آخرین به روز آوری سایت چهارشنبه ۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳

گلها و سبزیجات بهاری در ارتفاعات گلپایگان -موسیر ، لاله ، مرزنجوش ، شوید



آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...



دارو درمانی تعدادی از بیماری های گوارشی


پوشاک (برند)


یادی از گلپایگان - استاد سعیدی


ویدئوی مناره سلجوقی گلپایگان

مناره سلجوقی گلپایگان که از آن به عنوان بلندترین مناره آجری نام می برند ، گویی امتداد پیشینه کهن این خطه را برابر دیدگان هر هنر دوستی آشکار می کند این بنا که به عنوان بلندترین مناره آجری سلجوقی قرن پنجم هجری قمری ایران از آن یاد شده با قدمتی حدود 900 سال همچنان در برابر عوامل طبیعی زلزله، باد، باران، سرما و گرما سرفراز برجای مانده است.


خانه ها و کوچه باغ های دیدنی حسن حافظ











معلم و شاگرد

سيمين بهبهاني

معلم و شاگرد
                             
                           
   سيمين بهبهاني*

                                                              گردآورنده: علي‌اكبر جعفري
                                                                 jafari545@yahoo.com 

بانگ برداشتم : آه دختر
 واي ازين مايه بي بند و باري
 بازگو ? سال از نيمه بگذشت
از چه با خود كتابي نداري ?
مي خرم ?
 كي ?
همين روزها
 آه
 آه ازين مستي و سستي و خواب
 معنيي وعده هاي تو اين است
 نوشدارو پس از مرگ سهراب
از كتاب رفيقان ديگر
نيك دانم كه درسي نخواندي
ديگران پيش رفتند و اينك
 اين تويي كاين چنين باز ماندي
 ديده ي دختران بر وي افتاد
 گرم از شعله ي خود پسندي
 دخترك ديده را بر زمين دوخت
شرمگين زينهمه دردمندي
گفتي از چشمم آهسته دزديد
چشم غمگين پر آب خود را
 پا ?‌ پي پا نهاد و نهان كرد
پارگي هاي جوراب خود را
بر رخش از عرق شبنم افتاد
چهره ي زرد او زردتر شد
 گوهري زير مژگان درخشيد
دفتر از قطره يي اشك ? تر شد
اشك نه ? آن غرور شكسته
بي صدا ? گشته بيرون ز روزن
پيش من يك به يك فاش مي كرد
 آن چه دختر نمي گفت با من
 چند گويي كتاب تو چون شد ?
 بگذر از من كه من نان ندارم
 حاصل از گفتن درد من چيست
دسترس چون به درمان ندارم ?
خواستم تا به گوشش رسانم
 ناله ي خود كه : اي واي بر من
واي بر من ? چه نامهربانم
 شرمگينم ببخشاي بر من
ني تو تنها ز دردي روانسوز
 روي رخسار خود گرد داري
 اوستادي به غم خو گرفته
همچو خود صاحب درد داري
 خواستم بوسمش چهر و گويم
ما ? دو زاييده ي رنج و درديم
 هر دو بر شاخه ي زندگاني
برگ پژمرده از باد سرديم
ليك دانستم آنجا كه هستم
 جاي تعليم و تدريس پندست
 عجز و شوريدگي از معلم
 در بر كودكان ناپسندست
بر جگر سخت دندان فشردم
در گلو ناله ها را شكستم
 ديده مي سوخت از گرمي ي اشك
ليك بر اشك وي راه بستم
با همه درد و آشفتگي باز
 چهره ام خشك و بي اعتنا بود
 سوختم از غم و كس ندانست
 در درونم چه محشر به پا بود
 

   

سيمين بهبهاني(خليلي)?به سال 1306 در تهران?در خانواده اي صاحب فرهنگ و قلم متولد شد.او تحصيلات خود را در رشته حقوق قضايي به پايان برد.از 14 سالگي سرودن را با چهارپاره هاي نيمايي آغاز کرد و سپس به غزل روي آورد.و اين آغاز تحولي نو در غزل معاصر بود.سيمين?با نزديکي شگفت آورش به زبان روزمره مردم و يافتن پاره هاي موزون در جملات عادي زبان?دموکرات ترين زبان شعر نوکلاسيک فارسي را خلق کرد.شعر او نشانگر درگيري عميق ذهن شاعر?با رنج ها?شادي ها و مسايل مردم است.
او که به سبب همين نوآوري ها در زبان و وزن غزل?به "بانوي غزل" شناخته مي شد و شعر عاشقانه اش?برتر از انواع ديگر شعرش مي نشست?به تدريج شعرش را به تجلي گاه رنج ها?محروميت ها و فريادهاي مردم بدل کرد.او از معدود شاعران مطرح ايراني است که به جنگ 8 ساله عراق و ايران توجه کرده است?و هم درباره قربانيان جنگ و هم دشواري هاي اجتماعي ناشي از آن?شعر سروده است.

دفترهاي شعر

جاي پا معرفت 1335

چلچراغ امير كبير 1336

مرمر تهران 1341

رستاخيز زوار 1352

خطي ز سرعت و از آتش زوار 1360

دشت ارژن زوار 1362

گزينه اشعار مرواريد 1367

 

این مطلب تاکنون 3985 بار دیده شده است.

شما هم چند كلمه بنويسيد

آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد.


آب و هوا

پیام های کلی سایت

تماس با ما


كلیه حقوق برای پدید آورندگان 
.:: آخاله ::. محفوظ است. | طرح و اجرا : توحید نیكنامی   | به روز رسانی محتوایی : محمود نیكنامی  
 | .Copyright © 2003-2012 Akhale.ir. All Rights Reserved
|
 | Powered By Tohid Niknami | E-Mail :
Akhale . com @ gmail . com |