۩خــُلدستان طریقت ( , وبـــــلاگ شخصی)۩۩ محمد مهدی طریقت ۩ "ماییم و نــوای بی نوایـــــی ؛ بســــــم الله اگر حریف مایی " بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد .... آدرس ایتا : https://eitaa.com/joinchat/1632567634C9c73a7c494 ...... ـــــــــ"" > تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق محمد مهدی طریقت می باشد ...( >) خُلـِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ

۩۩۩  ☫  خُلِدستان طریقت   ☫  ۩۩۩


۩۩۩  ☫  خُلِدستان طریقت   ☫  ۩۩۩
۩۩۩  ☫  ادبی، اجتماعی .فرهنگی  ☫   ۩۩۩ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

لینک های مفید سایت اشعار و حکایات طریقت به زودی ارائه می شود
http://khabaronline.ir/ http://khabaronline.ir/ _____________ آدرس ایتا :

http://sorodehay-tarighat.blogfa.com/ http://harfeto.ir/ ________________________

۩۩۩☫(بیانیه (حمایت ) معلمان بازنشسته ۩۩۩

آموزگار اگرچه خداوندگار نیست
بعد از خدای، برتر از آموزگار نیست

آموزگار خلقت انسان نمی‏کند
کاین نقش جز به عهدۀ حق واگذار نیست

سازنده و مهندس اعظم بود خدای
آری که جز خدای را این اقتدار نیست

لیکن به کار تربیت روح آدمی
آموزگار خوب کم از کردگار نیست

عرش خدای کرسی تعلیم شد، ولیک
این منزلت نصیب یکی از هزار نیست

کرسی‏نشین مسند تعلیم عالمی است
کالوده دست و دامنش از ننگ و عار نیست

رحمت بر انبیاء که نخستین معلّم‏اند
وندر کتابشان سخن نابکار نیست

سازندگان تجمع آدمی شدند
سازنده نیست هر که نبوت شعار نیست

بالاتر از مقام معلم به شرط دین
کس را مقام و منزلت و اعتبار نیست

ایمان اگر نبود، مجو ایمنی زعلم
کانسان به جز به ایمان پرهیزگار نیست

دانش چراغ ره بود، ایمان دلیل راه
گمراه بی‏دلیل، به حق رهسپار نیست

علم است حربه‏ای که گر ایمان نباشدش
جز حربه‏ای کشنده و انسان شکار نیست

شاگرد بر طریق معلم قدم زند
وای از معلّمی زخطا بر کنار نیست

آموزگار باید خدمتگزار خلق
آموزگار نیست که خدمتگزار نیست

آموزگار باید دانای روزگار
کاموزگارتر کس از روزگار نیست

ایام اگرچه حلقۀ زنجیر عالم است
وین رشته را گسستگی اندر قطار نیست

هرروز، روز تجربت و علم تازه ای است
کامروز را به کهنۀ دیروز کار نیست

نو کن سلاح علم که در عرصۀ حیات
علم کهن برندۀ این کارزار نیست

جز عالم زمان نتواند معلّمی
کایام جز به علم زمان نامدار نیست


بـــیا نیـــــه :کنگره اتحادیه‌های کارگری بریتانیا (TUC) با انتشار بیانیه‌ای به کارزار عفو بین الملل برای آزادی فوری اسماعیل عبدی، معلم و فعال صنفی زندانی، پیوسته و از همگان دعوت کرده که دوستان و همکاران‌شان را تشویق به حمایت از این کارزار کنند.

در همین رابطه، دبیر کل کنگره اتحادیه‌های کارگری بریتانیا، فرنسیس اوگریدی در اوائل ماه جاری نامه‌ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران در بریتانیا نوشت و خواستار آزادی اسماعیل عبدی شد.

در این نامه، از مقامات جمهوری اسلامی همچنین درخواست شده که به سوء استفاده از نظام قضایی برای سرکوب کسانی که به طور مسالمت آمیز از حق آزادی بیان و حق آزادی تشکل استفاده می کنند، پایان دهند و حقوق افراد را برای تشکیل و پیوستن به اتحادیه های مستقل کارگری به رسمیت بشناسند.

پیشتر در ماه فرودین هم، یک اتحادیه عضو کنگره با نام اتحادیه‌های مدیران مدرسه و معلمان زن (NASUWT) �جایزه همبستگی بین‌المللی� خود را به اسماعیل عبدی اعطا کرد.

