۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد
.... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ
۩۩۩ ☫ خُلِدستان طریقت ☫ ۩۩۩ ۩۩۩ ☫ ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
| ||
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
۩۩☫( طنز (فرزانه )گفتگو(خلدستان طریقت ☫۩۩۩ *** زینبی گفتا :خدایش را چنین چندسالی ماندگارم در زمین در جوابش :داد آن پروردگار نیم قرن دیگری داری قرار زینب ازفرصت بسی شادان شدی رو بسوی زینت وُ حرمان شدی پوست ازصورت کشیدی پشت گوش عابران را بردی از کف عقل و هوش نخ نما کردی دو ابرو چون کمند دادی پیکان را ستاندی سمند تیر مژگان را نمودی در کمان رنگ مورا مثل شب شد بی گمان با دو تا سرخاب لُپ های درشت صورتش سرخ آمد وُ شد رو به رُشت یک تتو بر ابروان ، خالی بلب اهل آبادی همه در خوابِ شب آن لب سرخ خدایی شد لبو در هوسرانی شده مثل هلو چاله زیبای زیر چانه اش میبرد دل را بسوی خانه اش آن دماغ گُنده ی همچون چُماق شد بدست چون طبیبی پاک داغ گونه را ماساژ داد وُ مشت وُ مال تا شدی فرزانه ای کم سن و سال روز دیگر ناگهان افتاد و مُــرد از بزکهای خودش سودی نبُــرد بردنش باگریه او را در بهشت عاقبت در خشت باشد سرنوشت رفت در نزد خدا با صد گله گفت برای بنده بنهادی تله؟ پس چه شد آن وعده ی پایندگی از چه افتاد م باین در ماندگی حق بفرمودش توئی خیر النساء؟ پس چه شد آن سمعک و چوب عصا اشتباهی گشته در کار اَجل بی سبب افتاده ای تو در هچل گفته بودم آنکه سیرت را نکوست آورند اینجا پی دیدار دوست گول صورت خورده این شیخ اَجل زین سبب نامت شده در این غزل گر نمی کردی چنین ناز آفرین زنده بودی مدتی اندر زمین ماهتابی ، آفتابی نازنین آرزو کردم تورا در واپسین آفرین ،برنازِ ناناز آفرین سوی رب العالمین شد آخرین
(شعار:طنز)محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم
موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، متفرقه(طــنــز)، آثارچاپ شده، بدون شرح، گوناگون __________ ====== برچسبها: طنز, فرزانه, گفتگو, خلدستان طریقت [ یکشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 17:25 ] [ محمد مهدی طریقت ]
|