۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد .... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ

۩۩۩  ☫  خُلِدستان طریقت   ☫  ۩۩۩


۩۩۩  ☫  خُلِدستان طریقت   ☫  ۩۩۩
۩۩۩  ☫  ادبی، اجتماعی .فرهنگی  ☫   ۩۩۩ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

لینک های مفید سایت اشعار و حکایات طریقت به زودی ارائه می شود
http://khabaronline.ir/ http://khabaronline.ir/ _____________ آدرس ایتا :

http://sorodehay-tarighat.blogfa.com/ http://harfeto.ir/ ________________________

۩۩۩ ☫ برآستان جانان(نظامی ) خسرو ،شیرین ☫ ۩۩۩

هوایِ خانۀ خاکی چنین است گهی زنبور و گاهی انگبین است

ز ریگش نیست ایمن هیچ جویی مسلّم نیست از سنگش سبویی

که آشامد کدویی آب ازو سرد کز استسقا نگردد چون کدو زرد؟

جهانا چند ازین بیداد کردن؟ مرا غمگین و خود را شاد کردن؟

غمین داری مرا، شادت نخواهم خرابم خواهی، آبادت نخواهم

تو آن گندم‌نُمایِ جوفروشی که در گندم، جوِ پوسیده پوشی

چو گندم گوژ و چون جو زردم از تو جوی ناخورده گندم، خردم از تو

__________ ======
برچسب‌ها: خلدستان طریقت, برآستان جانان, نظامی, خسرو
ادامه مطلب
[ دوشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 1:28 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩۩☫ شاعر /شعر مشکوک (طریقت )غزلخوانی افسانه معشوق اشعار ☫۩۩۩

من پُر از اشعارم وُ تو شاعر ِ بارانی من

عاشق ِ لحن ِ توام حینِ غزلخوانی من

هنرت، شاعری ات، طبعِ بلندت شده است

شغل ِ محبوب ِ همه یـار دبستانی من

هرکسی دید تورا بی سرو سامان شد و رفت

مثل ویران شدن دولت سامانی من

شک نکن گر ببرد عطر تو را روزی باد

فکر یوسُف برود از سر کنعانی من

آنچنان منظره ی ساحل ِ تو دیدن داشت

که دگر محو تو شد کشتی ِ یونانی من

این ترافیک خبر می دهد از آمدنت

باز بیرون زده ای شاعر ِ تهرانی من

شعر مشکوک زیاد است ،(طریقت) بسرا

شعر معشوق تو پر می شود ای جانی من...

( صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، غزلیات، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خُلدستان, شاعر, طریقت, آفرید آزادِ آزاد آفرین
[ دوشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:52 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩☫ جان به لب آمد (طریقت)در میان انجمن ☫۩۩

همواره ز بت شکن هُبل ساخته اند

تقــصرِبتان ساخته ، پرداخته اند

چون لشکر خود شکستگانند، یقین!

همواره قمارِ خویش را باخته اند

آنانکه ز بت شکن ندارند دریغ

بشکن بشکن ز نو در انداخته اند

چون صف شکنانِ وادی تکتازی

رقاصه درین ورطه برافراخته اند

آنانکه لباس حق بجانب دارند

این لعبتکان، ماده ای فـآخته اند

((((یار )))

یار می آید ولی امروز وُ فردا لعبتی

بی خبر از عشق من دارد مدارا لعبتی

مهر می تابد دوباره برحریم عاشقان

ماه می آید شبی شام از تو زیبا لعبتی

دوش دیدم قاصدی آمد به شهر دوستان

گفت می آید کسی دارم تمنّــا لعبتی

یار می آید چنان با شور وشوق واشتیاق

نامه های عشق را بامهر وُ امضا لعبتی

جان به جانان می رسد در کوچه های آشتی

در بهار عاشقان او عزم نکیسا لعبتی

باز با چشم غزل خوان می رسد آن مه جبین

عشق دارد با خودش مشق زلیخا لعبتی

خنده می آید دوباره رنج ومحنت می رود

می رسد دلدار زیبا بی گره با لعبتی

گفت می آید شبی با شور وصبر وحوصله

در جوار ماه رویان خیمه بر پا لعبتی

جان به لب آمد(طریقت) در میان انجمن

هرکو مسیحادر هوای یار زیبا لعبتی

خــُلدستان طریقت(اردی => به :عشق )

۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خلدستان, جان به لب آمد, طریقت, در میان انجمن
ادامه مطلب
[ یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 21:23 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩☫اشعار:(طریقت )حکایت +روایت (دور از گسل ) شعر ۩

بسکه کوشیدم بیادت لحظه ها از یاد شد
بسکه یاد از من نکردی لحظه ها بر باد شد

هم بیابان سکوت از شهرها جامانده است
هم دل دیوانه ای آهسته با فریاد شد

آنکه می گفت: "ای عزیز نازنیم از غمت
بر سر شوریده ما هرچه باداباد"، شد

گفته بودی با مَهِ اُردی بعشقی ! می رسی
بُرج فروردین گذشته و نیمه خرداد شد

خود نمی دانی از احوالات آن صید بَــلا
رفت اسیر دام شد از خاطر صیاد شد

کاش می شد تا بدانی انجمن را تازگی
هر نفس در پای آن دُرّدانه می افتاد شد

شور شیرین داری اما کوهها شد بیستون
بیستون شعر (طریقت) بازیِ فرهاد شد

شعـر من انجمنِ بـوی گلاب وُ غزل است
عطـرِ من ،زمـزمــه ی آدم روز اَزل است
باغِ سیب درآن خوشهء انگور، پُــر است
مزرعه لب بلب اینجا همه طعم عسل است
در نـــزول از لَــبّ بــاران تَـغـــزُل بــارَد
واعظـی بیهــود اَنـدر پی خیرالعمل است
چشم خورشید به اَبنـاء بـَشر خیره شده
این غزل بر لب هر آینه ضرب‌المثل است
انجمن شاهــد شوریـدگی بیدل هاست
شعرمن محو غزلخوانی شیخ اجل است
بوی سیب است که از پیرهنم استشمام
میشود شیشه عطری که مرادر بغل است
محفلِ معتکفان : انجمن شعــر وُ غزل
در عروجند ازین خاک به سوی زحل است
مبتذل نیست در این قافیه از شعر بدان!
شاعرِشعر(طریقت)همه دور از گسل است

خــُلدستان طریقت(دور:از گسل )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، سیاسی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خلدستان, شاعر, طریقت, نازنینم آشکاری
ادامه مطلب
[ یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 15:13 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩۩☫(بیانیه (حمایت ) معلمان بازنشسته ۩۩۩

