترین سند مکتوب که در زبان فارسی وجود دارد، شعری است متعلق به ابوشکور بلخی ( سده چهارم خورشیدی ) که در آن به ابن زیاد می تازد و نشان می دهد شاعر این شعر شیعه بوده است. این سند مکتوب به ما نشان می دهد فارسی تنها زبانی در دنیا بوده که قدیمی ترین اسنادش به جای نثر، شعر است. زبان های دیگر همه با نثر و کتیبه ها شروع می شوند و به مرور رشد می کنند و در شعر تکامل می یابند ؛ اما زبان فارسی در کامل ترین شکل خود که شعر است ، متولد می شود. به همین دلیل بارها دیده ، شنیده و تجربه کرده ایم که یک آلمانی ، فرانسوی یا روسی که از زبان فارسی هیچ نمی داند ، وقتی حرف زدن یک فارسی زبان را می شنود ، به نظرش موزون و آهنگین می آید و خیال می کند او در حال شعر خواندن است ؛ چرا که زبان فارسی به موسیقی می ماند و شعر آن هم با سایر زبان ها متفاوت است. به همین دلیل در این زبان وقتی می خواهند تاریخ بنویسند ، مانند فردوسی به شعر می نویسند ، تفسیر قرآن را همچون مثنوی به شعر می گویند ، جامعه شناسی را همانند سعدی به شعر بیان می کنند و درام نویس فارسی زبانی چون نظامی گنجوی از طریق شعر، حرف و سخن خود با دیگران را در میان می گذارد.
در زبان های دیگر فردی که نتواند بخواند و بنویسد ، بی سواد مطلق است ؛ اما در زبان فارسی بسیارند کسانی که خواندن و نوشتن نمی دانند ؛ ولی حافظ اشعار شاعران بزرگ اند. ژان شاردن بازرگان و جهانگرد فرانسوی طی حضور درایران عصر صفوی "کارگری را در شهر ایروان می بیند که آجر بالا می اندازد و نغمه ای را زمزمه می کند. از همراهان می پرسد او چه می گوید؟ و پاسخ می شنود که اشعار سعدی را می خواند. شاردن از راهنمای خود سوال می کند مگر سواد دارد و متوجه می شود؟ او که خواندن و نوشتن نمی داند! " این اتفاق درست مثل این است که کارگری انگلیسی زبان و بی سواد در حال آجر بالا انداختن شکسپیر بخواند که غیرممکن است ؛ چون در این زبان و زبان های مشابه آن، باید از سطح سواد بالایی برخوردار بود تا بتوان شعر خواند و به حافظه سپرد. سیستم زبان فارسی این قابلیت را دارد که افراد بی سواد به لحاظ فرهنگی باسواد باشند و این موضوع سطح فرهنگ عمومی مردم را ارتقا داده است. به عبارت دیگر قدرت زبان فارسی به صورت شفاهی بسیار بالاتر از زبان های دیگر می باشد. از این رو قادر است دانش و فرهنگ شفاهی را از نسلی به نسل دیگر به راحتی انتقال دهد. علاوه بر آن شعر عامل اصلی تداوم این زبان هزار ساله و موجب پیوند ما با گذشته است.
اگر در پیشینه فلسفی خودمان نیزبه جستجو بپردازیم ، خواهیم دید که همواره شعر مورد توجه ویژه قرار گرفته است. از ملاصدرا گرفته تا محسن فیض کاشانی و در دوران اخیر علامه طباطبایی "ره" و امام خمینی "ره" با وجود پشتوانه ای فقهی و کلامی، برای شعر جایگاه والایی قائل بودند. این موضوع تنها به اندیشمندان ایرانی محدود نمی شود. هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی هم در تعریف شعر ، آن را بسیار عالی توصیف کرده و از مهم ترین جنبه های رابطه انسان با جهان می داند.
بدیهی است در جهان معاصر با توجه به شتاب تغییرات و سرعت تحولات ، شاعرانی موفق ترند که به ابعاد مختلفی از روابط انسانی و اجتماعی توجه نشان دهند. در این راستا مواردی مانند مشکلات زیست محیطی ، بحران سرمایه اجتماعی ، معضل فاصله گرفتن جامعه از مطالعه کتاب و مطبوعات و ... می تواند در قالب شعر منعکس شود و روی مخاطب اثر بگذارد. شاعر امروز با شاخک های حساس خود درد را کشف می کند و درک خود را از جهان بهتر با دیگران به اشتراک می گذارد و طرح پرسش می کند و در تلاش است تا وجود جهان دیگری را که نشان از فطرت انسانی دارد ، به خواننده اش یادآوری کند. استاد گرانقدر دکتر شفیعی کدکنی بر این باور است که : " شاعری ماندگار خواهد بود که نقش تاریخی خود و زمانه اش را دقیق بشناسد و بداند که در زیر پوست شهر چه می گذرد؟ مردم چگونه فکر می کنند و چه چیزی بر باور و فلسفه زندگی آنان محیط است. شاعری که قالب های زمانه را می شکند ، نقش تاریخی خود را شناخته است.
خوشبختانه شعر امروز در بطن اجتماع جاری است ، اتفاقی که به سبب فضای سایبری محقق شده و باید قدر آن را بدانیم. بر خلاف دوران گذشته که تولید پیام در دست شاعر، اما توزیع آن خارج از اختیارش بود، به لطف شبکه های اجتماعی و رسانه های نوین ، شعرمحملی قدرتمند برای انتشار و ورود به زندگی مردم پیدا کرده است. از سوی دیگر فاصله میان تولید و توزیع اشعار هم بسیار کم شده است. شاعر در صورت دلخواه می تواند شعری را که امروز سروده ، بلافاصله در اختیار مخاطبان بگذارد. این موقعیت به ویژه در مورد اشعار مناسبتی یا سروده هایی که به واسطه وقوع اتفاق خاصی سروده می شوند ، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
یکی از مهم ترین کارکردهای شعر بخصوص در عصر حاضر دامن زدن به " گفت و گو" و فراگیر ساختن آن در میان مردم است. جامعه ما ( چه در سطح نخبگان و چه در سطح عامه ) از مبانی و مهارت های گفت و گویی مناسب بهره مند نیست و به همین دلیل در موقعیت های مختلف و در سطوح گوناگون در این زمینه دچار ضعف است. از درون خانواده تا بین گروه های اجتماعی و نیز میان جامعه و حکومت در حوزه های مختلف فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و حتی اقتصادی می توان میزان محدود گفت و گو را مشاهده کرد. به عبارت دیگر هنوز گفت و گو در جامعه ما به یک ارزش یا هنجار تبدیل نشده تا ظرفیت افزایی خاصی ایجاد کند. با یک نگاه عمیق درمی یابیم که افراد و گروه ها و نهادها در درون خودشان سیر می کنند تا بیرون ! از این رو داد و ستد و تعامل لازم به سادگی شکل نمی گیرد که مهم ترین دلیل آن را باید در ضعف نهادهای مدنی جستجو کرد.
جای بسی خرسندی است که انجمن ادبی فانوس از سال 1390 تا کنون فرصتی فراهم ساخته تا استعداد علاقه مندان به ادب و شعر فارسی از طریق نقد و بررسی اشعار و آثار ادبی شان شکوفا گردیده ودریچه ای برای ترویج فرهنگ گفت و گو ایجاد شود. اینجانب که با دعوت سرکار خانم فاطمه صحت از اعضای این انجمن ، در مراسم تجلیل از شاعران گلپایگان ( روز چهارم مرداد ماه سال 1396) در تالاراندیشه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور داشتم ، از اعتماد به نفس همشهریان بخصوص نوجوانان و جوانان در سرایش و قرائت شعر به وجد آمده و به خود بالیدم . بدیهی است که یک جوان وقتی خلاقیت های فکری و آثار هنری خود را در معرض افکار عمومی قرار می دهد، ابراز هویت نموده و در دام جاذبه های پوچ بیگانگان قرار نمی گیرد. پس از خاتمه مراسم آن روز ، اعضای انجمن در نشستی صمیمی برنامه اجرا شده را جمع بندی نموده و هریک از حاضران دیدگاه های خود را بیان داشتند. نکته جالب توجه برای بنده ، حاکمیت فضای گفت و گویی در این جلسه بود. فهم دیگران ، نفی تک محوری و خود برتربینی ، رعایت اخلاق ، بها دادن به خرد جمعی ، احترام به نظرهای مخالف و ... که از الزامات گفت و گوست ، خودنمایی می کرد. اگرچه تا کنون توفیق حضور در نشست روزهای یکشنبه انجمن را به دست نیاورده ام ؛ اما تصاویر و گزارش های کانال انجمن ادبی فانوس ، تا حدود زیادی بین اینجانب و آن محافل ایجاد همدلی نموده و تداعی کننده همان فضایی است که ترسیم نمودم.
