آخرین به روز آوری سایت یکشنبه ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳

گلها و سبزیجات بهاری در ارتفاعات گلپایگان -موسیر ، لاله ، مرزنجوش ، شوید



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



دارو درمانی تعدادی از بیماری های گوارشی


پوشاک (برند)


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


ویدئوی مناره سلجوقی گلپایگان

مناره سلجوقی گلپایگان که از آن به عنوان بلندترین مناره آجری نام می برند ، گویی امتداد پیشینه کهن این خطه را برابر دیدگان هر هنر دوستی آشکار می کند این بنا که به عنوان بلندترین مناره آجری سلجوقی قرن پنجم هجری قمری ایران از آن یاد شده با قدمتی حدود 900 سال همچنان در برابر عوامل طبیعی زلزله، باد، باران، سرما و گرما سرفراز برجای مانده است.


خانه ها و کوچه باغ های دیدنی حسن حافظ











دو غزل

هوشنگ ابتهاج

دو غزل
ه?- الف - سایه*


گردآورنده: علي‌اكبر جعفري
jafari545@yahoo.com

در این سرای بی کسی
کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما
پرنده پر نمیزند
یکی ز شب گرفتگان
چراغ بر نمیکند
کسی به کوچه سار شب
در سحر نمیزند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ که از شبی چنین سپیده سر نمیزند
گذرگهی است پر ستم
که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمیزند
دل خراب من دگر خراب تر نمیشود
که خنجر غمت ازین خراب تر نمیزند
چه چشم پاسخ است ازین دریچه های بسته ات?
برو که هیچکس ندا به گوش کر نمیزند!
نه سایه دارم و نه بر ? بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمیزند.....


?
.............................

روزگارا قصد ایمانم مکن
زانچه می گویم پشیمانم مکن

?

کبریای خوبی از خوبان مگیر

فضل ?محبوبی ز محبوبان مگیر

?

گم مکن از راه پیشاهنگ را

دور دار از نام ? مردان ننگ را

?

گر بدی گیرد جهان را سر بسر

از دلم امی?د ?خوبی را مبر

?

چون ترازویم به سنجش آوری

سنگ? سودم را منه در داوری

?

چونکه هنگام ?نثار آید مرا

حب?? ذاتم را مکن فرمانروا

?

گر دروغی بر من آرد کاستی

کج مکن راه ?مرا از راستی

?

پای اگر فرسودم و جان کاستم

آنچنان رفتم که خود می خواستم

?

هر چه گفتم جملگی از عشق خاست

جز حدیث? عشق گفتن دل نخواست

?

حشمت? این عشق از فرزانگی ست

عشق بی فرزانگی دیوانگی ست

?

دل چو با عشق و خرد همره شود

دست? نومیدی ازو کوته شود

?

گر درین راه ?طلب دستم تهی ست

عشق? من پیش ?خرد شرمنده نیست

?

روی اگر با خون دل آراستم

رونق ?بازار او می خواستم

?

ره سپردم در نشیب و در فراز

پای هشتم بر سر ? آز راه نیاز

?

سر به سودایی نیاوردم فرود

گرچه دست? آرزو کوته نبود

?

آن قد?ر از خواهش ?دل سوختم

تا چنین بی خواهشی آموختم

?


هر چه با من بود و از من بود نیست

دست و دل تنگ است و آغوشم تهی ست

?

صبر ?تلخم گر بر و باری نداد

هرگزم اندوه ? نومیدی مباد


?
?

هوشنگ ابتهاج ( ه ???? الف ??? سايه )


او در سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد و پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی ر?یس بیمارستان پورسینای این شهر بود. هوشنگ ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه ی اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. و بعد هم که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد در شعری سرود: "دیریست? گالیا! / هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست. /
هرچیز رنگ آتش و خون دارد این زمان. /
هنگامه ی رهایی لبها و دستهاست /
عصیان زندگی است." (شعر ?کاروان?)

او در آغاز از شاگردان و پیروان نیما بود? اما به راه دیگر رفت و غزل سرود. وی را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین غزلسرا می‌‌دانند.

سایه در سال 1325 مجموعهٔ ?نخستین نغمه‌ها? را? كه شامل اشعاری به شیوهٔ كهن است? منتشر كرد. ?سراب? نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است? اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی? عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ ?سیاه مشق?? با آنكه پس از ?سراب? منتشر شد? شعرهای سالهای 25 تا 29 شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه? سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ كرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا كه می‌توان گفت تعدادی از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوران به شمار می‌رود.

سایه در مجموعه‌های بعدی? اشعار عاشقانه را رها كرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ ?شبگیر? پاسخ‌گوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست كه در این رابطه اشعار اجتماعی باارزشی پدید می‌آورد. مجموعهٔ ?چند برگ از یلدا? راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

غلامحسین یوسفی دربارهٔ شعر سایه می‌گوید: ?در غزل فارسی معاصر? شعرهای سایه (هوشنگ ابتهاج) در شمار آثار خوب و خواندنی است. مضامین گیرا و دلكش? تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع? زبان روان و موزون و خوش‌تركیب و هماهنگ با غزل? از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح? شبیخون? خونبها? گریهٔ لیلی? چشمی كنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.?

اشعار نو او نیز دارای درون‌مایه‌ای تازه و ابتكاری است? و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با این درون‌مایهٔ ابتكاری همگام شده? نتیجهٔ مطلوبی به بار آورده است.

وی علاوه بر شاعری موسیقی‌شناسی برجسته در زمینه موسیقی ایرانی است و مدتی مس?ول برنامه گل‌ها در رادیوی ایران بود و تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.

هم اکنون در آلمان زندگی می‌کند. برخی از معروف‌ترین غزل‌های او با ابیات زیر آغاز شده اند:

- ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست

- مژده بده? مژده بده? یار پسندید مرا
همدم او گشتم و او برد به خورشید مرا

- در این سرای بی کسی? کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال غم پرنده پر نمی‌زند

- نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست


در شعر پس از نیما در حوزه ی غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در ان زمان حضور داشته اند انجام داده اند که در این بین نام هایی چون هوشنگ ابتهاج ? منوچهر نیستانی ? حسن منزوی ? ممحمد علی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم می خورد.که دراین بین پل ? سایه ? ( اشاره به استاد ابتهاج ) به عنوان رابط بین غزل کهن با غزل امروز محسوب می شود .

?

این مطلب تاکنون 6064 بار دیده شده است.


نام و نام خانوادگي:
پست الکترونيک:
سايت يا وبلاگ:
متن پيام:
تصوير امنيتي:



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |