آخرین به روز آوری سایت دوشنبه ۵ آذرماه ۱۴۰۳

نمایی از مسجدجامع گلپایگان سال 1380 - محمود نیکنامی



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



نقش گلوتاتیون دربدن و داروهاو مواد موثر برآن


نمادی شایسته در آیینه فرهنگ گلپایگان - دکتر ابراهیم جعفری


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


خانه ها و کوچه باغ های دیدنی حسن حافظ











پلي بين كوير و دشت

معلمي كردن? زندگي كردن است اين زندگي را بايد فهميد و دوست داشت
بايد هر لحظه و هر آن به تجربه نشست. بايد چون ?ماهي?‌ در اين رود پرخروش هستي ساز حركت كرد و يك دم از مزمزه ي اين زمزم زلال غافل نماند.
براي پايداري اين زندگي? بايد هوشيارانه ?دم? زد.
كار معلمي را نبايد دست كم گرفت. اين هنر هزار رسم و آيين دارد كه سر لوحه‌ي همه‌ي آن‌ها ?عشق? است. بايد نخست اين هزار نكته‌ي باريكتر از مو را به خاطر سپرد و تجربه كرد‌? آنگاه به زيور زيباي معلمي آراسته شد.

استاد علي‌اكبر جعفري

?

موي سپيد را فلكم رايگان نداد????????????? اين رشته را به نقد جواني خريده ام

معلمي كردن ? زندگي كردن است اين زندگي را بايد فهميد و دوست داشت
بايد هر لحظه و هر آن به تجربه نشست . بايد چون ? ماهي ?‌ در اين رود پرخروش هستي ساز حركت كرد و يك دم از مزمزه ي اين زمزم زلال غافل نماند .
براي پايداري اين زندگي ? بايد هوشيارانه ?دم? زد .
كار معلمي را نبايد دست كم گرفت . اين هنر هزار رسم و آيين دارد كه سر لوحه‌ي همه‌ي آن‌ها ?عشق? است. بايد نخست اين هزار نكته‌ي باريكتر از مو را به خاطر سپرد و تجربه كرد‌? آنگاه به زيور زيباي معلمي آراسته شد.

زنگ اول : ‌رياضي !!

معلم : تو بگو ببينم ! تو شاگرد جديد هستي ?
دانش آموز : خانم ! ما ?
- بله ? بله ... خودت ! فرق لوزي و متوازي الاضلاع چيه ?
- فرقش اينه كه ...
- ( با عصبانيت ) پس چرا بلند نمي شي ? از كجا اومدي ?
بچه ها : خانم ! ايشون پاشون ... پا ...
- ساكت ! مگه از شماها پرسيدم ? ( روبه دانش آموز جديد ) : حرف بزن !
- ( با ترس ) ما ... خانم ! از ... اهواز ... اومديم ...
- پس چرا هنوز ياد نگرفتي موقع جواب دادن بلند بشي !?‌
- چون خانم ! ما ... پا ...
- (با فرياد) .... باز همين طور نشسته ! مگه تو نمي فهمي دختر ! پاشو بايست و حرف بزن !
بچه ها با ناراحتي : آخه خانم ! ايشون پا ... قطع ...
- ( با عصبانيت) گفتم ساكت ! مگه خودش زبون نداره ? بذارين ببينم چي مي گه
- ( رنگش پريده و مي خواهد گريه كند ) : ما ... خانم ... پامون ... توي بيمارستان ...
بچه ها ( با دلسوزي )‌ : خانم نمي تونه ... نداره .... نداره ...
- مگه نگفتم ساكت !‌ ( روبه دانش آموز ) پس چرا صدات در نمياد ?
- ( با گريه ) :‌ خانم ... ما ... ما پا نداريم ... خانم !
- ( با ناراحتي )‌ :‌ عجب ! خب زودتر مي گفتي دخترجون! من معذرت مي خوام. واقعا معذرت مي خوام . (‌رو به بقيه بچه ها ) مگه شماها لال بودين?! خب يك كلام مي‌گفتين دوست جديد تون اين طوريه... چقدر شماها بي فكر هستين!
- بچه ها ( با اعتراض )‌ :‌ ا? ... خانم ما گفتيم ... گوش نمي كردين ... هي گفتين ساكت ! ما گفتيم ... شما ... هي ...
- كافيه ! دليل نيارين ! تقصير شماهاس كه به من اطلاع ندادين . خب من از كجا بدونم ? ! خب شماها بايد بگين ديگه ... ( روبه دانش آموز معلول ) اسمت چپه دخترجون ?
- فرشته
- من واقعا معذرت مي خوام ... ولي تقصير من نبود ... تقصير ايناس !!