از آنجا که اصحاب فرهنگ و ادب و هنر را می توان حلقه های ارتباطی با متن جامعه دانست ، چنین رویکردهایی برای فراگیر شدن گفت و گو در میان مردم و خانواده ها بارقه ای از امید به شمار می رود. علاوه بر نشست های منظم روزهای یکشنبه، انجمن ادبی فانوس در مناسبت هایی نظیر شب یلدا، فرارسیدن نوروز، هفته فرهنگی گلپایگان ( با فراخوانی شعر گل )، برگزاری سوگواره واقعه عاشورا، بزرگداشت شهدای دفاع مقدس ومدافعان حرم ، یادبود شهدای حادثه پلاسکو و ... با برپایی مراسم شعرخوانی، پیوند خود و مردم را تحکیم بخشیده که در همین راستا شاهنامه خوانی با هدف پاسداری از فرهنگ کهن و اصیل ایرانی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. خوشبختانه این نشست ها به اتاق انجمن در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی محدود نشده و دامنه آن به فضاهای حومه شهرستان نظیر ارگ گوگد و ... نیز کشیده شده و جالب تر این که بنا به گفته دبیر محترم انجمن سرکار خانم نفیسه کریمی ، مردم شریف گلشهر تقاضا کرده اند تا در مکان های عمومی آن سامان هم چنین محافلی برپا گردد. این مطالبه مسرت بخش نشانگر آن است که مردم فهیم شهر و روستا برای دستیابی به فردایی بهتر ، در کنار درخواست های مادی نیاز به هنر وادبیات را نیز احساس می کنند. بدون تردید فراگیر شدن هنرهایی مانند شعر ، تئاتر ، موسیقی و ... در بخش های مختلف به امنیت روانی ، آرامش و ایجاد امید در میان شهروندان کمک موثری خواهد کرد. از این رو باید همت بلند گردانندگان این انجمن را ستود که در حد توان خود مسیرتوسعه فرهنگی را حتی در مناطق روستایی هموار می سازند. با توجه به مطالبی که بیان شد ، شایسته است از انجمن ادبی فانوس گلپایگان به عنوان باشگاه گفت و گوی شاعران و یک سازمان مردم نهاد فرهنگی (NGO) یاد کرد که از متن جامعه و مردم برخاسته و قادر است در نهادینه کردن فرهنگ در میان همشهریان ایفای نقش کند.
خاطرنشان می سازم که کانال تلگرامی انجمن فانوس گلپایگان به آدرس
بهترین و درعین حال ساده ترین راه برای آشنایی با فعالیت این نهاد فرهنگی است. با تقدیر از اعضای محترم انجمن ادبی فانوس و دست مریزاد به آنان و با امید به ثبات مدیریت این کانون فرهنگی ، ازخداوند متعال موفقیت هرچه افزون ترشان را مسئلت می نماییم.