آموزگار اگرچه خداوندگار نیست
بعد از خدای، برتر از آموزگار نیست

آموزگار خلقت انسان نمی‏کند
کاین نقش جز به عهدۀ حق واگذار نیست

سازنده و مهندس اعظم بود خدای
آری که جز خدای را این اقتدار نیست

لیکن به کار تربیت روح آدمی
آموزگار خوب کم از کردگار نیست

عرش خدای کرسی تعلیم شد، ولیک
این منزلت نصیب یکی از هزار نیست

کرسی‏نشین مسند تعلیم عالمی است
کالوده دست و دامنش از ننگ و عار نیست

رحمت بر انبیاء که نخستین معلّم‏اند
وندر کتابشان سخن نابکار نیست

سازندگان تجمع آدمی شدند
سازنده نیست هر که نبوت شعار نیست

بالاتر از مقام معلم به شرط دین
کس را مقام و منزلت و اعتبار نیست

ایمان اگر نبود، مجو ایمنی زعلم
کانسان به جز به ایمان پرهیزگار نیست

دانش چراغ ره بود، ایمان دلیل راه
گمراه بی‏دلیل، به حق رهسپار نیست

علم است حربه‏ای که گر ایمان نباشدش
جز حربه‏ای کشنده و انسان شکار نیست

شاگرد بر طریق معلم قدم زند
وای از معلّمی زخطا بر کنار نیست

آموزگار باید خدمتگزار خلق
آموزگار نیست که خدمتگزار نیست

آموزگار باید دانای روزگار
کاموزگارتر کس از روزگار نیست

ایام اگرچه حلقۀ زنجیر عالم است
وین رشته را گسستگی اندر قطار نیست

هرروز، روز تجربت و علم تازه ای است
کامروز را به کهنۀ دیروز کار نیست

نو کن سلاح علم که در عرصۀ حیات
علم کهن برندۀ این کارزار نیست

جز عالم زمان نتواند معلّمی
کایام جز به علم زمان نامدار نیست


بـــیا نیـــــه :کنگره اتحادیه‌های کارگری بریتانیا (TUC) با انتشار بیانیه‌ای به کارزار عفو بین الملل برای آزادی فوری اسماعیل عبدی، معلم و فعال صنفی زندانی، پیوسته و از همگان دعوت کرده که دوستان و همکاران‌شان را تشویق به حمایت از این کارزار کنند.

در همین رابطه، دبیر کل کنگره اتحادیه‌های کارگری بریتانیا، فرنسیس اوگریدی در اوائل ماه جاری نامه‌ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران در بریتانیا نوشت و خواستار آزادی اسماعیل عبدی شد.

در این نامه، از مقامات جمهوری اسلامی همچنین درخواست شده که به سوء استفاده از نظام قضایی برای سرکوب کسانی که به طور مسالمت آمیز از حق آزادی بیان و حق آزادی تشکل استفاده می کنند، پایان دهند و حقوق افراد را برای تشکیل و پیوستن به اتحادیه های مستقل کارگری به رسمیت بشناسند.

پیشتر در ماه فرودین هم، یک اتحادیه عضو کنگره با نام اتحادیه‌های مدیران مدرسه و معلمان زن (NASUWT) �جایزه همبستگی بین‌المللی� خود را به اسماعیل عبدی اعطا کرد.

ادامه مطلب

۩۩۩ ☫بر آستان جانان (تذکره) سعدی ☫ ۩۩۩

رفتی و نمی‌شوی فراموش

می‌آیی و می‌روم من از هوش

سحر است کمان ابروانت

پیوسته کشیده تا بناگوش

پایت بگذار تا ببوسم

چون دست نمی‌رسد به آغوش

جور از قبلت مقام عدل است

نیش سخنت مقابل نوش

بی‌کار بود که در بهاران

گویند به عندلیب مخروش

دوش آن غم دل که می‌نهفتم

باد سحرش ببرد سرپوش

آن سیل که دوش تا کمر بود

امشب بگذشت خواهد از دوش

شهری متحدثان حسنت

الا متحیران خاموش

بنشین که هزار فتنه برخاست

از حلقه عارفان مدهوش

آتش که تو می‌کنی محال است

کاین دیگ فرونشیند از جوش

بلبل که به دست شاهد افتاد

یاران چمن کند فراموش

ای خواجه برو به هر چه داری

یاری بخر و به هیچ مفروش

گر توبه دهد کسی ز عشقت

از من بنیوش و پند منیوش

سعدی همه ساله پند مردم

می‌گوید و خود نمی‌کند گوش

خــُلدستان طریقت(حکایت :روایت )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم ۩خــُلدستان طریقت(معلمان عشق )️✍محمّدمهدی طریقت