******
دل سوخت تمام از غم و آهي نكشيديم???????????? آتش چو برافروخته شد دود ندارد

دل همچون آيينه ي فرشته شكست و با سينه اي مالامال از درد و رنج سكوت كرد.
به راستي مقصر كيست ? يقينا? بچه ها بي تقصيرند .
آيا مس?ولين آموزشگاه نبايد معلمين را از موقعيت و وضعيت جسمي دانش آموزان جديد آگاه كنند?‌ آيا بهتر نبود معلم به جاي اولين پرسش از فرشته (فرق بين لوزي و متوازي الاضلاع) ضمن احوالپرسي ? اطلاعاتي كلي راجع به دانش آموزان جديدش به دست آورد ? راستي از جلسات مشترك اوليا و مربيان چه خبر? آيا يكديگر را مي شناسند ?
?

زنگ دوم : ادبيات فارسي !!

بچه ها ! صبحتان به خير ? سلام
?درس امروز ? فعل مجهول ? است
? فعل مجهول ?‌ چيست ? مي دانيد?
‌ نسبت ? فعل ?‌ ما به ? مفعول ? است
***********
در دهانم زبان ? چو آويزي
در تهيگاه زنگ مي لغزيد
صوت ناسازم آن چنان كه مگر
شيشه بر روي سنگ ? مي لغزيد
***********
ساعتي داد آن سخن دادم
حق گفتار را ادا كردم
تا زاعجاز خود شوم آگاه
? ژاله ? را زان ميان صدا كردم
***********
ژاله از درس من چه فهميدي ?
?پاسخ من سكوت بود و سكوت
د? جوابم بده ? كجا بودي
رفته بودي به عالم هپروت ?
***********
خنده ي دختران و غرش من ريخت
بر فرق ژاله چون باران
ليك او بود غرق حيرت خويش
غافل از اوستاد و از ياران
***********
خشمگين ? انتقام جو ? گفتم :
بچه ها ! گوش ژاله سنگين است
دختري طعنه زد كه نه ? خانم !
درس در گوش ژاله ياسين است !‌
***********
بازهم خنده ها و همهمه ها
تند و پيگير مي رسيد به گوش
زير آتشفشان ديده ي من
ژاله ? آرام بود و سرد و خموش
***********
رفته تا عمق چشم حيرانم
آن دو ميخ نگاه خيره ي او
موج زن در دو چشم بي گنهش
رازي از روزگار تيره ي او
***********
آنچه در آن نگاه مي خواندم
قصه‌ي غصه بود و حرمان بود
ناله يي كرد و در سخن آمد
با صدايي كه سخت لرزان بود :
***********
? فعل مجهول ? فعل آن پدريست
كه دلم را ز درد پرخون كرد
خواهرم را به مشت و سيلي كوفت
مادرم را از خانه بيرون كرد
***********
شب دوش از گرسنگي تا صبح
خواهر شيرخوار من ناليد
سوخت از تاب? تب برادر من
تا سحر در كنار من ناليد
***********
از غم آن دو تن ? دو ديده ي من
اين يكي اشك بود و آن خون بود
مادرم را دگر نمي دانم
كه كجا رفت و حال او چون بود
***********
گفت و ناليد و آنچه باقي ماند
هق هق? گريه بود و ناله ي او
شسته مي شد به قطره هاي سرشك
چهره ي همچو برگ لاله ي او
***********
ناله ي من به ناله اش آميخت
كه غلط بود آنچه من گفتم
درس امروز قصه ي غم توست
تو بگو ? من چرا سخن گفتم ?
***********
? فعل مجهول ?‌ فعل آن پدريست
كه تو را بي گناه مي سوزد
آن حريق هوس بود كه در او
مادري بي پناه مي سوزد
***********

اكثر ما باغبانان گلزار احساس و انديشه از شرايط زندگي و خانوادگي گلهاي معطر كلاس خود بي خبريم . چرا ?