ادامه مطلب

۩۩۩ ☫بر آستان جانان (تذکره) سعدی ☫ ۩۩۩

رفتی و نمی‌شوی فراموش

می‌آیی و می‌روم من از هوش

سحر است کمان ابروانت

پیوسته کشیده تا بناگوش

پایت بگذار تا ببوسم

چون دست نمی‌رسد به آغوش

جور از قبلت مقام عدل است

نیش سخنت مقابل نوش

بی‌کار بود که در بهاران

گویند به عندلیب مخروش

دوش آن غم دل که می‌نهفتم

باد سحرش ببرد سرپوش

آن سیل که دوش تا کمر بود

امشب بگذشت خواهد از دوش

شهری متحدثان حسنت

الا متحیران خاموش

بنشین که هزار فتنه برخاست

از حلقه عارفان مدهوش

آتش که تو می‌کنی محال است

کاین دیگ فرونشیند از جوش

بلبل که به دست شاهد افتاد

یاران چمن کند فراموش

ای خواجه برو به هر چه داری

یاری بخر و به هیچ مفروش

گر توبه دهد کسی ز عشقت

از من بنیوش و پند منیوش

سعدی همه ساله پند مردم

می‌گوید و خود نمی‌کند گوش

خــُلدستان طریقت(حکایت :روایت )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم ۩خــُلدستان طریقت(معلمان عشق )️✍محمّدمهدی طریقت

هزار باده‌ی گلگون به رنگ او بزنم
رگی به تلخی آن یار تندخو بزنم

سر بریده‌ی شبنم به آستانه رسید
غبار آستانه بجویم به جستجو بزنم

هماره جلوه کند آفتاب یکرنگی
چرا به آبروی خلق پشتِ رو بزنم

زِهی به گردن شیطان ز کبر دارد طوق
سَـرِ اِرادتِ مـا طـوقِ آبـرو بزنم

ز بوی یاسمن وُ سوسن این چمن تازه
گل امید که پیوسته‌ مو به مو بزنم

ز لاله زار سعادت، قدم برون نَنِهم
به قید تیر ملامت که جو به جو بزنم

طریق سرخط آزادگی (طریقت) کو !
حماسه خلق جهان طوق در گلو بزنم

ای کاش که تو بازآیی و من پای تو باشم
چون سایه‌ی زلف تو قدم‌های تو باشم
هر جا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آن‌جا روم و گریه‌کنان جای تو باشم
در باغ روم بی‌تو و هر سرو که بینم
پایش به هوای قد و بالای تو باشم
روی تو تصوّر کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دلارای تو باشم

هر جا که غزالیست چومجنون
در آرزوی نرگس شهلای تو باشم

خواهم که شوی مست شکرخواب صبوحی
در خواب مگر لعل شکرخای تو باشم

با اهلِ (طریقت) بزنم درگه خوبان
دستی بزنم بهر تمنای تو باشم

شعـر من انجمن بـوی گلاب وُ غزل است
عطرِ من ،بـــویِ همان آدم روز ازل است
شاخهِء سیب درآن خوشهء انگور، پر است
مزرعه گندمِ اینجا همه طعم عسل است
در نـــزول از لَــبّ بــاران تَـغـــزُل بــارَد
واعظـی بیهــود اَنـدر پی خیرالعمل است
چشم خورشید به اَبنـاء بـَشر خیره شده
این غزل بر لب هر آینه ضرب‌المثل است
انجمن شاهــد شوریـدگی بیدل هاست
شعرمن محو غزلخوانی شیخ اجل است
بوی سیب است که از پیرهنم استشمام
میشود شیشه عطری که مرادر بغل است
محفلِ معتکفان : انجمن شعــر وُ غزل
در عروجند ازین خاک به سوی زحل است
مبتذل نیست در این قافیه از شعر بدان!
شاعرِشعر(طریقت)شده دور از گسل است

__________ ======
برچسب‌ها: بوی سیب, نازک دل, چاووش, اردی بعشق 1403
ادامه مطلب
[ یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:12 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩☫اشعار:(طریقت )حکایت +روایت (دوبیتی) شعر ۩

نه شورِ مرگ نه تصمیم زند‌گی داری
تو عنکبوتی و در جالِ خود گرفتاری

هزار سال نشستم ترا للو گفتم
هنوز بچۀ شیطان... هنوز بیداری!؟

سرک همان سرکِ تنگ و خر همان خرِ لنگ
دلم گرفته ازین زنده‌گیِ تکراری

چه بود جمعۀ من؟ جز دوباره شنبه‌شدن
تمامِ روز سپس واژه‌های بی‌کاری

شما و سازش‌تان راه حل و مشکلِ تان
من وُ (طریقتِ) من زند‌گی و ناچاری

پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت میکنم، آن شب نتوانست بخوابد.

