روزنامه اعتماد به مناسبت روز جهانی حفاظت از گیاهان (28 اردیبهشت) گزارشی به قلم اردشیر منصوری منتشر کرده است که به وضعیت سبزیهای کوهی می پردازد.
به گزارش عصرایران؛ با بارندگیهای خوب امسال اغلب مناطق کوهستانی از جمله دامنه های کوه های تهران از انواع سبزی و علف های کوهی پوشیده شده است. این گزارش به ما میگوید که چرا نباید این سبزی های کوهی را بچینیم و یا از دست فروش هایی که مثلاً در میدان قدس یا پل تجریش بساط کردهاند، خریداری کنیم. اعـــتماد: مــثل بسیـاری از مناسبتهای تقویم، یک روز هم به نام حفاظت از گیاهان نامگذاری شده است. روز 28 اردیبهشت به این مناسبت اختصاص یافته است و در همین راستا یادداشت زیر را میخوانید.
طبیعتگردان، کوهنوردان، کوهنشینان و ساکنان روستاهای مجاور مناطق کوهستانی، گروهها و باشگاههای کوهنوردی، تورگردانها و فروشندگان سبزیجات! درباره چیدن و خرید و فروش گیاهان کوهی قدری تامل کنیم.
بسیار شگفتآور است که در برابر انقراض گونههای مختلف گیاهی ایران اینگونه سکوت فراگیر است؛ از بخش دولتی، شامل سازمانهای منابع طبیعی و محیطزیست گرفته تا سازمانهای غیردولتی و ان.جی.اوها.
در سالهای اخیر درباره تهدید حیات جانوران کمابیش حساسیتهایی برانگیخته شده است، یعنی کشتن یا صید و فروش یک شاهین یا روباه یا خرس یا گربه وحشی جرم است و برای آن مجازات تعیین شده است، اما برای گیاهان چه!
البته برای قطع درختان جنگلی و خرید و فروش آنها قوانینی وجود دارد، اما گویی گیاهان علفی کوهستان (ریواس، والک، سیرکوهی، ترهکوهی، آویشن و گل ختمی و مانند آن) به فراموشی سپرده شدهاند، در حالی که نقش آنها در زنجیره اکوسیستم بسیار حساس و حیاتی است.
مشاهدههای تاسفبار
1- کوهنوردانی حتی با تحصیلات عالی که در صعودهای ورزشی، پلاستیکهای دستی و گاه کولهای را پر از گیاهان کوهی کردهاند!
2- مردان و زنانی پا به سن گذاشته که عاشق بو و مزه سبزی کوهیاند و شناختشان از این گیاهان که مزیت آنان نسبت به نسل جوان است، گویی به آنها جواز میدهد که کیسه به دست، هرجا نشانی از این گیاهان یافتهاند، بدانجا بشتابند و آنها را برای مصرف شخصی یا حتی هدیه به فامیل و دوست بکنند.
3- جوانانی ورزیده و غالبا اهل شهرستانهای محروم، که برای کسب درآمد به کوهستانهای استان خود و سپس استانهای همجوار و در سالهای اخیر حتی مناطق کوهستانی اطراف پایتخت عزیمت میکنند و گونیگونی سبزی کوهی را میکنند و لابد این را حداقل سهم خود از مملکتی میدانند که برای اشتغال آنها فکری نکرده است.
4- همشهریهای خوشسلیقه و با ذائقه طبیعی که اگر خود اهل کوه و کندن نیستند، اما مشتری دستفروشها و مغازههای سبزیفروشی عرضهکننده این آخرین بقایای طبیعت رو به زوالند.
دوباره بهار و این صحنههای غصهبار؛
از کنارههای جادههای بینشهری، بهویژه جادههای مناطق کوهستانی، تا مغازههای عطاری و سبزیفروشی شهری و در سالهای اخیر در پیادهروهای پرجمعیت و میدانهای کلانشهرها که انواع سبزیهای کوهی تاراج رفته به فروش گذاشته شدهاند و شهروندان خوشذائقه و طبیعتپسند که حتی شاید با نیتخیر میخواهند حامی کسبوکارهای کوچک آن دستفروشان باشند.
البته نمیتوان با کمال تاسف، منکر آن بود که گسترش بیکاری، عامل تشدید هجوم به مناطق طبیعی و غارت ذخیره گیاهی کوهستان است و در سالهای اخیر، جوانان مظلوم و جویای کار، شاید برای تامین حداقل مایحتاج خانوار، در نبود شغل مناسب، بدین کار روی آوردهاند، اما آیا این همه ماجراست؟ شاید چشم به فاجعهای بستهایم!