هزار باده‌ی گلگون به رنگ او بزنم
رگی به تلخی آن یار تندخو بزنم

سر بریده‌ی شبنم به آستانه رسید
غبار آستانه بجویم به جستجو بزنم

هماره جلوه کند آفتاب یکرنگی
چرا به آبروی خلق پشتِ رو بزنم

زِهی به گردن شیطان ز کبر دارد طوق
سَـرِ اِرادتِ مـا طـوقِ آبـرو بزنم

ز بوی یاسمن وُ سوسن این چمن تازه
گل امید که پیوسته‌ مو به مو بزنم

ز لاله زار سعادت، قدم برون نَنِهم
به قید تیر ملامت که جو به جو بزنم

طریق سرخط آزادگی (طریقت) کو !
حماسه خلق جهان طوق در گلو بزنم

ای کاش که تو بازآیی و من پای تو باشم
چون سایه‌ی زلف تو قدم‌های تو باشم
هر جا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آن‌جا روم و گریه‌کنان جای تو باشم
در باغ روم بی‌تو و هر سرو که بینم
پایش به هوای قد و بالای تو باشم
روی تو تصوّر کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دلارای تو باشم

هر جا که غزالیست چومجنون
در آرزوی نرگس شهلای تو باشم

خواهم که شوی مست شکرخواب صبوحی
در خواب مگر لعل شکرخای تو باشم

با اهلِ (طریقت) بزنم درگه خوبان
دستی بزنم بهر تمنای تو باشم

شعـر من انجمن بـوی گلاب وُ غزل است
عطرِ من ،بـــویِ همان آدم روز ازل است
شاخهِء سیب درآن خوشهء انگور، پر است
مزرعه گندمِ اینجا همه طعم عسل است
در نـــزول از لَــبّ بــاران تَـغـــزُل بــارَد
واعظـی بیهــود اَنـدر پی خیرالعمل است
چشم خورشید به اَبنـاء بـَشر خیره شده
این غزل بر لب هر آینه ضرب‌المثل است
انجمن شاهــد شوریـدگی بیدل هاست
شعرمن محو غزلخوانی شیخ اجل است
بوی سیب است که از پیرهنم استشمام
میشود شیشه عطری که مرادر بغل است
محفلِ معتکفان : انجمن شعــر وُ غزل
در عروجند ازین خاک به سوی زحل است
مبتذل نیست در این قافیه از شعر بدان!
شاعرِشعر(طریقت)شده دور از گسل است

__________ ======
برچسب‌ها: بوی سیب, نازک دل, چاووش, اردی بعشق 1403
ادامه مطلب
[ یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:12 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩☫اشعار:(طریقت )حکایت +روایت (دوبیتی) شعر ۩

نه شورِ مرگ نه تصمیم زند‌گی داری
تو عنکبوتی و در جالِ خود گرفتاری

هزار سال نشستم ترا للو گفتم
هنوز بچۀ شیطان... هنوز بیداری!؟

سرک همان سرکِ تنگ و خر همان خرِ لنگ
دلم گرفته ازین زنده‌گیِ تکراری

چه بود جمعۀ من؟ جز دوباره شنبه‌شدن
تمامِ روز سپس واژه‌های بی‌کاری

شما و سازش‌تان راه حل و مشکلِ تان
من وُ (طریقتِ) من زند‌گی و ناچاری

پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت میکنم، آن شب نتوانست بخوابد.

همسرش گفت:”مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار ”

کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید
صبح صدای پای سربازان را شنید، چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم. بادست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلوبرد تا سربازان زنجیر کنند. دو سرباز باتعجب گفتند:
پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی، چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد و گفت:“مانند هرشب آرام بخواب، زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند ”

خــُلدستان طریقتشعار:دوبیتی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی __________ ======
برچسب‌ها: جانِ جهان, طریقت, ام از اصفهان را, شعر
ادامه مطلب
[ شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 23:45 ] [ محمد مهدی طریقت ]

شمیم ِ شعر سرودم که، صبح برخیزد،

هزار وِلـوِلِــه در انـجـمن برانگیزد

كبوتر سحری شوقِ ، بال وُ پر دارد

خبر رسیده به آغوش صبح بگریزد

دهانِ غنچه‌ی نشكفته‌ی درسحرگا‌هان

سپیده طالع شعرِ سحر نیاویزد

فدای روح نوازشگر نسیم فرح

خوشم به جام شرابی پیاله می‌ریزد

تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!

یگانه بلبل وُ گل ، عاشقی نپرهیزد

لبی بزن به ترانه تو ، ای شكوفه‌ی صبح!