همسرش گفت:”مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار ”

کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید
صبح صدای پای سربازان را شنید، چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم. بادست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلوبرد تا سربازان زنجیر کنند. دو سرباز باتعجب گفتند:
پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی، چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت،همسرش لبخندی زد و گفت:“مانند هرشب آرام بخواب، زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند ”

خــُلدستان طریقتشعار:دوبیتی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی __________ ======
برچسب‌ها: جانِ جهان, طریقت, ام از اصفهان را, شعر
ادامه مطلب
[ شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 23:45 ] [ محمد مهدی طریقت ]

شمیم ِ شعر سرودم که، صبح برخیزد،

هزار وِلـوِلِــه در انـجـمن برانگیزد

كبوتر سحری شوقِ ، بال وُ پر دارد

خبر رسیده به آغوش صبح بگریزد

دهانِ غنچه‌ی نشكفته‌ی درسحرگا‌هان

سپیده طالع شعرِ سحر نیاویزد

فدای روح نوازشگر نسیم فرح

خوشم به جام شرابی پیاله می‌ریزد

تو هم مرا به نگاهی شكوفه باران كن!

یگانه بلبل وُ گل ، عاشقی نپرهیزد

لبی بزن به ترانه تو ، ای شكوفه‌ی صبح!

شعار وُ شعر (طریقت) به گُل درآمیزد!

۩۩۩☫ با می فروش اهل (طریقت)زدم قدم ۩۩۩


رُخت شاتوت وُ بویت باغِ مریم
هـــوای دلکَــشت بــارانِ نم نم
پریشان می کنی گیسو(طریقت)
دوبیتی می شود دیوانه کم کم

ای راهبِ عابد تو اگر پشت وُ پناهی

یادی زِمنِ شیفته کن گاه به گاهی

از دِیر گَه وُ خانِــــقهِ پیر (طریقت)

پیشآرِ ازآن خرقهءصوفی صفتان باز نگاهی


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده __________ ======
برچسب‌ها: خلدستان, شعار وُ شعر, طریقت, به گُل درآمیزد
ادامه مطلب
[ شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 22:0 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩۩ ☫برآستان جانان (طریقت) شهادت صادق ☫۩۩۩

یا امام جعفر صادق (ع)


جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد
شمع خاموش شد از باد و گلی جعفر شد

باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود
باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد

مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند
پیرمردی ز نفس ماند و کمان پیکر شد

خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند
باز تکرار غم آتش و دود و در شد

همه بر مرکب و من در پی شان روی زمین
بین این آه فقط ناله پدر ، مادر شد

دست من بسته و از داغ غمت افتادم
یاد دستت که به دنبال علی پرپر شد

یاد دستان یتیمی که به امید پدر
بین زنجیر ترک خورد و پسر باقر شد

نوحه ی (جعفر صادق ) ز»طریقت « بشنو
در عوض روضه ی ما صادق انگشتر شد

فرارسیدن شهادت امام عشق و عرفان حضرت صادق علیه السلام تسلیت باد.


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، سیاسی، خبر ـ اطلاعیه، بدون شرح، گوناگون __________ ======
برچسب‌ها: شهادت, صادق, آل طریقت, تسلیت
ادامه مطلب
[ شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:35 ] [ محمد مهدی طریقت ]

یا اَنیسَ مَن لآ اَنیس لَه

۩۩۩ ☫ پس (طریقت) عشق را کامل تمنا می کنم ☫۩۩۩

با سُـرود جاودانی نـظم پیدا می کنم

زیرلب آهنگ جان درگوش نجوا می کنم

می نوازم هر غزل کامل نمایم زندگی

از برای لیلی ام مجنون مهیا می کنم

من همان مهمان از در راندهء حیرانیم

زورق بشکسته را باعشق برپا می کنم

چشم در راه تو ام از دورپیدا می شوی

این قفس را یک نفس مانند دریا می کنم

گر بهار عمرما طی می نشد باهم دگر

پس(طریقت)عشق را کامل تمنا می کنم

۩۩☫برآستان جانان(ورژن جدید) ملک الشعرا ۩۩

ای خلقتِ کاملِ خــداونــد ! ای گنبد وقفی ! ای دماوند!

در بند تو را نخوانده هرگــز سوگند به خاک پاک سوگنــد

از سیم وُ زر وُ یکی کُله خُود آخوند حلال کرده چون قند

فرزند ! حرام زادگـــان را هرتکه سپرده شد به ، دلبند

چون وارهی از دَم شَّروران زِین سفلهء نحس بی خداوند

از شیر سپهر کنده خورشید با اخــتر سَـــعد کرده پیوند

چون گشت زمـــین به دورِآخوند بر تُـــوبره هـا زدنــد آوند

مگــذار زننــد بر تنت چــنگ مپسند شراره را تـــو مپسند

بنواخت زخشم برعجم مشت چون مشت تویی، تو ای گِلوبند!