بیایید با تخصیص چند دقیقه زمان، در این مساله درنگ کنیم.
پرسش الف) آیا این مقدار حساسیت به گیاهان کوهستان غیرعادی است؟
در چندین هزار سال اخیر انسانها از طبیعت استفاده میکردهاند؛ ایرانیان نیز از گیاهان طبیعی برای مصارف غذایی و دارویی بهره میگرفتهاند، چرا ناگهان این مقدار حساسیت از سوی دوستداران محیطزیست یا طبیعت روا داشته میشود؟
الف-1) به نظر میرسد هیچکس نیست که تحمل طبیعت و در اینجا ظرفیت گیاهان علوفهای و بهاصطلاح سبزی کوهی را برای بازتولید بینهایت بپندارد، توان طبیعت برای بازپروری خود حد و نهایتی دارد. کمتر از یک قرن پیش، جمعیت ایران کمتر از 10 میلیون نفر بوده است.
با آن تعداد جمعیت، اگر حتی نیمی از جمعیت ایران مصرفکننده گیاهان کوهی بودند، یعنی 5میلیون نفر، شاید اشکالی در کار نبود، اما اکنون جمعیت ایران بیش از 80 میلیون نفر است، اگر حتی نیمی از این جمعیت بخواهند نیمی از مقدار مصرف یک قرن پیش را داشته باشند، نتیجه میشود چهار برابر فشار به طبیعت.
خوب است قبل از هر بار مصرف از طبیعت به این فشار مضاعف بیندیشیم.
الف-2) گستردگی صنعت و تکنولوژی مدرن، فشار مضاعفی را به مناطق طبیعی وارد آورده است. آلودگیهای متعدد هوایی و آبی و خاکی طبیعت را شکننده کرده است.
چیزی به نام «تغییر اقلیم» و «گرمایش جهانی» زیست گونههای مختلف گیاهی و جانوری را با مخاطرات فراوان روبهرو کرده است.
در این شرایط معلوم نیست ریشه و ساقه و دانه و کلا بقایای گیاهانی که در معرض آسیب ناشی از کنده شدن قرار گرفتهاند، بتوانند به آسانی گذشته که شرایط طبیعی بود دوباره فرصت ترمیم و رشد و تکثیر پیدا کنند. در این صورت مصرف آخرین بقایای گیاهان موجود در طبیعت، به معنای گام برداشتن در مسیر انقراض گونههاست.
الف-3) اگر به چشم غذا هم به بسیاری از گیاهان و در اینجا سبزیهای کوهی نگریسته شود، رواست آنها را غذای گونههای جانوری طبیعت بدانیم که ما انسانها بهدلیل رشد بسیار زیاد جمعیت، فضا را برای زیست آنها هر روز تنگ و تنگتر میکنیم.
گسترش شهرها و زیستگاههای انسانی به معنای محدود شدن مستمر زیستگاههای طبیعی جانوران است.
حال که بیشهزارها، کنارههای رودخانهها و دشتهای محل رستن گیاهان را تا ارتفاع 1800 و 2000 متر، رسما زیر بار سازههای شهری بردهایم و فرصت تغذیه و زندگی را از هزاران جانور کوچک و بزرگ گرفتهایم، آیا روا نیست این مختصر گیاه باقیمانده را سهم آن جانوران بینوا بدانیم؟
آن سبزی کوهی غذای آن شته است و آن شته غذای آن کفشدوزک و آن نیز به نوبه خود غذای جوندگانی که قرار است غذای جوجههای یک شاهین کوهستانهای البرز شوند. روا نداریم که با تعرض به گیاهان طبیعت، نسل آن شاهین زیبا و دیگر انواع جونده و پستاندار و پرنده کوهستانهای ایران منقرض شود.
الف-4) آیا از خود پرسیدهایم چرا در مناطق طبیعی و نقاطی غیر از مزارع که انسان در آن کشت میکند، اثری از گونههایی مانند گندم و جو و برنج و نیز پرتقال و هلو و گیلاس و مانند این دانه و میوهها نیست؟
پاسخ روشن است؛ با ازدیاد تدریجی جمعیت انسانی، انسان تا آنجا که توانست از طبیعت بکر تغذیه کرد، تا آنجا که نسل آن گونهها در طبیعت منقرض شد، سپس انسان به کشاورزی آن گونهها در نقاط تحت قلمرو خود در حاشیه روستاها و شهرها پرداخت.