لازم میدانم که برای تکمیل این نوشتار اشاره ای به گذشته های دور و نزدیک گلپایگان از باب شعر و ادب فارسی داشته باشم و یاد و خاطره تمامی عاشقان فرهنگ و ادب فارسی این دیار را یادآوری نمایم چرا که سرزمین گلپایگان مهد شاعرانی بوده است که بیش از 900 سال قبل تا به امروز در این سرزمین زاده گشته اند و آثارشان در منابع ادبی و مکتوبات تاریخی ثبت گردیده است . کتاب ارزشمند"گلپایگان در آئینه تاریخ" تالیف شادروان "فیروز اشراقی"به معرفی این عاشقان ادب و فرهنگ گلپایگان پرداخته که در ذیل اشاره ای به نام آنها شده است و لازم است با مطالعه کتاب مذکور با آثار این شعرا آشنا گردیم
ابن ماکولا (از اهالی روستای ماکوله) که اشعاری به زبان عربی دارد(سالهای419تا430 قمری) ، نجیب الدین جرفادقانی(اواخر قرن ششم)، ابواشرف ناصح بن ظفر جرفادقانی از شعرای دوره سلجوقی ، میرزا علیخان گلپایگانی از شعرای اواخر دوره صفویه، ملاسیری جربادقانی، عالی گلپایگانی، فضلی گلپایگانی ، بهرام گلپایگانی،
میرحیدر شگونی گلپایگانی، گلشن گلپایگانی، میرعین علی گلپایگانی، ملامهدی شعله گلپایگانی، اکبر جرفادقانی، امین گلپایگانی، خاشع گلپایگانی، جوری گلپایگانی، محمد یوسفی گلپایگانی،حجابی گلپایگانی،عتابی گلپایگانی، ملاگنجی گلپایگانی،یوسف گلپایگانی، کوسه گلپایگانی، قانع گلپایگانی،میراسماعیل گلپایگانی، سراجای گلپایگانی،میرزاابراهیم گلپایگانی، مدهوش گلپایگانی، میرزا محمد آیت ، مقبل گلپایگانی، میرزا علیرضا گلپایگانی،میرزا اجمد مخمور، محمدحسن احسن گلپایگانی، محیط گلپایگانی،اسیری گلپایگانی،سیدمرتضی قتیل گلپایگانی،سیدمحمدطایر گلپایگانی، شهپرگلپایگانی، محمدابراهیم گلپایگانی، سیدحسین نظیر گلپایگانی، طائف گلپایگانی، ملا افسری وانشانی ، ملامحمدزمان گلپایگانی ، سیدجمال الدین گلپایگانی، محمدباقر ادیب ، مداح صفائی گلپایگانی، امیری معظمی، میرزا غلامحسین(پریشان) گلپایگانی، میرزا محمد اشراقی (اعتضاد) آیت اله ملامحمد جواد صافی گلپایگانی، آیت اله شیخ علی صافی گلپایگانی، آیت اله آقا سیدمحمدحسن امام جمعه، میرزا محمدباقر اعتماد پریشان، شهاب الدین لاهوتی، آیت اله حاج آقا ریحان نخعی، محمد ادیب زاده، آیت اله شیخ لطف اله صافی گلپایگانی، حاج شیخ علی قرنی گلپایگانی، حجت الاسلام حاج غلامحسین محمدی گلپایگانی،حاج ملامحمدحسن شهیدی، حاج شیخ عباس صافی گلپایگانی، حاج آقا محسن صافی گلپایگانی، صبوحی جرفادقانی، حسن ادیب زاده اشراقی، عباس سرمدی گلپایگانی، و همچنین از بانوان شاعره همچون "صاحب جان خانم جوادی" که دارای طبعی و ذوقی در شعر بوده است و ده ها شاعر و شاعره دیگر از شهر عزیزمان که ذکر نام همگی در این مختصر نمی گنجد در کتاب مذکور از کمالات و آثارشان به اختصار و اغلب به تفصیل آمده است
سرکار خانم "اکرم صدرایی"ازدیگر بانوان شاعره فرهنگی این سرزمین است که آثارش را به شکل مکتوب و در نرم افزارها و فضای مجازی مشاهده می کنیم و جهت زینت بخشیدن به این نوشتار یکی از فایل های صوتی ایشان را جهت استفاده شما دوستداران شعر و ادب خدمتتان تقدیم می داریم
همچنین شادروانان استاد حسن نوربخش ، استاداحمد جهانبخشی ، استاد جواد غیاثی، استاد محمد لاهوتی ،و همچنین آقایان ، استاد محمد علی سعیدی و استاد ابوالقاسم طالبی ، و ... که رد پای آنان در بارور شدن این جریان ارزشمند فرهنگی ، مشهود است ، به نیکی یاد کرده و باور داشته باشیم که میراث ادبی این پیشکسوتان سرمایه بزرگی برای فرهنگ زادگاه ما به شمار می رود؛ زیرا همانند سایرشاعران هرکدام به سهم خود " دنیا را به جای تفسیر، تسخیر نموده اند." یاد و نام شان پاینده باد.
ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ
کاینچنین سرسبزی ما پایکوبان شماست!
از تبارِ دیگریم و از بهارِ دیگریم
میشویم آغاز ازآنجایی که پایانِ شماست!
شفیعی کدکنی