ای مظــهر جلوه ی خدائی مگـــذار که جــلوه را بگیرند

تو مشت دُرشــت روزگاری بر گــــردش انــقلاب افکند

ای مشت زمین! بر آسمان شو اوقــاف نــواز ضربتی چند

نی نی، تو نه مشت روزگاری ای کوه!: نیم ز گفته خرسند

تو قلب فســـردهٔ زمینـــی از درد وَرم نـــموده یک پَــنــد

شو منفجر ای دل زمـــانه ! آن آتش خــــود نهفته مَــپسند

ای نام تـــو جلوه ی اوســتا تفسیر نِـمادِ : زنـد وُ پازنـد

خامش منشین،سخن همی گو افسرده مباش،گشوده لبخند

ای مادر «وقف» نزد اوقـــاف ای پـند ســـیاه بخت فرزند

بــرخیــز چو اژدهـــای گرزه بخروش چو شـــرزه شیر ارغند

ترکیبی ازیـــن مثال«کرونا» مـــعجونــی ازآن بی‌همانند

از آتش آه خلـــق مظـــلوم وز شعلــــهٔ کـــیفر خداونـــد

ابری بفرست بهر بـــاران باران ز هــــول وُ بـــیم وُ آفـــند

بشـــکن در دوزخِ خــرافــا ت پرونــده ی اختـــلاس تا چند

هر گونه نشانه هائی از فیل «کرونا» زدگان همی پراکند

بر گردن توست چــون ابابیل بگسل ز هم این خبیث پیوند

برکن ز بن این بنای، تــزویر از ریشـــه بــنای ظــلم برکند

سوگند به پرچمِ سه رنگت سوگند به خاک پاک سوگند

زین بی‌خـــردان سفله بستان داد دل مَــــردمِ خـــردمند

خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، نثر ( ارائه ی مطلب)، مناسبت مذهبی، ترانه، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، قصاید __________ ======
برچسب‌ها: برآستان حانان »خلدستان طریقت, ورژن قدیمی
ادامه مطلب
[ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 19:30 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩۩ ☫برج:خورشیدی (طریقت) شمشی ☫ ۩۩۩

هـوای مـاهِ فروردیـن نشان از بـوی روی عشق

گل اُردیبهشت‌‌عطرش ترواش‌بخش بوی عشق

فــروغ آفــتـابـی یــا هــلال مــاه خــردادی ...؛؛؛

مَه‌وخور سربه تعظیمند و هردو روبروی عشق

چوشبنم بر رخ گل هست چه میریزه عرق مرداد

ببین این‌شرم و این خجلت همه ازآبروی عشق

لـبـت گـیلاس تیـرسـت و لُـپت عـنّـاب شـهـریـور

نـمـویِ سنـبـلِ گـنـدم مــثال رشـد مـوی عشق

گلـی بـاشـد بـیافـشـانـد ؛؛ شـمـیـم مـهـربـانـی را

نسیم مهر و آبان هِی مدام در جستجوی عشق

اگـر گـرد و غـبـار غــم تـصـرف کـرد وجـودت را

فقـط گـرمابـهٔ آذر نـیاز بـر شُست‌وشـوی عشق

بِـدَم سـرمـازُدای دی دمـی مـستـانـه پـی در پـی

نَفَس‌بخش‌با‌شراب‌ومِی‌ که‌گرما درسبوی‌ عشق

بکش از بهمن منحوس‌ِ سرد و برج درد ، نقّاش :

چو عکس از دار آویزان طنابی بر گلـوی عشق

چه‌خوش می‌گفت :‌اسفندی‌ ز‌اَ‌سراری که شد پَندی

ولیکن آدمیّـت در سرشت و خلق وخوی عشق

تمامِ بـرج خورشیدی به تفسیر(طریقت) شد

چه فضلـی بهـتر از فصلِ نـویـد آرزوی عشق

۩خــُلدستان طریقت(برج شمسی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم (ادامه)

__________ ======
ادامه مطلب
[ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 11:54 ] [ محمد مهدی طریقت ]

۩۩☫ معلّم (طریقت)روزت مبارک☫۩۩

هر چه می دانست آموخت مرا

غیر یک اصــل که نا گفته نهاد

قدر استــــاد نکو دانستن

حیف استاد به من یاد نداد

ای عشق که پایان تو پایان زلالی ست
رویای تو سرمنشاء آشفته خیالی ست

هم دردی و هم عین دوایی ، و در آتش
سرگشته که مقصود فقط ، بی پر و بالی ست

یک درد چو درمان بکند رنج دگر را
زاید ، که علاجش لب مینای سفالی ست

محبوبه به فریاد سکوتم نرسیدی
لعنت به زمانی که در آن یاد تو خالی ست

هر شب بخیالت قدمی میزند این دل
دیدار مهیّا کن و بنگر به چه حالی ست

سوگند(طریقت) به عهدی که شکستی
جز عهد شکستن ، همه کردار تو عالی ست

جانا به وصال تو چه گویم، که محال است
دل در طلبت در طپش و خواب و خیال است

هر روز و شب و ثانیه ها ،در همه ایام
امید چنین خسته وُ هنگامِ وصال است


این ماهی گمگشته ی مرداب گل آلود
دلبسته به پیوستن دریای زلال است

هی می گذرم از سر کوی تو به دیدار
دیدار میسر نشود ، جای ملال است

در خلوتم از هجرتوناکام (طریقت)
رشد و
کمال است


موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، غزلیات، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ __________ ======
ادامه مطلب
[ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:7 ] [ محمد مهدی طریقت ]
........ مطالب گذشته ها گذشته ها >> ______
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

ــــــــــــ ـــ="" > تمام حقوق اين وبلاگ ، مطالب :اَشعار وحکایات آن متعلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـِدستان اشعارـ

ـــــــــــــــــــ ـــــــــــــ="" >بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد/// تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعــــلق به محمد مهدی طریقت ( خُلـــِدستان اشعارـ محــمّــد مهدی طریقت ـ


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

۩۩۩  ☫  خــُلــِدستان طریقت    ☫  ۩۩۩

۩۩۩ ☫  ادبی، اجتماعی .فرهنگی ☫ ۩۩۩
محــّمد مهــدی (حمید)طریقت
متولد 1344اردیبهشت خوانســار
تحـصیلات کارشنــاسی ارشــد
دررشتـه روانشـناسی
۩۩۩  خـُلــِدستان  ۩۩۩
درباره خوانسـار1373
اصفهان به چاپ رسیدبعد از
آن تعـداد بی شمــاری از مقــالات
به مناسبت های مختلـــف به
چاپ رســــید.
در عین حال با انجـمن هــای مختلف
خوانسار و اصفهان طبع آزمائی
گـردید وباعنایت  پیشکسوتان
فرهنگی وادبی دست نوشتـه های
خود راکه بصورت منـظوم درآمده
تحت عــنوان کتـــابی که
۩۩۩ ☫خُـلـدستان طریقت  ☫۩۩۩
نام گذاری شـــــد سال 1391در مشهد
مقدس چاپ گردید
از آن پس با ایجــاد وبلاگ تراوشات
قلم خودرا به مـــرور در وبلاگ اَشعار و حکایات
درج گردید.
جز حدیثِ عشق حرفی نیست در دیوانِ ما
        سورۀ یوسف بُوَد آئین خُلدِستانِ ما ()
۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩ ۩۩۩

09337869544    
kholdestan89@yahoo.com

پیج اینستا گرام :
mohammdmahdy_1344
ادرس ایتا :
۩۩ ۩۩۩
https://eitaa.com/joinchat/
1632567634C9c73a7c494
موسیقی شعر نوایی شنیدنی است
بگذار بیصدا  به زبان هنر شود
برچسب‌ ها
طریقت (3966)
اشعار (3191)
غزل (316)
حکایت (299)
حافظ (287)
مثنوی (194)
قصاید (185)
نثر (177)
روایت (160)
سعدی (160)
طنز (154)
عکس (150)
تذکره (148)
شعر (115)
اهل (85)
شاعر (78)
هدیه (76)
خبر (58)
عشق (27)
ای (27)
یلدا (26)
خاص (25)
خیام (24)
این (23)
شعرِ (23)
با (22)
قلم (19)
اهلِ (19)
عطار (18)
مادر (18)
در (16)
معلم (16)
طُ (15)
صائب (15)
پدر (15)
شعار (15)
قطعه (14)
بهمن (13)
شد (13)
به (13)
چون (13)
مطلب (12)
دی (12)
طوسی (12)
شعرا (11)
رهی (10)
جدید (10)
blogfa (10)
دعا (10)
سرود (10)
چشم (9)
سیب (9)
است (9)
رمز (9)
عید (9)
http (9)
شرح (8)
گفت (8)
لینک های مفید
امـــــــــــکانات وب
بغض چندین ساله ی ما باز شد یا علی گفتیم و نظم آغاز شد ..... .....