انسان خود از این گونهها به وسیله تکثیر غیرطبیعی برخوردار شد، اما موجبات انقراض این گونهها را در طبیعت فراهم کرد.
حال ای کوهنورد عزیز و دوستدار طبیعت! روا میداری تا آیندهای همچون یک دهه دیگر، نسلِ به اصطلاح سبزی کوهی و ریواس و پونه وحشی و آویشن در کوههای ایران منقرض شود، اما در عوض شما چند وعده از این معطرهای نازنین تناول فرمایید؟
کوهنوردان باتجربه حتما تایید میکنند تا همین 20 سال و 10 سال پیش، با چند ده متر بالا رفتن از ارتفاعات اطراف تهران، انواع ریواس و پونه و آویشن قابل مشاهده بود، اما امروزه باید در دوردستها این خوشبوهای حیاتافزای طبیعت را یافت! روند کم شدن این گونهها آیا هشداردهنده نیست؟
پرسش ب) براساس آنچه گفته شد، پس حق انسان برای برخورداری از گیاهان طبیعی چه میشود؟
ب-1) بگذاریم نصیب ما از این زیباهای روحافزا قدری تماشا و بهرهگیری از رایحه دلانگیزشان باشد نه بلعیدن آنها به قیمت نابودیشان.
اگر حق ما بهرهگیری از طبیعت باشد، باید چیزی باقی بماند تا درباره حق، نسبت به آن بتوان سخن گفت یا نه؟ اینگونه که اکنون طبیعت مصرف میشود، چیزی از آن نمیماند تا نوبت به سخن گفتن از حق کسی درباره آن برسد.
ب-2) اگر حق ماست که سبزی کوهی و آویشن و گلگاوزبان و بابونه و گل ختمی داشته باشیم، جا دارد به کشاورزی این گونهها مبادرت کنیم، نه کندن آنها از طبیعت.
چه نیکو است که کارآفرینان بخش خصوصی با راهنمایی سازمانهای مسوول مانند منابع طبیعی، زراعت این گونهها را پیش از انقراض کاملشان در دستور کار قرار دهند، در این صورت هم برای جوانان جویای کار که از سر اضطرار به غارت زیستگاههای گیاهان کوهی دست میبرند، کمک کردهاند و هم به نیاز مصرفکنندگان این گیاهان پاسخ دادهاند.
ب-3) ممکن است با تسامح فراوان، بتوان از چیدن چند برگ گیاه در کوهستان اغماض کرد، اما در این باره خوب است اصول زیر مدنظر قرار گیرد:
ب-3-1) مراقبت شود که به هیچوجه به ریشه گیاهان آسیب نرسد؛
ب-3-2) به یاد بماند که بسیاری گیاهان از طریق دانه تکثیر میشوند، در این صورت پیش از رشد کامل و دانهریزی نباید ساقه اصلیشان کنده شود؛
ب-3-3) در بهرهگیری اصولی از این گیاهان همواره باید به یاد داشت که جمعیت انسانی روزبهروز زیادتر میشود و از آن سو از گستره طبیعت کاسته میشود و گونههای مختلف گیاهی و جانوری در معرض تهدید و حتی انقراضند، بنابراین در آن مصرف حداقلی نیز اندازه نگاه داشته شود.
ب-3-4) همواره به یاد داشته باشیم که هرگونه استفاده از گیاهان طبیعی به معنی کاستن از سهمیه غذایی جانوران کوهستان است، بنابراین از مناطقی که فقر پوشش گاهی محسوس است، از مصرف همان مقدار اندک پرهیز شود.
ب-3-5) آن مقدار بهرهگیری اندک، فقط برای پاسخ به علایق و ذائقه فردی باشد، به هیچ روی با نگاه کسبوکار به گیاهان طبیعی نگاه نشود. باوجود خشکسالی و اثرات تغییر اقلیم در ایران، فقر گیاهی منابع طبیعی بسی بیش از آن است که پیوند خوردن آن با کسبوکار روا باشد، بنابراین از هرگونه خرید و فروش گیاهان طبیعی که مستقیم از طبیعت استحصال شدهاند و محصول کشاورزی نیستند، پرهیز شود.