|
آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد...
|
|


|

مهر مادر (تضميني از شعر ايرجميرزا) | استاد محمدعلي سعيدي ظ
مهر مادر
(تضميني از شعر ايرجميرزا)
|
گويند مرا چو زاد مادر
بودم همه ضعف و ناتواني
او اين تن زار نيمه جان را
بسپرد به دست زندگاني
بگشود بروي من ز رحمت
بال و پر عشق جاوداني
از شيره جان خود به صد رنج
پرورد مرا به مهرباني
تا شربت هستيم چشاند
پستان به دهن گرفتن آموخت
شب ها بر گاهواره من
بس راز و نياز با خدا کرد
دستي به سر نوازش از مهر
با دست دگر مرا دعا کرد
از بوسه خود مشام جانم
با بوي محبت آشنا کرد
بخشيد به من قرار و آرام
آسايش خويش را فدا کرد
شبهاي بلند تا سحرگاه
بيدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
تا غم ز وجود من جدا شد
بگريست چو ابر نو بهاري
تا غنچه لب به خنده وا شد
افروخت چو شمع خويشتن سوز
کانون محبت و صفا شد
از دولت و عشق مهر او بود
کين زره به مهر آشنا شد
مانند نسيم صبحگاهي
بر غنچه گل شکفتن آموخت
يک حرف و دو حرف بر زبانم
گوهر ز خزانه سخن داد
از حرف وفا و دفتر عشق
بس درس گرانبها به من داد
افزود به نقد هستي من
سرمايه ز جان خويشتن داد
آهنگ کلام دلنشينش
شوري به لب و دلم داد
مهر از لب بسته ام چو برداشت
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
آهسته به صبر و بردباري
تا راه ز چاه وا شناسم
آموخت طريق ره سپاري
از من همه هر چه بود زحمت
وز او همه مادري و ياري
در سختي و رنج اولين گام
مي داد به من اميدواري
در هر قدمم چه خون دل خورد
تا شيوه راه رفتن آموخت
پس هستي من ز هستي اوست
جان و تن من فداي مادر
سر در قدمش نهم که سر نيست
شايسته خاک پاي مادر
هرگز نتوان گذشت آسان
از مشکل رنجهاي مادر
کوتاه سخن که هر چه داريم
باشد همه از دعاي مادر
چون کعبه جان و دل همه اوست
تا هستم و هست دارمش دوست
|
|
محمدعلي سعيدي گلپايگاني
|
این مطلب تاکنون 4443 بار دیده شده است.
| | |
|
| آخاله در قبال تبلیغات هیچ مسئولیتی ندارد. |
|