زنگ سوم : هندسه

صبح يكي از روزهاي اسفندماه 1354 بود . زنگ دبيرستان به صدا درآمد و من به همراه د انش آموزان راهي كلاس شديم . آن عزيزان دلبند با لطف هميشگي خويش چشم در چشمان من دوخته بودند . موضوع درس آن ساعت هندسه بود. مطابق طرح درسي كه قبلا? ‌تهيه كرده بودم . گفتم : لطفا? مسا?ل و تمرينات خود را آماده كنيد تا بررسي كنم . عجيب بود هيچ كدام حركتي نكردند . انگار سخن مرا نشنيده بودند .
- چرا تمرينات و مسا?ل را روي ميز نمي گذاريد تا بررسي كنم ?
باز هم سكوت ? سكوتي تو?م با رنج و دلهره از اينكه من ناراحت شده ام و من بدون تحقيق با كلاسم و شاگردانم قهر كردم . صندلي را نزديك در ورودي قرار دادم . به طوريكه نيم نگاهي به كلاس و نيم نگاهي به بيرون داشتم . سكوتي سنگين بر فضاي كلاس حاكم شده بود . چند دقيقه اي بدين منوال گذشت و من خسته و درمانده و پشيمان از تصميم عجولانه و بدون تحقيق خويش منتظر بودم مدير با معاون دبيرستان از آنجا گذر كرده وساطت كنند . خبري نشد . داشتم كلافه مي شدم . من كه در طول ساعت كلاس سعي مي‌كردم لحظه اي از وقت دانش آموزان تلف نشود . اكنون نزديك 10 دقيقه است احساس بيهودگي مي كنم . با خود گفتم : يارب از ابر هدايت برسان باراني . دعايم مستجاب شد. زيرچشمي ديدم او كاغذي حاضر كرد و مطلبي نوشت و بدون هيچ توضيحي به دست من داد و نشست .
? آقاي جعفري سلام ? شما آمده ايد تا پلي باشيد بين كوير و دشت ? تا شاگردانتان را از كوير جهل و گمراهي به دشت پر گل و ريحان علم و آگاهي رهنمون باشيد . زنهار ! اين پل را خراب نكنيد.?
خواندم و خواندم و گريستم و بارها گريستم . اين بار او پل شده بود تا مرا از غرور و خودخواهي و تصميم شتابزده ام برهاند و به متانت و خويشتن داري و تحقيق رهنمون شود . بعد از تحقيق بر من معلوم شد . عذر آنان موجه بوده و به خاطر امتحان ساعت بعد و عدم هماهنگي نرسيده بودند تمرينها را حل كنند و مجال گفتگو با مرا قبل از كلاس نيافته بودند . اكنون قريب 33 سال از آن واقعه مي گذرد و من هر وقت به كلاس مي روم با خود زمزمه مي كنم كه :
? ما معلمين آمده ايم تا پلي باشيم بين كوير و دشت .... ?

منابع
در مكتب تجربه : حميد گروگان - گنجواره ي سهيلي : مهدي سهيلي و ...

علي اكبر جعفري تابستان 1387

اين مطلب تاکنون 8363 بار مشاهده شده است.
مطالب مرتبط با استاد علي‌اكبر جعفري

سیمای فرزانگان- مروری بر زندگی هنری استاد اکبر گلپایگانی
سیمای فرزانگان 14- استاد رضا خوشنویسان الگویِ نظم و ادب و متانت
سیمای فرزانگان- استاد مرتضی شهیدی روایتگر عرفان و ادب فارسی
رُشدیه و مدارس جدید
دبیرستان گوگد و روایت عشق - استاد علی اکبر جعفری
شعله ی امید.
سیمای فرزانگان- زنده یاد آقای حسن موسوی معلم عشق و معرفت - استاد جعفری
جوجه اردک زشت
سیمای فرزانگان (13) - استاد پروفسور دکتر محمد حسن خالصی
سیمای فرزانگان12- ( زنده یاد استاد عبدالحسین مصحفی )
سیمای فرزانگان 11 - استاد دکتر مظاهر مصفا
سیمای فرزانگان(10) - پروفسور فضل الله رضا
سیمای فرزانگان (8) - دکتر محمد ابراهیم صافی
یادی از دکتر غلامحسین مصاحب . به مناسبت هفته ی جهانی ریاضیات
" پائیز " بهار عارفان عاشق
پرواز.
شاد بودن هنر است
در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم) انقلاب آمریکا
در آیینهِ تاریخ (قسمت دهم) انقلاب صنعتی اروپا و پیامدهای آن
سیمای فرزانگان 1 - دکتر علی عمیدی
پاسخ به معماهای هندسی(1)
پروفسور مریم میرزاخانی، ذهن زیبا، اندیشه پویا، فروتن و شکیبا
در آیینه تاریخ (قسمت نهم) - عصر روشنگری، ادامه دوران رنسانس در شرایطی تازه
در آیینه تاریخ (قسمت هشتم) رنسانس کشف دوباره انسان و جهان
در آیینه تاریخ (قسمت هفتم)-سده‌های میانه ، انجماد فکری و حاکمیت تمام عیار کلیسا
برف نو برف نو سلام سلام
صبح صادق ندمَد تا شب یَلدا نرود
در آیینه تاریخ (قسمت ششم) -اساطیر یونان و آثار حماسی هومر
در آیینه تاریخ (قسمت پنجم) - ارسطو بنیانگذار منطق
در آیینه تاریخ (قسمت چهارم) افلاطون معمار اصلی فلسفه سیاسی
در آیینه تاریخ (قسمت سوم) سقراط
یونان و روم باستان (قسمت دوم)
یونان و روم باستان ( بخش اول )
قلم، نگارنده اندیشه بر کاغذ
دانش برترین شرف آدمی است
خانه تکانی
فرزند زمان خویشتن باش
پشت صحنه حضور استاد علی اکبر جعفری در برنامه زنده سیمای خانواده
سیمای فرزانگان (7) - مروری بر زندگانی استاد بزرگوار، معلّم و خیّر والامقام محمد مهدی صحت
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش دوم
فرهنگ ، نظم ، قانون - بخش اول
سیمای فرزانگان(6) - شادروان استاد سید حسن نوربخش(دبیر)
نیلوفری در سایه سار بید
مصاحبه دانش آموزان با استاد علی اکبر جعفری
نشانی نوروز
یک کهکشان ستاره (بخش اول) حکیم ابوالقاسم فردوسی )
سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی
یلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
سیمای فرزانگان گلپایگان - دکتر علی عمیدی
لبخند
تکنولوژی واحساس
داستان يک زندگي
رفتارهاي مخرب مغز
قورباغه ها
یاد باد آن روزگاران ياد باد
تاشقایق هست زندگی باید کرد
انسان‌ها...
يلدا شب گرم مهربانان جاودان باد
شب چله (یلدا) شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی
پلي بين كوير و دشت
پرستوها به لانه بر می‌گردند
سخنان پیام آور کربلا حضرت زینب(س) در مجلس یزید
رنگين کمان آرزوها
زندگی درعصر رايانه
سیمای فرزانگان (5) - مرحوم استاد منوچهر خالصی
سیمای فرزانگان (4) - مهندس علیقلی بیانی ، فرزانه‌ای از جنس آب
سیمای فرزانگان(3) - دکتر فضل الله اکبری
عشق و دوستي
وصيت داريوش به خشايارشا
زيبايي‌هاي رياضي: فراكتال‌ها
سیاه چاله های ریاضی
زيبايي‌هاي رياضي - كاشي‌هاي خود پوشاننده
سرگذشت عدد "پی"
استاد پرویز شهریاری اندیشمند و ریاضیدانی عاشق بود
معلم و شاگرد
سیمای فرزانگان 2 - شادروان استاد علی وکیلی
سيماي فرزانگان ۱ - دكتر علي عميدي
رمز و راز جاودانگی
انسان محور توسعه است
ماه و پلنگ
معلم قافله‌سالار عشق است (3)
معلم قافله‌سالار عشق است (2)
معلم قافله سالار عشق (1)
بر فراز کهکشان‌ها
لهجه‌ي گلپايگاني شكر است
آواي چلچله‌ها
گلبانگ توحيد در طلوع شقايق
از سكون مرداب تا خروش دريا
بين مرگ و زندگي
چارلی چاپلین به راستی یک معلم بزرگ است



نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيک:
سايت يا وبلاگ:
متن پيام:
تصوير امنيتي:


19:34   20 مهر 1387

سال ها ست عاشق تدریس ریاضیم زمانی شاگرد کلاس اقای جعفری بودم

14:30   13 بهمن 1387
سیدمحمد اطیابی
سلام علیکم خدمت دبیر محترم ریاضیات جدید درسال 1358و1359عرض ادب واحترام دارم جنا ب آقای جعفری امیدوارم حال شما خوب باشد.اینجانب سیدمحمداطیابی متولد وانشان وساکن درمشهد شاگرد سابق شما اکنون درمقطع متوسطه -دوره ÷یش دانشگاهی مدرس درس معارف اسلامی هستم ودرجوارحرم رضوی دعاگوی شما میباشم . ارادتمند:سیدمحمداطیابی.

24:8   24 بهمن 1387

از استاد جعفری ممنونم که من را عاشق ریاضی کردند (فقط طی سه جلسه) یکی از شاگردان کوچک شما

آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |