گفت :همونطوری که شماالان زندگی می کنیدنه ادبی نه شعوری !
لباس ها درآب کوتاه میشوندوبرنج ها دراز درازای زندگی لباس باشودرپهنای آن برنج
اگرعمق این پست رونفهمیدی بدان که تنهانیستی …. چون من iهم نفهمیدم😐
۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد
.... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ
۩۩۩ ☫ خُلِدستان طریقت ☫ ۩۩۩ ۩۩۩ ☫ ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
| ||
پربازدیدترین مطالب
کد پربازدیدترین |
عجیبا چه سالی که بر ما گذشت هماره پنـــاهم کــنـــار تو بود به چشمم جهان رنگ زردی گرفت شب امّا که پنداشتم دیر پاست دلم جلوهای از جوانی ندید به داغ تو ای اختر تابناک فراق تو آتش به جانم فکند طبیبا! چه کوشی به تسکین من؟ کجا رفتی، ای مهربانم که زود نشان تو مانده به هر دفتری ندیدست بعد از تو شادی دلم ندانم سرودن سخن سالهاست تو رفتی و بیتو سخن رنگ باخت زمانه نبیند چو تو شاعری پس از تو کسی شعر دلجو نگفت چگونه نلغزد قلم بعد تو قرار و امید از دلم دور شد به جان تا ابد درد و غم با من است چه گویم که این تیره بختِ عجوز چنان موج غم بر دل ما نشست تو ای شاعر بیبدیل زمان بسی زشت و زیبا شنیدی به حلم نخواهم که بیتو دمی دم زنم به افسوس گویم که یادش بخیر از آن گرم جوشی شدم تا جدا بلندای شعر است، چون کوه قاف بزرگا، ادیبا، سخنگسترا نگنجد به ظرف بیان، شعر تو ز دشت دلم خوشدلی کوچ کرد زبانت نشد مدح پرداز غیر خزان آمد و باغ عمرت فسرد یکی نیک وُ بد گفت وُ: خوشنام مُرد اگر تلخ گفتی سخن یا به شهد چه شبها که یاد دل افروز تو چنان زار نالیدم از ماتمت تو در فرش بودی و روح از تنت فصاحت یتیم است بی تو هنوز بنازم به اقــبـالِ درویشیات به دنیا نبستی دل و روز و شب عبث بود امید دیدار تو چو زنگ کلیسا به گوش جهان غم و شادی من همه با تو بود همه معرفت بودی و عمر من همان نیست روز و شب من دگر چنان اخگر از واژگان تو خاست چه شبها که با کردگار جهان پس از رفتن تو جهان شد عقیم (طریقت)شده طوطی طبع من گذشتی ز جور ستم پیشگان چو با «اشک مهتاب» کردی طلوع همان بر تو بگذشت از کین خلق تو لیلا(طریقت) شدی جرعهای قصاید چه زیباست در قافیه >>>...... طنز ..به مامان بزرگم گفتم شماچطوری زندگی می کردید نه تکنالوژی نه چیزی؟؟ گفت :همونطوری که شماالان زندگی می کنیدنه ادبی نه شعوری ! لباس ها درآب کوتاه میشوندوبرنج ها دراز درازای زندگی لباس باشودرپهنای آن برنج اگرعمق این پست رونفهمیدی بدان که تنهانیستی …. چون من iهم نفهمیدم😐 ... موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، خاطرات، متفرقه(طــنــز)، آثارچاپ شده، بدون شرح، گوناگون __________ ====== برچسبها: رسوای عشق وشاعر اهل, طریقت, م, آفاق را گرفت [ چهارشنبه پنجم مهر ۱۴۰۲ ] [ 0:0 ] [ محمد مهدی طریقت ]
|