شعار وُ شعر (طریقت) به گُل درآمیزد!

۩۩۩☫ با می فروش اهل (طریقت)زدم قدم ۩۩۩


رُخت شاتوت وُ بویت باغِ مریم
هـــوای دلکَــشت بــارانِ نم نم
پریشان می کنی گیسو(طریقت)
دوبیتی می شود دیوانه کم کم

ای راهبِ عابد تو اگر پشت وُ پناهی

یادی زِمنِ شیفته کن گاه به گاهی

از دِیر گَه وُ خانِــــقهِ پیر (طریقت)

پیشآرِ ازآن خرقهءصوفی صفتان باز نگاهی


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خلدستان, شعار وُ شعر, طریقت, به گُل درآمیزد
ادامه مطلب
[ شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 22:0 ] [ محمد مهدی طریقت ]
........ مطالب گذشته ها گذشته ها >> ______
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

ــــــــــــ ـــ="" > تمام حقوق اين وبلاگ ، مطالب :اَشعار وحکایات آن متعلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـِدستان اشعارـ

ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــ="" >بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد/// تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـــِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

۩۩۩  ☫  خــُلــِدستان طریقت    ☫  ۩۩۩

۩۩۩ ☫  ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
محــّمد مهــدی (حمید)طریقت
متولد 1344اردیبهشت خوانســار
تحـصیلات کارشنــاسی ارشــد
دررشتـه روانشـناسی
۩۩۩  خـُلــِدستان  ۩۩۩
درباره خوانسـار1373
اصفهان به چاپ رسیدبعد از
آن تعـداد بی شمــاری از مقــالات
به مناسبت های مختلـــف به
چاپ رســــید.
در عین حال با انجـمن هــای مختلف
خوانسار و اصفهان طبع آزمائی
گـردید وباعنایت  پیشکسوتان
فرهنگی وادبی دست نوشتـه های
خود راکه بصورت منـظوم درآمده
تحت عــنوان کتـــابی که
۩۩۩ ☫خُـلـدستان طریقت  ☫۩۩۩
نام گذاری شـــــد سال 1391در مشهد
مقدس چاپ گردید
از آن پس با ایجــاد وبلاگ تراوشات
قلم خودرا به مـــرور در وبلاگ اَشعار و حکایات
درج گردید.
جز حدیثِ عشق حرفی نیست در دیوانِ ما
        سورۀ یوسف بُوَد آئین خُلدِستانِ ما ()
۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩

09337869544    
kholdestan89@yahoo.com

پیج اینستا گرام :
mohammdmahdy_1344
ادرس ایتا :
۩۩ ۩۩۩
https://eitaa.com/joinchat/
1632567634C9c73a7c494
موسیقی شعر نوایی شنیدنی است
بگذار بیصدا  به زبان هنر شود
برچسب‌ ها
طریقت (3968)
اشعار (3191)
غزل (316)
حکایت (299)
حافظ (287)
مثنوی (194)
قصاید (185)
نثر (177)
روایت (160)
سعدی (160)
طنز (154)
عکس (150)
تذکره (148)
شعر (115)
اهل (85)
شاعر (79)
هدیه (76)
خبر (58)
عشق (27)
ای (27)
یلدا (26)
خاص (25)
خیام (24)
این (23)
شعرِ (23)
با (22)
قلم (19)
اهلِ (19)
عطار (18)
مادر (18)
در (16)
معلم (16)
طُ (15)
صائب (15)
پدر (15)
شعار (15)
قطعه (14)
بهمن (13)
شد (13)
به (13)
چون (13)
مطلب (12)
دی (12)
طوسی (12)
شعرا (11)
رهی (10)
جدید (10)
blogfa (10)
دعا (10)
سرود (10)
سیب (9)
چشم (9)
است (9)
رمز (9)
عید (9)
http (9)
شرح (8)
گفت (8)
لینک های مفید
امـــــــــــکانات وب
بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد ..... .....